Mohammad Hrabal's Reviews > راه باریک آزادی
راه باریک آزادی
by
by
آزادی به حکومت و قوانین نیاز دارد. اما آزادی را حکومت یا فرادستانی که بر آن سیطره دارند به کسی ارزانی نمیکنند. آزادی امری است که اهل جامعه، یعنی مردم کوچه و بازار، به دست میآورند. جامعه لازم است حکومت را لجام بزند، به طوری که حکومت از آزادی مردم حمایت کند و آن را ارتقا بخشد. آزادی به جامعهای مهیای بسیج نیاز دارد که به مشارکت در امور سیاسی بپردازد، اگر لازم شد اعتراض کند و در صورت امکان با رأی خود دولت را از قدرت بیندازد. صفحه ۱۲ کتاب
کارکنان دولتی چگونه میتوانند این قدر پولکی باشند؟ آیا چین موطن نخستین حکومت اداری شایسته سالار در جهان نیست؟ بله و نه. چین تاریخی طولانی از یک دیوانسالاری پرظرفیت و پیچیده دارد، اما همچنین تاریخی به همان اندازه دراز از فساد گسترده که در آن بسیاری از سمتها به افراد سیاسی مرتبط یا کسانی میرسید که بالاترین قیمت را میپرداختند. این پیشینه در دوران معاصر هم ادامه یافته است. در سال ۲۰۱۵ یک پیمایش از ۳۶۷۱ مقام حزب کمونیست نشان داد که دوسوم آنها معتقدند «وفاداری سیاسی» و نه شایستگی، مهمترین معیار برای کسب مناصب دولتی است. همین که خود را در جمع وفاداران به نظام قراردادید میتوانید به کار خالی کردن جیب صاحبان کسبوکار و شهروندان مشغول شوید. شما همچنین میتوانید با فروختن مشاغل دولتی زیردستانی مطیع دستوپا کنید. صفحه ۱۰۱ کتاب
مهار فساد، که در دیوانسالاری یا در نظام آموزشی باشد، مستلزم همکاری جامعه است. حکومت باید به مردمی که خطاها را صادقانه گزارش میدهند اطمینان داشته باشد و مردم باید بتوانند به نهادهای حکومتی اعتماد کنند، تا آن حد که با اشتراک گذاشتن اطلاعات آبرویشان را در معرض خطر بگذارند. این امر تحت نگاه غضبناک لویاتان مستبد اتفاق نمیافتد. صفحه ۱۰۲ کتاب
رشد اقتصادی پایدار، نه فقط مستلزم حقوق مالکیت، تجارت و سرمایهگذاری مطمئن، بلکه از اینها مهمتر، نیازمند نوآوری و بهبودهای مداوم در بهرهوری است. اما در زیر نگاه پر از اخم و تخم لویاتان مستبد اینها بسیار دشوارتر محقق میشوند. نوآوری منوط به خلاقیت و خلاقیت محتاج آزادی است-اشخاصی که بدون ترس کار کنند، دست به آزمایش بزنند و مسیر حرکتشان را با ایدههای خود بگشایند، ولو دیگران این کار را نپسندند. تحت حاکمیت استبداد، تداوم [رشد] سخت است. وقتی گروهی بر بقیه جامعه مسلط میشود فرصتها در اختیار همگان قرار نمیگیرد و در یک جامعه محروم از آزادی مدارای چندانی برای طی مسیرهای متفاوت و انجام آزمایشهای مختلف وجود ندارد. صفحه ۱۵۳ کتاب
آزادی همواره یک پروژهی در حال تکمیل است، خصوصاً در میان ملتهایی که دههها حکومت استبدادی را تحمل کردهاند. صفحه ۳۵۵ کتاب
میتوانیم، و حتی شاید رغبت انگیز باشد، که ظهور لویاتان آمریکایی را داستانی از یک موفقیت بشماریم-جامعهای متعهد نسبت به آزادی، قانونی اساسی که حقوق و حفاظتها را پاس میدارد، حکومتی زاده شده با قیودی بر خویش که به خاطر وزن زنجیرهایش در دالان باقی میماند و تکامل مییابد؛ صفحهی ۴۱۷ کتاب
فرانکلین روزولت در سالهای ۱۹۴۰ و ۱۹۴۱ بر «چهار آزادی اساسی» تأکید کرد: آزادی بیان، آزادی دین، آزادی از نیاز، و آزادی از ترس. او در نطق سالانهاش در ۱۹۴۴ پا را فراتر گذاشت و گفت: ما به درکی روشن از این واقعیت رسیدهایم که آزادی شخصی واقعی نمیتواند بدون امنیت و استقلال اقتصادی تحقق یابد. «انسانهای نیازمند، انسانهای آزادی نیستند.» افرادی که گرسنه و بیکارند مصالح تولید دیکتاتوریها هستند. صفحه ۶۰۲ کتاب مارتین نیمولر، کشیش کلیسای لوتری آلمان در شعر دههی ۱۹۵۰ خود به صورتی موجز و قدرتمند توضیح داد که چرا حکومت نازی تا آن حد آسان بر جامعهی آلمان چیره شد. مشهورترین نسخه از این شعر، که در بسیاری از موزههای هولوکاست حکاکی شده است و اغلب در یادآوری حوادث آن دوران خوانده میشود میگوید:
روز اول دنبال سوسیالیستها آمدند، و من هیچ نگفتم، چون سوسیالیست نبودم.
سپس دنبال اعضای اتحادیههای کارگری آمدند، و من هیچی نگفتم، چون عضو اتحادیهی کارگری نبودم.
سپس دنبال یهودیان آمدند، و من هیچ نگفتم، چون یهودی نبودم.
سپس دنبال من آمدند
و کسی باقی نمانده بود تا به خاطر من چیزی بگوید. صفحه ۶۰۴ کتاب
۱۴۰۳/۰۸/۱۸
کارکنان دولتی چگونه میتوانند این قدر پولکی باشند؟ آیا چین موطن نخستین حکومت اداری شایسته سالار در جهان نیست؟ بله و نه. چین تاریخی طولانی از یک دیوانسالاری پرظرفیت و پیچیده دارد، اما همچنین تاریخی به همان اندازه دراز از فساد گسترده که در آن بسیاری از سمتها به افراد سیاسی مرتبط یا کسانی میرسید که بالاترین قیمت را میپرداختند. این پیشینه در دوران معاصر هم ادامه یافته است. در سال ۲۰۱۵ یک پیمایش از ۳۶۷۱ مقام حزب کمونیست نشان داد که دوسوم آنها معتقدند «وفاداری سیاسی» و نه شایستگی، مهمترین معیار برای کسب مناصب دولتی است. همین که خود را در جمع وفاداران به نظام قراردادید میتوانید به کار خالی کردن جیب صاحبان کسبوکار و شهروندان مشغول شوید. شما همچنین میتوانید با فروختن مشاغل دولتی زیردستانی مطیع دستوپا کنید. صفحه ۱۰۱ کتاب
مهار فساد، که در دیوانسالاری یا در نظام آموزشی باشد، مستلزم همکاری جامعه است. حکومت باید به مردمی که خطاها را صادقانه گزارش میدهند اطمینان داشته باشد و مردم باید بتوانند به نهادهای حکومتی اعتماد کنند، تا آن حد که با اشتراک گذاشتن اطلاعات آبرویشان را در معرض خطر بگذارند. این امر تحت نگاه غضبناک لویاتان مستبد اتفاق نمیافتد. صفحه ۱۰۲ کتاب
رشد اقتصادی پایدار، نه فقط مستلزم حقوق مالکیت، تجارت و سرمایهگذاری مطمئن، بلکه از اینها مهمتر، نیازمند نوآوری و بهبودهای مداوم در بهرهوری است. اما در زیر نگاه پر از اخم و تخم لویاتان مستبد اینها بسیار دشوارتر محقق میشوند. نوآوری منوط به خلاقیت و خلاقیت محتاج آزادی است-اشخاصی که بدون ترس کار کنند، دست به آزمایش بزنند و مسیر حرکتشان را با ایدههای خود بگشایند، ولو دیگران این کار را نپسندند. تحت حاکمیت استبداد، تداوم [رشد] سخت است. وقتی گروهی بر بقیه جامعه مسلط میشود فرصتها در اختیار همگان قرار نمیگیرد و در یک جامعه محروم از آزادی مدارای چندانی برای طی مسیرهای متفاوت و انجام آزمایشهای مختلف وجود ندارد. صفحه ۱۵۳ کتاب
آزادی همواره یک پروژهی در حال تکمیل است، خصوصاً در میان ملتهایی که دههها حکومت استبدادی را تحمل کردهاند. صفحه ۳۵۵ کتاب
میتوانیم، و حتی شاید رغبت انگیز باشد، که ظهور لویاتان آمریکایی را داستانی از یک موفقیت بشماریم-جامعهای متعهد نسبت به آزادی، قانونی اساسی که حقوق و حفاظتها را پاس میدارد، حکومتی زاده شده با قیودی بر خویش که به خاطر وزن زنجیرهایش در دالان باقی میماند و تکامل مییابد؛ صفحهی ۴۱۷ کتاب
فرانکلین روزولت در سالهای ۱۹۴۰ و ۱۹۴۱ بر «چهار آزادی اساسی» تأکید کرد: آزادی بیان، آزادی دین، آزادی از نیاز، و آزادی از ترس. او در نطق سالانهاش در ۱۹۴۴ پا را فراتر گذاشت و گفت: ما به درکی روشن از این واقعیت رسیدهایم که آزادی شخصی واقعی نمیتواند بدون امنیت و استقلال اقتصادی تحقق یابد. «انسانهای نیازمند، انسانهای آزادی نیستند.» افرادی که گرسنه و بیکارند مصالح تولید دیکتاتوریها هستند. صفحه ۶۰۲ کتاب مارتین نیمولر، کشیش کلیسای لوتری آلمان در شعر دههی ۱۹۵۰ خود به صورتی موجز و قدرتمند توضیح داد که چرا حکومت نازی تا آن حد آسان بر جامعهی آلمان چیره شد. مشهورترین نسخه از این شعر، که در بسیاری از موزههای هولوکاست حکاکی شده است و اغلب در یادآوری حوادث آن دوران خوانده میشود میگوید:
روز اول دنبال سوسیالیستها آمدند، و من هیچ نگفتم، چون سوسیالیست نبودم.
سپس دنبال اعضای اتحادیههای کارگری آمدند، و من هیچی نگفتم، چون عضو اتحادیهی کارگری نبودم.
سپس دنبال یهودیان آمدند، و من هیچ نگفتم، چون یهودی نبودم.
سپس دنبال من آمدند
و کسی باقی نمانده بود تا به خاطر من چیزی بگوید. صفحه ۶۰۴ کتاب
۱۴۰۳/۰۸/۱۸
Sign into Goodreads to see if any of your friends have read
راه باریک آزادی.
Sign In »
Reading Progress
Finished Reading
November 7, 2024
– Shelved
Comments Showing 1-2 of 2 (2 new)
date
newest »
message 1:
by
Ali
(new)
Nov 08, 2024 03:31PM
میگن تو این کتاب از محمد هم حرف زدن درسته؟
reply
|
flag