مان
ظاهر
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتاری
ریشه لغت
[ویرایش]- اوستایی و پهلوی
آوایش
[ویرایش]- /مان/
اسم
[ویرایش]مان
- (قدیم): به معنی خانواده، خاندان همراه با نوکرها و کلفتها؛ خانمان، دودمان.
- مِاْنِ: در گویش گنابادی یعنی متعلق به ما ، متعلق به من ، مال ما ، در ملکیت ما.
ریشه شناسی۲
[ویرایش]- پهلوی
- اسباب و اثاثیه خانه.
- مثل و مانند.
پسوند
[ویرایش]- به صورت پسوند در کلمات مرکب آید و به معنی محل، جا و خانه و دودمان.
- در بعضی کلمات به معنی منش و اندیشه آید: شادمان، قهرمان.
- از ریشه فعل اسم معنی اسم مصدر میسازد: زایمان، سازمان.
- از مصدر مرخم اسم ذات میسازد: ساختمان.
- در ضمیر شخصی متصل اول شخص جمع: الف- در حالت اضافی (ملکی): کتابمان. ب- در حالت مفعولی: گفتمان (به ما گفت).
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین