پرش به محتوا

مان

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری

خان

ریشه لغت

[ویرایش]
  • اوستایی و پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /مان/

اسم

[ویرایش]

مان

  1. (قدیم): به معنی خانواده، خاندان همراه با نوکرها و کلفت‌ها؛ خانمان، دودمان.
  2. مِاْنِ: در گویش گنابادی یعنی متعلق به ما ، متعلق به من ، مال ما ، در ملکیت ما.

ریشه‌ شناسی۲

[ویرایش]
  • پهلوی
  1. اسباب و اثاثیه خانه.
  2. مثل و مانند.

پسوند

[ویرایش]
  1. به صورت پسوند در کلمات مرکب آید و به معنی محل، جا و خانه و دودمان.
  2. در بعضی کلمات به معنی منش و اندیشه آید: شادمان، قهرمان.
  3. از ریشه فعل اسم معنی اسم مصدر می‌سازد: زایمان، سازمان.
  4. از مصدر مرخم اسم ذات می‌سازد: ساختمان.
  5. در ضمیر شخصی متصل اول شخص جمع: الف- در حالت اضافی (ملکی): کتابمان. ب- در حالت مفعولی: گفتمان (به ما گفت).

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین