What do you think?
Rate this book
خرس‌های رقصان
خرسها، پس از به هوش آمدن، چند روزِ اول را در غاری کوچک می‌گذرانند که کارکنان پارک مخصوصا برای آنها کنده‌اند. به گفته‌ی دیمیتار ایوانف خرسها قبل از آنکه آزاد شوند «باید به بوهای جدید، مکان جدید، و غذای تازه عادت کنند. پیش از آنکه رهایشان کنیم چند روزی بهشان فرصت می‌دهیم تا با این چیزهای جدید کنار بیایند.» آزادی برای خرسها مثل شوک است، پس نمی‌شود یکهو از قفس آزادشان کرد و در جنگل به امان خدا ولشان کرد. باید چند روزی فرصت داشته باشند تا با آزادی‌شان کنار بیایند. آزادی یعنی مخاطرات جدید، صداهای نو، بوهای نامنتظر، غذاهای نو. آزادی برای آنها ماجراجوییِ بزرگی است.
264 pages
First published May 8, 2014
201 people are currently reading
3,348 people want to read
About the author
Witold Szabłowski
16 books183 followersWitold Szabłowski is an award-winning Polish journalist. At age twenty-five he became the youngest reporter at the Polish daily newspaper Gazeta Wyborcza’s weekly supplement, Duży Format, where he covered international stories in countries including Cuba, South Africa, and Iceland. His features on the problem of illegal immigrants flocking to the EU won the European Parliament Journalism Prize; his reportage on the 1943 massacre of Poles in Ukraine won the Polish Press Agency’s Ryszard Kapuściński Award; and his book about Turkey, The Assassin from Apricot City, won the Beata Pawlak Award and an English PEN award, and was nominated for the Nike Award, Poland’s most prestigious literary prize. Szabłowski lives in Warsaw.
Ratings & Reviews
Friends & Following
Create a free account to discover what your friends think of this book!
Community Reviews
Displaying 1 - 30 of 299 reviews
January 10, 2024
خرس های رقصان کتابی ایست از ویتولد شابوفسکی، روزنامه نگار و نویسنده لهستانی . این کتاب، داستان زندگی افرادی است که در کشورهای کمونیستی زندگی می کردند و پس از سقوط کمونیسم، سرنوشت گویی زندگی تازه ای به آنها داده . کتاب نام جالبی دارد ، نام کتاب برگرفته از سنتی قدیمی در بلغارستان است: آموزش رقصیدن به خرس ها، فعالیتی که با پیوستن بلغارستان به اتحادیه اروپا غیرقانونی شد، و پس از آن، تمام خرس ها در طبیعت رها شدند.
کتاب را می توان به دو بخش تقسیم کرد :
بخش نخست کتاب، داستان زندگی خرس های رقصان را روایت می کند. این خرس ها، از نسل های گذشته، توسط کولی های بلغاری برای رقصیدن آموزش می دیدند. آنها، از سنین کودکی، توسط کولی ها ربوده شده و در قفس های کوچک نگهداری می شدند. کولی ها، با استفاده از روش های خشونت آمیز، خرس ها را برای رقصیدن آموزش می دادند. یکی از وحشیانه ترین این روشها حلقه داخل بینی خرس ها بود که برای کنترل آنها استفاده می شد. این حلقه، از جنس فلز یا چوب بود و به بینی خرس وصل می شد.
روش های آموزش رقص به خرس ها هم، بسیار خشونت آمیز بود. کولی ها، از وسایلی مانند سگ، چوب، و زنجیر برای آموزش خرس ها استفاده می کردند. آنها، خرس ها را کتک می زدند، به آنها گرسنگی می دادند، و آنها را در شرایط نامناسبی نگهداری می کردند.
خرس های نگون بخت، مجبور بودند حرکات خاصی را انجام دهند، مانند ایستادن روی دو پا، راه رفتن روی طناب، و چرخیدن. آنها، همچنین مجبور بودند برای سرگرمی مردم، رقص های مختلفی را اجرا کنند .
اما خشونت وحشیانه ، وابستگی به صاحبان خود برای غذا و محافظت و ناامیدی خرس ها از شرایط قفس ، هیچ یک سبب شورش یا نافرمانی آن ها نمی شود . خرس های نگون بخت چنان به صاحبان خود خو گرفته اند که حتی هنگام آزادی و در جنگل ، به هنگام دیدن انسان ، خودآگاه یا ناخودآگاه می رقصند .
بخش دوم کتاب ، داستان زندگی افرادی ایست که پس از سقوط رژیم کمونیستی در شرق اروپا، ناگهان مجبور شده اند زندگی خود را از نو ، با معیارهایی تازه و در سرزمین هایی جدید بسازند . زندگی که این بار با معیارهایی غربی و فارغ از مفاهیمی مانند کمونیسم یا سوسیالیسم ساخته شده و دولت در آن تقریبا هیچ کاره است .
آنان که از کشورهای مختلف، مانند لهستان، رومانی، بلغارستان، اوکراین، و روسیه هستند ، داستان ها و روایت های خود را از زندگی در دوران کمونیسم و پس از آن، تعریف می کنند. برخی از آنها، از زندگی در دوران کمونیسم ناراضی بوده و به امید زندگی بهتر، زندگی به سبک غربی را انتخاب کردند. برخی دیگرهم از زندگی در دوران کمونیسم راضی بودند و پس از سقوط آن، به زندگی گذشته خود بازگشتند و البته گروهی هم بوده اند که تجربه زیستن به سبک غربی چندان آن را خوش نیامده و حسرت زندگی گذشته را دارند .
اشتراک انسان و خرس
شابوفسکی با مهارت و استادی شباهت های میان انسان اسیر رژیم کمونیستی و خرس های در بند کولی ها را نشان داده. گرچه هر دو آنها ، جایی برای زندگی ، چیزی برای خوردن و امنیت کافی برای زیستن داشته اند اما در پایان کار ، چه انسان و چه خرس ، با محروم ماندن از آزادی ، موجوداتی غریب و مفلوک و سخت بیمار از آب در آمده اند که حتی زیستن در آزادی هم درد آن ها را درمان نمی کند ، آنها به در بند بودن خو گرفته اند ، از این روست که آرزوی زندگی کردن دوباره در زیر سایه کمونیست و رقصیدن مجدد برای انسان ها را دارند .
خرس های رقصان را می توان در ستایش آزادی و آزاد زیستن دانست ، شابوفسکی، با روایتی گیرا ، جذاب و پرکشش، نشان می دهد که چگونه محرومیت از آزادی، می تواند انسان و حیوان را به موجوداتی بی جان و بی روح و ناتوان و بیمار تبدیل کند. او با نگاهی عمیق و تأمل برانگیز به این موضوع، نشان می دهد که آزادی، نه تنها یک حق اساسی، بلکه یک ضرورت حیاتی برای انسان است.
کتاب را می توان به دو بخش تقسیم کرد :
بخش نخست کتاب، داستان زندگی خرس های رقصان را روایت می کند. این خرس ها، از نسل های گذشته، توسط کولی های بلغاری برای رقصیدن آموزش می دیدند. آنها، از سنین کودکی، توسط کولی ها ربوده شده و در قفس های کوچک نگهداری می شدند. کولی ها، با استفاده از روش های خشونت آمیز، خرس ها را برای رقصیدن آموزش می دادند. یکی از وحشیانه ترین این روشها حلقه داخل بینی خرس ها بود که برای کنترل آنها استفاده می شد. این حلقه، از جنس فلز یا چوب بود و به بینی خرس وصل می شد.
روش های آموزش رقص به خرس ها هم، بسیار خشونت آمیز بود. کولی ها، از وسایلی مانند سگ، چوب، و زنجیر برای آموزش خرس ها استفاده می کردند. آنها، خرس ها را کتک می زدند، به آنها گرسنگی می دادند، و آنها را در شرایط نامناسبی نگهداری می کردند.
خرس های نگون بخت، مجبور بودند حرکات خاصی را انجام دهند، مانند ایستادن روی دو پا، راه رفتن روی طناب، و چرخیدن. آنها، همچنین مجبور بودند برای سرگرمی مردم، رقص های مختلفی را اجرا کنند .
اما خشونت وحشیانه ، وابستگی به صاحبان خود برای غذا و محافظت و ناامیدی خرس ها از شرایط قفس ، هیچ یک سبب شورش یا نافرمانی آن ها نمی شود . خرس های نگون بخت چنان به صاحبان خود خو گرفته اند که حتی هنگام آزادی و در جنگل ، به هنگام دیدن انسان ، خودآگاه یا ناخودآگاه می رقصند .
بخش دوم کتاب ، داستان زندگی افرادی ایست که پس از سقوط رژیم کمونیستی در شرق اروپا، ناگهان مجبور شده اند زندگی خود را از نو ، با معیارهایی تازه و در سرزمین هایی جدید بسازند . زندگی که این بار با معیارهایی غربی و فارغ از مفاهیمی مانند کمونیسم یا سوسیالیسم ساخته شده و دولت در آن تقریبا هیچ کاره است .
آنان که از کشورهای مختلف، مانند لهستان، رومانی، بلغارستان، اوکراین، و روسیه هستند ، داستان ها و روایت های خود را از زندگی در دوران کمونیسم و پس از آن، تعریف می کنند. برخی از آنها، از زندگی در دوران کمونیسم ناراضی بوده و به امید زندگی بهتر، زندگی به سبک غربی را انتخاب کردند. برخی دیگرهم از زندگی در دوران کمونیسم راضی بودند و پس از سقوط آن، به زندگی گذشته خود بازگشتند و البته گروهی هم بوده اند که تجربه زیستن به سبک غربی چندان آن را خوش نیامده و حسرت زندگی گذشته را دارند .
اشتراک انسان و خرس
شابوفسکی با مهارت و استادی شباهت های میان انسان اسیر رژیم کمونیستی و خرس های در بند کولی ها را نشان داده. گرچه هر دو آنها ، جایی برای زندگی ، چیزی برای خوردن و امنیت کافی برای زیستن داشته اند اما در پایان کار ، چه انسان و چه خرس ، با محروم ماندن از آزادی ، موجوداتی غریب و مفلوک و سخت بیمار از آب در آمده اند که حتی زیستن در آزادی هم درد آن ها را درمان نمی کند ، آنها به در بند بودن خو گرفته اند ، از این روست که آرزوی زندگی کردن دوباره در زیر سایه کمونیست و رقصیدن مجدد برای انسان ها را دارند .
خرس های رقصان را می توان در ستایش آزادی و آزاد زیستن دانست ، شابوفسکی، با روایتی گیرا ، جذاب و پرکشش، نشان می دهد که چگونه محرومیت از آزادی، می تواند انسان و حیوان را به موجوداتی بی جان و بی روح و ناتوان و بیمار تبدیل کند. او با نگاهی عمیق و تأمل برانگیز به این موضوع، نشان می دهد که آزادی، نه تنها یک حق اساسی، بلکه یک ضرورت حیاتی برای انسان است.
September 11, 2024
در این بخش از جهان که ما زندگی می‌کنیم، مردانی با موهای عجیب و غریب که وعده‌های بزرگ می‌دهند، مثل قارچ بعد از باران، فراوان شده‌اند. مردم هم در پی‌شان می‌افتند، مثل خرس‌هایی که دنبال مربیانشان می‌رفتند، چون آزادی، علاوه بر فرصت‌های جدید و افق‌های جدید، مخاطرات جدیدی نیز به همراه دارد. مثل بیکاری که در دوران سوسیالیسم مردم چیزی از آن نمی‌دانستند، یا بی‌خانمانی. سرمایه‌داری، در وحشی‌ترین شکلش، به سراغشان می‌آید و مردم، مثل خرسها، گاهی ترجیح می‌دهند که مربیانشان برگردند و آنها را لااقل از بعضی از این مخاطرات خلاص کنند، و دست‌کم بخشی از باری را که بر دوششان سنگینی میکند بردارند. وقتی داشتم برای نوشتن این کتاب اطلاعات جمع می‌کردم، خیال می‌کردم قرار است کتابم درباره‌ی اروپای مرکزی و شرقی باشد و دشواری‌های رهایی از کمونیسم. اما آن مردان با موهای عجیب و نگاه مفتون کم‌کم در کشورهایی که هرگز نظام کمونیستی نداشتند نیز پیدا شدند. معلوم شد که ترس از جهانی که دارد دگرگون می‌شود و اشتیاق برای یافتن کسی که ما را از بعضی مسئولیت‌های زندگی‌مان برهاند، کسی که وعده میدهد زندگی‌مان را همچون گذشته کند، به سرزمین حکومت‌های تغییر یافته محدود نمی‌شود. در نیمی از کشورهای غربی، وعده‌های پوچ را مثل آبنبات در زرورق‌های پر زرق و برق می‌پیچند و مردم برای این آبنبات با خوشحالی روی پاهای عقبشان بلند می‌شوند و میرقصند. مقدمه‌ی نویسنده. صفحات ۱۴_۱۵ کتاب
فلکه اسکی یرکا، زندگینامه نویس آلمانی فیدل، نقل کرده است که «نام شهروند کوبایی، فیدل کاسترو، اولین بار سال ۱۹۴۰ در بایگانی کاخ سفید وارد شد. ششم نوامبر آن سال، دانش‌آموزی خوابگاهی از مدرسه‌ی یسوعی دولورس سانتیاگوی کوبا نامه‌ای سه صفحه‌ای به فرانکلین روزولت، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، نوشت و رأی آوردن مجددش را تبریک گفت. در آخر نامه با تزیین و تذهیب نوشته بود "خدا نگه‌دار، دوستت" و امضا کرده بود. یک درخواست شخصی هم اضافه کرده بود که "اگر دوست داشتی، یک اسکناس ده دلاری برایم بفرست… دوست دارم یکی از آنها را داشته باشم." او از رئیس‌جمهور پاسخی دریافت نکرد، فقط نامه‌ی تشکری از وزارت امور خارجه آمریکا برایش ارسال شد که در آن از ده دلاری خبری نبود. هیچ کس فکرش را نمی‌کرد که آن پسر بزرگ می‌شود و تمام دارایی‌های آمریکایی‌ها را در کوبا مصادره میکند.» صفحه ۱۲۸ کتاب
۱۴۰۳/۰۶/۲۱
فلکه اسکی یرکا، زندگینامه نویس آلمانی فیدل، نقل کرده است که «نام شهروند کوبایی، فیدل کاسترو، اولین بار سال ۱۹۴۰ در بایگانی کاخ سفید وارد شد. ششم نوامبر آن سال، دانش‌آموزی خوابگاهی از مدرسه‌ی یسوعی دولورس سانتیاگوی کوبا نامه‌ای سه صفحه‌ای به فرانکلین روزولت، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، نوشت و رأی آوردن مجددش را تبریک گفت. در آخر نامه با تزیین و تذهیب نوشته بود "خدا نگه‌دار، دوستت" و امضا کرده بود. یک درخواست شخصی هم اضافه کرده بود که "اگر دوست داشتی، یک اسکناس ده دلاری برایم بفرست… دوست دارم یکی از آنها را داشته باشم." او از رئیس‌جمهور پاسخی دریافت نکرد، فقط نامه‌ی تشکری از وزارت امور خارجه آمریکا برایش ارسال شد که در آن از ده دلاری خبری نبود. هیچ کس فکرش را نمی‌کرد که آن پسر بزرگ می‌شود و تمام دارایی‌های آمریکایی‌ها را در کوبا مصادره میکند.» صفحه ۱۲۸ کتاب
۱۴۰۳/۰۶/۲۱
March 3, 2021
In Dancing Bears, Szabłowski investigates the Romani dancing bears - kept and trained for centuries to perform and serve as the livelihood for the traveling peoples. When Bulgaria joined the European Union this practice of bear-keeping became illegal, and the bears were gathered up and placed in a reserve where they were allowed to live their days "as bears", even though they didn't know how. They were taught to hunt, to eat by themselves, to hibernate, and to live in this new way. Some made it, but many did not.
Szabłowski employs this metaphor of the dancing bears for various people groups after the fall of Communism. He travels to Cuba and several Eastern European communities, interviewing people about their lives, their nostalgia for that life "under tyranny", and their distaste for the current ways and structures.
The first half of the book focuses solely on the bears and their Romani handlers. This was the strongest section of the book, with Szabłowski sharing the stories of many bears, the veterinarians who care for them in the new reserve, and the Romani stories of before and after the bears were confiscated. The second half of the book seemed less organized and polished, but nevertheless intriguing, and linking back to the central theme of longing and nostalgia.
Sidenote: The English translator (Antonia Lloyd-Jones) made the decision to translate the people group discussed in this book as "gypsy". I am not sure if this is something specific to the Polish language, or other languages represented in the book (Bulgarian?), but in American English this is considered a derogatory term. In the context of the stories, it seemed like a name and a title that the people gave themselves, said without derision. I am curious to learn more about her reasoning for this word choice, but there was no discussion of that in my copy of the book. If you have any insight, please feel free to comment / DM me.
Szabłowski employs this metaphor of the dancing bears for various people groups after the fall of Communism. He travels to Cuba and several Eastern European communities, interviewing people about their lives, their nostalgia for that life "under tyranny", and their distaste for the current ways and structures.
The first half of the book focuses solely on the bears and their Romani handlers. This was the strongest section of the book, with Szabłowski sharing the stories of many bears, the veterinarians who care for them in the new reserve, and the Romani stories of before and after the bears were confiscated. The second half of the book seemed less organized and polished, but nevertheless intriguing, and linking back to the central theme of longing and nostalgia.
Sidenote: The English translator (Antonia Lloyd-Jones) made the decision to translate the people group discussed in this book as "gypsy". I am not sure if this is something specific to the Polish language, or other languages represented in the book (Bulgarian?), but in American English this is considered a derogatory term. In the context of the stories, it seemed like a name and a title that the people gave themselves, said without derision. I am curious to learn more about her reasoning for this word choice, but there was no discussion of that in my copy of the book. If you have any insight, please feel free to comment / DM me.
May 16, 2023
перша частина книги стосується безспосередньо танечних ведмедів, це, як виявилося, давня традиція болгарських ромів, тримати вдома дресированого ведмедя і їздити з ним на заробітки. в якийсь момент австрійська зоозахисна організація вирішує покласти цьому край, відкриває притулок, допомагає викупати бідолашних тварин. автор освітлює як діяльність цієї організації, так і дає право голосу самим ромам, які не вважають, що чинили ведмедям зло, навпаки, побиваються за ними як за рідними дітьми.
друга ж частина книги перегукується з першою назвами розділів, але тут буде йтися не про тварин, які потрапили в середовище (обмеженої) волі, а про деякі країни, що раніше належали до радянського союзу чи принаймні соціалістичного блоку.
у мене дуже згоріла жепа від розповіді про Україну та Естонію, я мусила закривати книжку і часто дихати, аби заспокоїтися. вийшов цей твір у 2014 році, це для контексту.
про Україну нам розповідають як про країну з унікальною корупцією, де абсолютно ніхто з респондентів автора (митники, перекуп нелегальних корчів, водій автобуса через кордон, піп московського патріархату, бабка, яка щодня возить дві пачки цигарок через кордон) не хоче в ЄС, їм невигідно. піп так взагалі розказує страшні історії як "помаранчеве бидло" забрало в нього ключі від церкви і змушувало служити з "філаретівцями". так, звісно, всі ці історії абсолютно точно мали місце в українських реаліях, але це виключно однобоке бачення, маніпуляції.
у частині про Естонію буде йтися про велику проблему цієї країни: росіян. якби я була читачкою, що не знає історичних передумов, то після прочитання книги мені б здалося, що росіяни в Естонії - дуже нещасні люди, які піддаються послідовній дискримінації, приниженню, їх не беруть на роботу, їм не дають громадянства, руйнують дорогі їхньому серцю монументи, але хіба це правда? саме Шабловський обирає ХТО буде говорити в його репортажі, це показова річ. наприклад, маємо зболену оповідь росіянки, яка ненавидить навчальний процес Естонії, бо та�� говорять, що СРСР, а потім Росія - дуже проблематичні держави. чому естонці так її не люблять? чому називають окупанткою? або ж інша героїня ділиться, що її тата, хірурга з Петербургу, звільнили з роботи, бо він не знав естонської, хіба так можна? тобто, хірургію її тато вивчив, а мову країни, в якій живе не один рік, не зміг. так, тут є точка зору естонця, який говорить, що росіяни - нахабні потвори, яких давно пора прогнати з країни, але наприкінці репортажу, підсумовуючи сказане, йде ось така цитата "мій друг уже охолонув... росіян він мав переконати, що попри все краще жити в Естонії, ніж на Неві. А естонцям - що вони замало роблять для того, щоб росіяни почувалися в Естонії як удома. І що тільки погане ставлення до росіян може перетворити їх на "п'яту колону"".
я зла на цю книжку.
друга ж частина книги перегукується з першою назвами розділів, але тут буде йтися не про тварин, які потрапили в середовище (обмеженої) волі, а про деякі країни, що раніше належали до радянського союзу чи принаймні соціалістичного блоку.
у мене дуже згоріла жепа від розповіді про Україну та Естонію, я мусила закривати книжку і часто дихати, аби заспокоїтися. вийшов цей твір у 2014 році, це для контексту.
про Україну нам розповідають як про країну з унікальною корупцією, де абсолютно ніхто з респондентів автора (митники, перекуп нелегальних корчів, водій автобуса через кордон, піп московського патріархату, бабка, яка щодня возить дві пачки цигарок через кордон) не хоче в ЄС, їм невигідно. піп так взагалі розказує страшні історії як "помаранчеве бидло" забрало в нього ключі від церкви і змушувало служити з "філаретівцями". так, звісно, всі ці історії абсолютно точно мали місце в українських реаліях, але це виключно однобоке бачення, маніпуляції.
у частині про Естонію буде йтися про велику проблему цієї країни: росіян. якби я була читачкою, що не знає історичних передумов, то після прочитання книги мені б здалося, що росіяни в Естонії - дуже нещасні люди, які піддаються послідовній дискримінації, приниженню, їх не беруть на роботу, їм не дають громадянства, руйнують дорогі їхньому серцю монументи, але хіба це правда? саме Шабловський обирає ХТО буде говорити в його репортажі, це показова річ. наприклад, маємо зболену оповідь росіянки, яка ненавидить навчальний процес Естонії, бо та�� говорять, що СРСР, а потім Росія - дуже проблематичні держави. чому естонці так її не люблять? чому називають окупанткою? або ж інша героїня ділиться, що її тата, хірурга з Петербургу, звільнили з роботи, бо він не знав естонської, хіба так можна? тобто, хірургію її тато вивчив, а мову країни, в якій живе не один рік, не зміг. так, тут є точка зору естонця, який говорить, що росіяни - нахабні потвори, яких давно пора прогнати з країни, але наприкінці репортажу, підсумовуючи сказане, йде ось така цитата "мій друг уже охолонув... росіян він мав переконати, що попри все краще жити в Естонії, ніж на Неві. А естонцям - що вони замало роблять для того, щоб росіяни почувалися в Естонії як удома. І що тільки погане ставлення до росіян може перетворити їх на "п'яту колону"".
я зла на цю книжку.
June 22, 2023
خرس‌های رقصان کتاب بسیار جالبی است. از رنج‌های پس از آزادی می‌گوید. بخش اول کتاب در مورد یک سنت بدوی در میان کولی‌های بلغارستان و رومانی است. مربیان با کمک یک حلقه که از یک سو به بینی خرسها وصل است و از سوی دیگر به آرشه‌ی ویولن، به آنها یاد می‌دهند که برقصند، خرس‌های بیچاره نیز برای این که درد کمتری با عقب و جلو رفتن آرشه در بینی خود تجربه کنند میرقصند و در ازای رقص، آبنبات و تکه‌ای نان جایزه می‌گیرند. این مراسم غم‌انگیز محل درآمد بسیاری از این کولی‌های دوره‌گرد بوده است. اما پس از پیوند این کشورها با جهان جدید لازم اس�� این سنت نیز برچیده شود، سنتی که با درد و رنج بسیار برای خرسها همراه بوده است. آنها یکی یکی از مربیان قدیمی خود جدا و به یک مرکز نگهداری برده می‌شوند تا پس از یک دوره مراقبت و درمان بتوانند دوباره به طبیعت بازگردند. حامیان جدید آنها تلاش میکنند تا غرایز آنها را از پس سال‌ها سرکوب دوباره آزاد و بیدار کنند. به آنها آموزش دهند که چگونه برای غذا تلاش کنند، با هم‌نوعان وحشی خود مواجه شوند و شاید حتی عشق و آمیزش را تجربه کنند. اما نویسنده از ماجرایی غم‌انگیز سخن می‌گوید. با وجود سال‌ها تلاش برای آزادی و بازگشت خوی وحشی و غریزی آنها، تقریبا همه‌ی خرسها هنوز و همیشه و تا پایان عمرشان میرقصند. وقتی انسان‌ها را میبینند روی دو پا می‌ایستند و شروع میکنند به تکان دادن خودشان. گویی دلتنگ قدیم‌ها برای آبنبات یا تکه‌ای نان. تجربه‌ی زیستن طولانی در دیکتاتوری نیز می‌تواند همین بلا را بر سر انسان بیاورد.
بخش دوم به سراغ مردم کشورهای مختلف اروپای شرقی می‌رود که پس از انقلاب‌های ابتدای دهه‌ی نود میلادی، حالا دارند با مشکلات زندگی در روزهای پس از دیکتاتوری می‌جنگند. فقر در بسیاری از این کشورها با گذشت چندین سال از انقلاب و آزادی هنوز پابرجا است، فساد به شکل دیگری بازگشته و شکا‌ف‌های قومیتی و ناسیونالیستی پررنگ شده‌اند. مردم که از دست کسانی که به شیوه‌ای دموکراتیک به سر کار آمده‌اند خسته و سرخورده شده‌اند، هر از چندگاهی به یکی از احزاب راست‌گرا یا چپ‌گرای افراطی پناه می‌برند و دوباره روز از نو، روزی از نو. آنها مدام دیکتاتوری‌های پیشین خود را، ناسیونالیست‌های افراطی، فاشیست‌ها یا حکومت کمونیست‌ها را ستایش میکنند و آرزوی بازگشت آن دوران را دارند. آزادی درد و رنج‌های خودش را دارد و با رستگاری این جهانی لزوما یکی نیست. حتی اگر مقدمه‌ی ناگزیر آن باشد، مقدمه‌ای بسیار طولانی است. میراث دیکتاتوری نیز چیزی جز زمین سوخته و مردمی خسته، ناامید و عجول نیست.
خرداد ۱۴۰۲
بخش دوم به سراغ مردم کشورهای مختلف اروپای شرقی می‌رود که پس از انقلاب‌های ابتدای دهه‌ی نود میلادی، حالا دارند با مشکلات زندگی در روزهای پس از دیکتاتوری می‌جنگند. فقر در بسیاری از این کشورها با گذشت چندین سال از انقلاب و آزادی هنوز پابرجا است، فساد به شکل دیگری بازگشته و شکا‌ف‌های قومیتی و ناسیونالیستی پررنگ شده‌اند. مردم که از دست کسانی که به شیوه‌ای دموکراتیک به سر کار آمده‌اند خسته و سرخورده شده‌اند، هر از چندگاهی به یکی از احزاب راست‌گرا یا چپ‌گرای افراطی پناه می‌برند و دوباره روز از نو، روزی از نو. آنها مدام دیکتاتوری‌های پیشین خود را، ناسیونالیست‌های افراطی، فاشیست‌ها یا حکومت کمونیست‌ها را ستایش میکنند و آرزوی بازگشت آن دوران را دارند. آزادی درد و رنج‌های خودش را دارد و با رستگاری این جهانی لزوما یکی نیست. حتی اگر مقدمه‌ی ناگزیر آن باشد، مقدمه‌ای بسیار طولانی است. میراث دیکتاتوری نیز چیزی جز زمین سوخته و مردمی خسته، ناامید و عجول نیست.
خرداد ۱۴۰۲
May 29, 2018
3.5 Stars
This was such an interesting story about a slice of recent history I feel few know about. Szablowski tells stories related to the dancing bears in the first part and former citizen’s opinions of the fall of the USSR in the second.
Dancing bears were a part of Bulgarian gypsy customs for a while, when the Soviet Union collapsed this cultural performance was no longer acceptable.
Their handlers would de-teeth these bears, get them addicted to alcohol, and many times abuse them. Sadly, this wasn’t even illegal. One man (or really a few) had bears as pets and attempted (and believed) they could domesticate them. Later, all of the bears get rounded up and sent to nature reserve to reacclimate them to the wild.
The second part of this novel takes a look st people who were previously under Soviet Russia rule. Some felt (and did) fair better under the USSR than in their new capitalist or democratic environments. Others were proud and glad for their new independent nations. It was interesting to hear both sides.
While I absolutely loved part one, part two wasn’t as engrossing to me, although it was still interesting to read about.
This was such an interesting story about a slice of recent history I feel few know about. Szablowski tells stories related to the dancing bears in the first part and former citizen’s opinions of the fall of the USSR in the second.
Dancing bears were a part of Bulgarian gypsy customs for a while, when the Soviet Union collapsed this cultural performance was no longer acceptable.
Their handlers would de-teeth these bears, get them addicted to alcohol, and many times abuse them. Sadly, this wasn’t even illegal. One man (or really a few) had bears as pets and attempted (and believed) they could domesticate them. Later, all of the bears get rounded up and sent to nature reserve to reacclimate them to the wild.
The second part of this novel takes a look st people who were previously under Soviet Russia rule. Some felt (and did) fair better under the USSR than in their new capitalist or democratic environments. Others were proud and glad for their new independent nations. It was interesting to hear both sides.
While I absolutely loved part one, part two wasn’t as engrossing to me, although it was still interesting to read about.
July 27, 2019
"You lay down on your stomach and you let the bear walk on top of you for luck and good health. Just for a few coins." was what a relative told me when I first saw the enormous animal walking peacefully among crowds of people. Next to her would usually be a man playing a musical instrument called gadulka and the bear would stand up on its hind legs and move around as if dancing.
At that time, I don't think many were aware of what it took to break a bear. We were all fascinated and took it for normal to see such a majestic beast walking among us, riding the bus with us or to let her walk on top of our backs for "health". We could only feel love and admiration.
I don't think anyone is left who would consider seeing a bear on the main street normal anymore. But this book isn't about bears, as strange as it may seem. It's a really clever comparison on people and the animals that we used to torture, even if we weren't aware of it.
I hate books that deal with actual politics in our real world, mainly because I find it hard to believe that situations are always black and white, the way these books try to present them. But this was such an alien book for me, seeing the past and the present of many Eastern European nations compared to what was and is happening to the dancing bears. How despite being granted "freedom" we still "stand up and start dancing" every time someone is about to throw food at us. How being a democratic country does not always result in a democratic mindset of its people.
And this book is about so much more. It also explores what happens to the people whose bear, their only means for making money to feed their family, is taken away. How people despite torturing the animals, still loved them and sometimes the loss made them waste away until they died. The book also explores different problems from different Eastern European countries, but always comes back to the story of the Bulgarian dancing bears.
I highly recommend it, if you just feel like reading something different. I find it fascinating that this book has been translated to so many languages apart from Bulgarian...
Oh, and here are a few pictures of Bulgaria that don't look miserable and poor :D
[image error]
Because I'm tired of questions such as: (actual questions I have been asked:)
"Do you have cars?"
"Do you know what brocolli is?"
"Have you seen cranes before? We use them to build buildings?"
"Where is Bulgaria now?"
"Are you here to immigrate?" x 1000....
"Europe? I don't know of such a country...Oh wait, you mean Eastern Europe."
"Is Bulgaria in Asia?" - by a European young person in his mid-twenties XD
At that time, I don't think many were aware of what it took to break a bear. We were all fascinated and took it for normal to see such a majestic beast walking among us, riding the bus with us or to let her walk on top of our backs for "health". We could only feel love and admiration.
I don't think anyone is left who would consider seeing a bear on the main street normal anymore. But this book isn't about bears, as strange as it may seem. It's a really clever comparison on people and the animals that we used to torture, even if we weren't aware of it.
I hate books that deal with actual politics in our real world, mainly because I find it hard to believe that situations are always black and white, the way these books try to present them. But this was such an alien book for me, seeing the past and the present of many Eastern European nations compared to what was and is happening to the dancing bears. How despite being granted "freedom" we still "stand up and start dancing" every time someone is about to throw food at us. How being a democratic country does not always result in a democratic mindset of its people.
And this book is about so much more. It also explores what happens to the people whose bear, their only means for making money to feed their family, is taken away. How people despite torturing the animals, still loved them and sometimes the loss made them waste away until they died. The book also explores different problems from different Eastern European countries, but always comes back to the story of the Bulgarian dancing bears.
I highly recommend it, if you just feel like reading something different. I find it fascinating that this book has been translated to so many languages apart from Bulgarian...
Oh, and here are a few pictures of Bulgaria that don't look miserable and poor :D
[image error]
Because I'm tired of questions such as: (actual questions I have been asked:)
"Do you have cars?"
"Do you know what brocolli is?"
"Have you seen cranes before? We use them to build buildings?"
"Where is Bulgaria now?"
"Are you here to immigrate?" x 1000....
"Europe? I don't know of such a country...Oh wait, you mean Eastern Europe."
"Is Bulgaria in Asia?" - by a European young person in his mid-twenties XD
May 10, 2024
بخش اول پنج ستاره بود برام ولی بخش دوم اونطور که باید جذاب نبود
July 21, 2023
فصل اول کتاب: بلغارستان پرورش خرس را برای سیرک در سال 2006 ممنوع کرد. پرورش‌دهندگان خرس بیشتر کولیان بودند. انجمن حمایت از حقوق حیوانات چهار پنجه (four paws) جمع‌آوری خرسها را برعهده گرفت و خرسها را در محوطه‌ای حفاظت‌شده در شهر صوفیه ساکن کرد. پس از چند سال هیچکدام از خرسها به زندگی در جنگل عادت نکردند. گاهی خرسها دلشان برای اسارت تنگ می‌شد که همیشه غذا و مکان آماده داشتند، برای همین در دوران آزادی گاهی شروع به رقصیدن می‌کردند. خرسها از تولگی با طنابی در بینی همیشه اسیر بودند، برای همین هیچگاه به آزادی عادت نکردند.
فصل دوم کتاب: نويسنده در کشورهای پساکمونیسم آلبانی، اوکراین، استونیا، صربستان، کوزوو و همچنین کوبا و یونان سفر میکند. مردم آزاد شدند، ولی ترس از جز اتحادیه اروپا شدن را دارند. دوران شوروی همه چیز یک فرد از اول تا آخر عمرش از جمله شغل، محل زندگی مشخص بود. حالا آزاد هستند و همه را باید خودشان انتخاب کنند.
مردم کشورهای پساکمونیسم مانند همان خرس‌های همیشه در اسارت رفتار میکنند.
فصل دوم کتاب: نويسنده در کشورهای پساکمونیسم آلبانی، اوکراین، استونیا، صربستان، کوزوو و همچنین کوبا و یونان سفر میکند. مردم آزاد شدند، ولی ترس از جز اتحادیه اروپا شدن را دارند. دوران شوروی همه چیز یک فرد از اول تا آخر عمرش از جمله شغل، محل زندگی مشخص بود. حالا آزاد هستند و همه را باید خودشان انتخاب کنند.
مردم کشورهای پساکمونیسم مانند همان خرس‌های همیشه در اسارت رفتار میکنند.
March 19, 2020
I first read about the English translation of this book and quickly got the Polish original. In “Tańczące niedźwiedzie” (“Dancing Bears”) Witold Szabłowski gives a glimpse into how various places (not necessarily whole countries) deal with the post-communism transition on a social, economic and political level; in case of Havana it’s more about gauging how ordinary people feel about the future and it is enlightening to read such a wide spectrum of opinions from Cubans.
The first half of the book is devoted to giving (relative) freedom to dancing bears in various parts of Bulgaria. Szabłowski travels to meet former bear keepers and hears their stories: of love and loss, affection and discipline, greed and manipulation. It’s not only an issue of animal abuse but also caring about the welfare of people who often had been bear keepers and entertainers for generations and after bears were taken away from them, are left with nothing. These are the stories provoking a variety of emotions.
The author’s sense of humour is palpable in every story, regardless if it’s about a homeless elderly Polish lady in London, a travel guide organising tours around the places important in the lifestyle of Karadžić in Belgrade, repurposing concrete bunkers built in the times of Hoxha in Tirana or the business acumen of locals working in a Hobbit village in Polish Sierakowo Sławieńskie. People from his stories are creative, entrepreneurial, inventive, with a can-do attitude. The style of writing is extremely entertaining and yet the reality is often grim, and Szabłowski, between the lines, asks vital questions. Can freedom be forced upon people? Can some live better under a more totalitarian regime? Is that Western-style freedom genuine freedom or just an illusion of it? There is a lot to take out from this marvellous reportage. My only wish is that it was longer, a bit more in depth, more informative. I feel that those like me, who have lived through communism and witnessed the times of transformation in Eastern Europe, will be most moved by it. Still, it’s an excellent book for everyone.
The first half of the book is devoted to giving (relative) freedom to dancing bears in various parts of Bulgaria. Szabłowski travels to meet former bear keepers and hears their stories: of love and loss, affection and discipline, greed and manipulation. It’s not only an issue of animal abuse but also caring about the welfare of people who often had been bear keepers and entertainers for generations and after bears were taken away from them, are left with nothing. These are the stories provoking a variety of emotions.
The author’s sense of humour is palpable in every story, regardless if it’s about a homeless elderly Polish lady in London, a travel guide organising tours around the places important in the lifestyle of Karadžić in Belgrade, repurposing concrete bunkers built in the times of Hoxha in Tirana or the business acumen of locals working in a Hobbit village in Polish Sierakowo Sławieńskie. People from his stories are creative, entrepreneurial, inventive, with a can-do attitude. The style of writing is extremely entertaining and yet the reality is often grim, and Szabłowski, between the lines, asks vital questions. Can freedom be forced upon people? Can some live better under a more totalitarian regime? Is that Western-style freedom genuine freedom or just an illusion of it? There is a lot to take out from this marvellous reportage. My only wish is that it was longer, a bit more in depth, more informative. I feel that those like me, who have lived through communism and witnessed the times of transformation in Eastern Europe, will be most moved by it. Still, it’s an excellent book for everyone.
June 15, 2021
Витольд Шабловский - классный журналист, вот прям крутой. Его новая работа зашла мне средне, на троечку, так как у меня были завышенные ожидания после его же "Убийцы из города абрикосов" - великолепной, законченной, мастерски скомпонованной книги о Турции.
В "Танцующих медведях" точно стоит прочитать первую часть - о Болгарии и, собственно, о профессии медведчика, которая сейчас ушла в прошлое. Что касается остальных глав (о Кубе, Польше, Грузии, Сербии, Албании), то они скорее тянут на хорошие, но недокрученные загото��ки, которые в спешке приклеили к книге. И всё же я остаюсь верной поклонницей Шабловского и жду его следующих работ - он один из лучших журналистов, которых я знаю.
В "Танцующих медведях" точно стоит прочитать первую часть - о Болгарии и, собственно, о профессии медведчика, которая сейчас ушла в прошлое. Что касается остальных глав (о Кубе, Польше, Грузии, Сербии, Албании), то они скорее тянут на хорошие, но недокрученные загото��ки, которые в спешке приклеили к книге. И всё же я остаюсь верной поклонницей Шабловского и жду его следующих работ - он один из лучших журналистов, которых я знаю.
January 9, 2020
Ууууу.
Чомусь ця книга дуже сильно по мені шарахнула. Я впевнена, що захочу осмислити її і написати лонгрід, про всі ті емоціі, які виникали під час прочитання. Часто доводилось закривати і в шоці дивитися в стіну від того наскільки круто автор структурує книгу і які паралелі проводить і які факти розкриває.
У першій частині Шабловський розповідає про варварську практику танечних ведмедів, яких роми тримали в Болгарії, про те як зоозахисні організації рятували ведмедів і реабілітовували їх, намагаючись повернути до нормального життя. В другій частині з точно такими же назвами розділів («Воля», «Інстинкти», «Кастрація») автор розповідає про події в пост-комуністичних державах, проводячи дуже товсту паралель. Тут і албанські бункери, і польське село, де люди переодягаються гобітами, і закохані у Фіделя кубинці, і махінації на українському кордоні, і естонсько-російські відносини, і музей Сталіна у Грузії і багато різної дивини.
Художній репортаж як виявляється - круто. Діалоги і подача матеріалу - 5 зірочок.
Аааа.
Чомусь ця книга дуже сильно по мені шарахнула. Я впевнена, що захочу осмислити її і написати лонгрід, про всі ті емоціі, які виникали під час прочитання. Часто доводилось закривати і в шоці дивитися в стіну від того наскільки круто автор структурує книгу і які паралелі проводить і які факти розкриває.
У першій частині Шабловський розповідає про варварську практику танечних ведмедів, яких роми тримали в Болгарії, про те як зоозахисні організації рятували ведмедів і реабілітовували їх, намагаючись повернути до нормального життя. В другій частині з точно такими же назвами розділів («Воля», «Інстинкти», «Кастрація») автор розповідає про події в пост-комуністичних державах, проводячи дуже товсту паралель. Тут і албанські бункери, і польське село, де люди переодягаються гобітами, і закохані у Фіделя кубинці, і махінації на українському кордоні, і естонсько-російські відносини, і музей Сталіна у Грузії і багато різної дивини.
Художній репортаж як виявляється - круто. Діалоги і подача матеріалу - 5 зірочок.
Аааа.
December 8, 2023
ایده جالبی داشت. تطبیق آزادی خرسها با آزادی پس از دوران کمونیسم در اروپای شرقی ولی به نظرم به زور تطبیق رو انجام داده بود و میتونست خیلی بهتر انجام بده
مطالبش شباهت داره با کتاب کمونیسم رفت ما ماندیم و خندیدیم . از اون کتاب هم لذت نبردم . شاید این کتابها برای خیلیها جذاب باشه ولی من رو جذب نکردند. البته نکات خوبی هم داشت و تا حدودی فضای ذهنی رو با شرایط این کشورها در زمان نگارش کتاب آشنا میکنه
مطالبش شباهت داره با کتاب کمونیسم رفت ما ماندیم و خندیدیم . از اون کتاب هم لذت نبردم . شاید این کتابها برای خیلیها جذاب باشه ولی من رو جذب نکردند. البته نکات خوبی هم داشت و تا حدودی فضای ذهنی رو با شرایط این کشورها در زمان نگارش کتاب آشنا میکنه
Read
August 3, 2018‘Riveting.’
Overland
‘A compelling and nuanced portrait of the push between the freedoms of modernity and nostalgia for the old communist system…[Szablowski ] displays the qualities of a top-notch reporter: an eye for telling detail and inherent sympathy for his subject.’
Australian
‘Fascinating.’
Otago Daily Times
‘Utterly original…Provokes a far-reaching and unresolved conversation about what freedom might really mean.’
New York Times Book Review
‘Szablowski has a keen eye for the absurd.’
Literary Flits
‘Elegantly pulling together the varied threads, Szabłowski combines personal histories, letting his interviewee do the talking, with a unique storytelling device. As a result, Dancing Bears is both a compelling social history and a stunning example of literary journalism.’
AU Review
‘Dancing Bears has the immediate power of observation typical of some of the best literary traditions of Polish reportage and just like its predecessors it relishes in an allegorical understanding of things.’
Culture.pl
‘Polish journalist Witold Szablowski uncovers life after communism with a curious, humorous and, at times, tender account of regular folk struggling to come to terms with the new world.’
Adelaide Review
‘A fascinating portrait of social and economic upheaval and a lesson in the challenges of freedom and the seductions of authoritarian rule. So, you know, maybe not a great distraction from what’s going on right now, but something that will at least help you understand it a little better.’
Awl
‘Witold Szablowski is a born storyteller. His reports from the post-Communist world read like fairy-tales with the stench of reality. Absurd, darkly funny, compassionate, his book is a literary jewel.’
Ian Buruma
‘Mixing bold journalism with bolder allegories, Mr Szablowski teaches us with witty persistence that we must desire freedom rather than simply expect it.’
Timothy Snyder
‘A fascinating and wide-ranging book that shows how, across different and diverse species, old habits die slowly, if at all. Humans, like other animals, often don’t know when they’ve gained freedom because conditions of oppression have become the norm and they’re unable to adjust to a newfound lack of restraint. Szablowski’s clever and metaphorical use of dancing bears to make this point is beautifully done.’
Marc Bekoff
‘Heartrending…A sharply drawn account of people in “newly free societies” who long for life to be the same as it was in the unfree past…Connected by the allegory of performing bears, Szablowski’s melancholy personality studies underscore freedom’s challenges and the seductions of authoritarian rule.’
Publishers Weekly
‘A poignant allegory about the human costs of regime change. Combining black humour with lyrical prose, Szablowski brilliantly captures the tragic disorientation of men and women whose lifes were bifurcated by the sudden collapse of Communism and ruthless onslaught of neoliberal capitalism. Dancing Bears should be required reading for anyone hoping to understand the growing appeal of authoritarian leaders in Eastern Europe today.’
Kristen Ghodsee
A new Kapuscinski is among us.’
Gazeta Wyborcza
Overland
‘A compelling and nuanced portrait of the push between the freedoms of modernity and nostalgia for the old communist system…[Szablowski ] displays the qualities of a top-notch reporter: an eye for telling detail and inherent sympathy for his subject.’
Australian
‘Fascinating.’
Otago Daily Times
‘Utterly original…Provokes a far-reaching and unresolved conversation about what freedom might really mean.’
New York Times Book Review
‘Szablowski has a keen eye for the absurd.’
Literary Flits
‘Elegantly pulling together the varied threads, Szabłowski combines personal histories, letting his interviewee do the talking, with a unique storytelling device. As a result, Dancing Bears is both a compelling social history and a stunning example of literary journalism.’
AU Review
‘Dancing Bears has the immediate power of observation typical of some of the best literary traditions of Polish reportage and just like its predecessors it relishes in an allegorical understanding of things.’
Culture.pl
‘Polish journalist Witold Szablowski uncovers life after communism with a curious, humorous and, at times, tender account of regular folk struggling to come to terms with the new world.’
Adelaide Review
‘A fascinating portrait of social and economic upheaval and a lesson in the challenges of freedom and the seductions of authoritarian rule. So, you know, maybe not a great distraction from what’s going on right now, but something that will at least help you understand it a little better.’
Awl
‘Witold Szablowski is a born storyteller. His reports from the post-Communist world read like fairy-tales with the stench of reality. Absurd, darkly funny, compassionate, his book is a literary jewel.’
Ian Buruma
‘Mixing bold journalism with bolder allegories, Mr Szablowski teaches us with witty persistence that we must desire freedom rather than simply expect it.’
Timothy Snyder
‘A fascinating and wide-ranging book that shows how, across different and diverse species, old habits die slowly, if at all. Humans, like other animals, often don’t know when they’ve gained freedom because conditions of oppression have become the norm and they’re unable to adjust to a newfound lack of restraint. Szablowski’s clever and metaphorical use of dancing bears to make this point is beautifully done.’
Marc Bekoff
‘Heartrending…A sharply drawn account of people in “newly free societies” who long for life to be the same as it was in the unfree past…Connected by the allegory of performing bears, Szablowski’s melancholy personality studies underscore freedom’s challenges and the seductions of authoritarian rule.’
Publishers Weekly
‘A poignant allegory about the human costs of regime change. Combining black humour with lyrical prose, Szablowski brilliantly captures the tragic disorientation of men and women whose lifes were bifurcated by the sudden collapse of Communism and ruthless onslaught of neoliberal capitalism. Dancing Bears should be required reading for anyone hoping to understand the growing appeal of authoritarian leaders in Eastern Europe today.’
Kristen Ghodsee
A new Kapuscinski is among us.’
Gazeta Wyborcza
January 4, 2023
×این نوشته احتمالا بخشی از محتوای کتاب را لو میدهد×
اعتراف میکنم این کتاب رو از روی عکس جلد انتخاب کردم و خریدم و پیش از مطالعه با توجه به اسم نویسنده فکر کردم خرس رقصان باید نماد و استعاره‌ای از چیزی مربوط به اروپای شرقی یا روسیه‌ی دوره‌ی شوروی باشد.
اما بخش اول کتاب خرس‌های رقصان داستان واقعیِ خرس‌هایی بود که از هند تا اروپای شرقی همراه کولی‌ها شده بودند و کولی‌ها با رقصاندن آنان امرار معاش می‌کردند.
بخش اول کتاب شامل ده فصله که در هر کدام، نویسنده به داستان خرسها، اسارت و آزادیشون، روابطشون با صاحبانشون و زندگی آزادانه‌ی خرسها میپردازه.
در بخش دوم، نه فصل متناظر با نه فصل اول بخش اول داره که جمله‌ای رو از اون فصل کوت کرده و در ادامه روایتی از کشوری در اروپای‌شرقی یا بلوک شرق میگه. از کوبا تا لهستان و یونان و کوزوو و...
از مردمی که سال‌ها در سایه‌ی کمونیسم زیستند و حالا در دنیای آزاد هستند، اما برخیشان هنوز در حسرت زندگی کمونیستی گذشته‌اند، زیستی که به تایید خودشان در فقر با هم برابر بودند... مانند خرسها که با تمام تلاش فعالان محیط زیستی، هنوز هم گاهی به امید یک آبنبات یا شکلات یا قرصی نان روی دو پا می‌ایستند و میرقصند.
بخش اول کتاب بسیار جذاب بود، من تا پیش ازین چیزی از ماجرای خرس‌های رقصان و مربیانشان نشنیده و ندیده بودم. همچنین چند موضوع در این بخش مطرح شد که خواننده را در مقابل چالش‌های اخلاقی مهمی قرار می‌داد و به فکر فرو می‌برد.
در بخش دوم برخی فصل‌ها جذاب‌تر از دیگری بودند، اما بهترین فصل از نظر من مربوط به فصل ۷ با عنوان "شیرها در راه آفریقا" بود. روایت متناظر با آن مربوط به کشور صربستان و زیست یک جنایتکار در قالب پزشک محلی (چیزی شبیه طب سنتی و انرژی درمانی خودمان) بود...
قلم نویسنده و مترجم هردو گیرا و روان بود.
و شاید امتیاز واقعی کتاب ۴.۵ باشه، چون چندجا موقع خوندنش کمی احساس خستگی و زیاده‌گویی کردم. اما نویسنده جلوتر با روایاتی جذاب‌تر من رو همراه خودش نگه داشت.
اعتراف میکنم این کتاب رو از روی عکس جلد انتخاب کردم و خریدم و پیش از مطالعه با توجه به اسم نویسنده فکر کردم خرس رقصان باید نماد و استعاره‌ای از چیزی مربوط به اروپای شرقی یا روسیه‌ی دوره‌ی شوروی باشد.
اما بخش اول کتاب خرس‌های رقصان داستان واقعیِ خرس‌هایی بود که از هند تا اروپای شرقی همراه کولی‌ها شده بودند و کولی‌ها با رقصاندن آنان امرار معاش می‌کردند.
بخش اول کتاب شامل ده فصله که در هر کدام، نویسنده به داستان خرسها، اسارت و آزادیشون، روابطشون با صاحبانشون و زندگی آزادانه‌ی خرسها میپردازه.
در بخش دوم، نه فصل متناظر با نه فصل اول بخش اول داره که جمله‌ای رو از اون فصل کوت کرده و در ادامه روایتی از کشوری در اروپای‌شرقی یا بلوک شرق میگه. از کوبا تا لهستان و یونان و کوزوو و...
از مردمی که سال‌ها در سایه‌ی کمونیسم زیستند و حالا در دنیای آزاد هستند، اما برخیشان هنوز در حسرت زندگی کمونیستی گذشته‌اند، زیستی که به تایید خودشان در فقر با هم برابر بودند... مانند خرسها که با تمام تلاش فعالان محیط زیستی، هنوز هم گاهی به امید یک آبنبات یا شکلات یا قرصی نان روی دو پا می‌ایستند و میرقصند.
بخش اول کتاب بسیار جذاب بود، من تا پیش ازین چیزی از ماجرای خرس‌های رقصان و مربیانشان نشنیده و ندیده بودم. همچنین چند موضوع در این بخش مطرح شد که خواننده را در مقابل چالش‌های اخلاقی مهمی قرار می‌داد و به فکر فرو می‌برد.
در بخش دوم برخی فصل‌ها جذاب‌تر از دیگری بودند، اما بهترین فصل از نظر من مربوط به فصل ۷ با عنوان "شیرها در راه آفریقا" بود. روایت متناظر با آن مربوط به کشور صربستان و زیست یک جنایتکار در قالب پزشک محلی (چیزی شبیه طب سنتی و انرژی درمانی خودمان) بود...
قلم نویسنده و مترجم هردو گیرا و روان بود.
و شاید امتیاز واقعی کتاب ۴.۵ باشه، چون چندجا موقع خوندنش کمی احساس خستگی و زیاده‌گویی کردم. اما نویسنده جلوتر با روایاتی جذاب‌تر من رو همراه خودش نگه داشت.
April 19, 2018
This is really two books. The first is about dancing bears, more specifically Bulgarian Romani dancing bears, which were outlawed ten years ago, when Bulgaria joined the European Union. It is an amazingly well-chosen series of monologues from Romani, those trying to save the bears, and others. I was lucky enough to see one of these bears 35 years ago in a visit to the Black Sea coast of Bulgaria. It was such a part of the resort town that it took me a while to realize the bear was standing in the snack bar line directly in front of me. I forget what he ordered.
The second book is a travelogue through post-Communist Central and Eastern Europe, only some of it involving those nostalgic for the good ol’ days. This book doesn’t stick together and, at least for me, it doesn’t really tie in with the first book. But there are some excellent essays and monologues here, as well.
The second book is a travelogue through post-Communist Central and Eastern Europe, only some of it involving those nostalgic for the good ol’ days. This book doesn’t stick together and, at least for me, it doesn’t really tie in with the first book. But there are some excellent essays and monologues here, as well.
August 9, 2018
Not a book but a series of articles or, more often, mere interviews from a variety of countries: Bulgaria, Cuba, Ukraine, Albania, Estonia, Serbia, Georgia, Greece etc. Most of these reportages were already out-of-date when the book came out in Polish in 2014. Translating them into English in 2018 makes no sense at all. Although the short introduction makes some sort of claim about these texts highlighting how difficult it is for humans as well as for bears to acclimatize themselves to freedom after decades of enslavement/dictatorship, Szablowski doesn't have enough intellectual sophistication or training to explore this theme in depth. Half way through the book, he gives up trying to give a theoretical framework to his dispatches and the whole thing peters out without a semblance of a conclusion.
October 11, 2022
واقعیت این است که به رغم اضاع عالی زندگی خرس ها با وجود عسل توت فرنگی آجیل لانه های خواب زمستانی ، صدها هزار دلار که خرج این پارک شده و پویش های عمومی که در بلغارستان و سرتاسر جهان به پا شده است، و به رغم آنکه برژیت باردو شخصا به این پروژه متعهد است و موسسه اش نیمی از هزینه های پارک را تامین میکند، با ��جود حمایت دوستداران پرنفوذ حیوانات از اینجا، غذاهایی که برای خرس ها زیر سنگ پنهان میکنند، ویزیت های مرتب دندان پزشک آلمانی ، آزمایش های مرتب خون ادرار و مدفوع خرس ها ، درمان آب مرواید و تنظیم فشار خون، و میزان کالری دریافتی اشان و به رغم آنکه حلقه های فلزی بینی شان حالا در قفسه ای دارد میپوسدبا وجود همه اینها:
هنوز که هنوز است
تقریبا همه خرس ها
میرقصند.
وقتی انسان ها را میبینند روی دو پا می ایستند و شروع میکنند به تکان دادن خودشان . گویی مثل قدیم ها دارند برای نان ، آبنبات یک جرعه آبجو یک نوازش یا برای رهایی از درد التماس میکنند. دردی که دیگر سالهاست کسی بر آنها تحمیل نکرد�� است.
هنوز که هنوز است
تقریبا همه خرس ها
میرقصند.
وقتی انسان ها را میبینند روی دو پا می ایستند و شروع میکنند به تکان دادن خودشان . گویی مثل قدیم ها دارند برای نان ، آبنبات یک جرعه آبجو یک نوازش یا برای رهایی از درد التماس میکنند. دردی که دیگر سالهاست کسی بر آنها تحمیل نکرد�� است.
April 2, 2020
我會給第一部份 4-5 顆星
不過第二部分大概就 2.5-3 顆星
也不是說各個國家的狀況就不好看，但是的確是地名和人名超多，一次看完非常疲勞。明明作者的文筆很易讀啊。如果用類似第一部份講述跳舞熊的方式好好鋪排單一個國家的狀況，可能會更好（吧）
不過第二部分大概就 2.5-3 顆星
也不是說各個國家的狀況就不好看，但是的確是地名和人名超多，一次看完非常疲勞。明明作者的文筆很易讀啊。如果用類似第一部份講述跳舞熊的方式好好鋪排單一個國家的狀況，可能會更好（吧）
October 14, 2018
Begrensde vrijheid en grenzen met vrijheid
Bulgaarse zigeuners trokken in de communistische tijd rond met dansende beren als act. In het journalistieke reisverslag Dansende beren vertelt Witold Szablowski hoe deze beren hun vrijheid kregen, maar ook hoe zij een metafoor zijn voor hun bazen.
De auteur zelf is geboren in Polen ten tijde van de Sovjet-Unie. Hij heeft meegemaakt hoe in 1989 voor het eerst sinds de Russische overheersing vrije verkiezingen gehouden werden en democratie zijn intrede deed. Omdat de Polen algehele staatsbemoeienis waren gewend, moesten ze leren voor zichzelf te zorgen. Nadat Szablowski met een Bulgaarse journalist in contact was gekomen, kwam hij erachter dat landen als Bulgarije, Albanië, Estland, Oekraïne en Servië met dezelfde problematiek worstelen. Aan de hand van de Bulgaarse dansberen lees je hoe deze landen hun democratische vrijheid kregen. Vooral wordt duidelijk waarom de inwoners heimwee naar het communisme hebben.
Szablowski ziet de volkeren als ongewilde proefkonijnen in een sociaal “onderzoekslaboratorium voor de vrijheid”. Aan de ene kant kunnen ze vrij hun volksvertegenwoordigers kiezen en zijn er meer reismogelijkheden. De keerzijde is dat door de intrede van het kapitalisme op de kolchozen (staatsboerderijen) niet genoeg werk meer is. De inwoners van voormalige communistische landen moeten plotseling op een andere manier aan geld en eten komen. Bulgaarse mannen gaan, in een lange traditie, massaal op een gewelddadige manier beren temmen om toeristen te vermaken. Een van de kunstjes is dat de beren slechte communistenleiders nadoen.
Een berentemmer: “Ik was wel met beren opgegroeid. Ik kende alle liedjes, alle kunstjes, alle verhalen. Toen ik op de kolchoz werd ontslagen, wist ik een ding zeker: als ik verder wilde leven, moest ik zo snel mogelijk een beer vinden. Zonder beer zou ik nog geen jaar overleven.”
Het voorgaande lees je in een verhaal over een berentemmer die zijn berin kwijtraakt door toedoen van stichting Vier Voeters. Deze organisatie krijgt een stem in de rest van het boek. Er wordt verteld over het wel en wee van de dansberen die worden gered en vooral over het aanleren van vrijheid. Tussen de regels door lees je op deze manier over de huidige leefomstandigheden van de berentemmers.
Een woordvoerder over het bevrijden van de laatste gevangen beren: “Ze bleven de beren hun leven lang aan hun neus trekken en dwongen ze op die manier om te dansen. Dat was een droevig gezicht. Het was duidelijk dat dit een kwelling was voor de beren. Die dag voelde ik dus een zekere trots dat de mensen van Vier Voeters daar definitief een einde aan maakten.”
Het boek bestaat uit twee delen: de eerste helft zijn verhalen rondom Bulgaarse beren en bazen. Het tweede deel is geschreven aan de hand van quotes uit het eerste deel en geven de verhalen van gewone mensen uit communistische landen weer. Lady Peron bijvoorbeeld, een Poolse zwerfster die in de Londense stations leeft. Ze is er niet ontevreden mee, want “ze heeft meer van de wereld gezien dan ooit”. In een ander verhaal smokkelt een jongen auto’s aan de Oekraïense grens – gelieerd aan het hoofdstuk “Onderhandelen” over de berenredders.
Op het eerste gezicht lijkt tussen de twee delen geen samenhang te bestaan, vanwege het contrast tussen Bulgarije en de rest van de wereld. Wie echter goed de citaten leest, ziet dat alles als een geheel in elkaar steekt. Zo heeft de auteur de dansberen als metafoor voor de mens neergezet. Een knap staaltje werk, want je hebt het pas door als je uit beide delen verhalen hebt gelezen.
Lady Peron: “Ik had geld, mijn pensioen van vijfhonderd zloty. Dat was voldoende om van te leven. Maar ik leed wel kou in mijn eigen huisje. Toen ik doorhad dat ik zou doodvriezen, pakte ik een tas in, en nog een, en liep naar het station.”
Dit boek met vele verhalen is uiteraard geen lichte kost, maar omdat Szablowski over een vlotte pen beschikt, heb ik het aandachtig en graag gelezen. Door de diverse verhalen van mensen over de hele wereld, krijg je als lezer wellicht andere inzichten over de voormalige Sovjetburgers.
Bulgaarse zigeuners trokken in de communistische tijd rond met dansende beren als act. In het journalistieke reisverslag Dansende beren vertelt Witold Szablowski hoe deze beren hun vrijheid kregen, maar ook hoe zij een metafoor zijn voor hun bazen.
De auteur zelf is geboren in Polen ten tijde van de Sovjet-Unie. Hij heeft meegemaakt hoe in 1989 voor het eerst sinds de Russische overheersing vrije verkiezingen gehouden werden en democratie zijn intrede deed. Omdat de Polen algehele staatsbemoeienis waren gewend, moesten ze leren voor zichzelf te zorgen. Nadat Szablowski met een Bulgaarse journalist in contact was gekomen, kwam hij erachter dat landen als Bulgarije, Albanië, Estland, Oekraïne en Servië met dezelfde problematiek worstelen. Aan de hand van de Bulgaarse dansberen lees je hoe deze landen hun democratische vrijheid kregen. Vooral wordt duidelijk waarom de inwoners heimwee naar het communisme hebben.
Szablowski ziet de volkeren als ongewilde proefkonijnen in een sociaal “onderzoekslaboratorium voor de vrijheid”. Aan de ene kant kunnen ze vrij hun volksvertegenwoordigers kiezen en zijn er meer reismogelijkheden. De keerzijde is dat door de intrede van het kapitalisme op de kolchozen (staatsboerderijen) niet genoeg werk meer is. De inwoners van voormalige communistische landen moeten plotseling op een andere manier aan geld en eten komen. Bulgaarse mannen gaan, in een lange traditie, massaal op een gewelddadige manier beren temmen om toeristen te vermaken. Een van de kunstjes is dat de beren slechte communistenleiders nadoen.
Een berentemmer: “Ik was wel met beren opgegroeid. Ik kende alle liedjes, alle kunstjes, alle verhalen. Toen ik op de kolchoz werd ontslagen, wist ik een ding zeker: als ik verder wilde leven, moest ik zo snel mogelijk een beer vinden. Zonder beer zou ik nog geen jaar overleven.”
Het voorgaande lees je in een verhaal over een berentemmer die zijn berin kwijtraakt door toedoen van stichting Vier Voeters. Deze organisatie krijgt een stem in de rest van het boek. Er wordt verteld over het wel en wee van de dansberen die worden gered en vooral over het aanleren van vrijheid. Tussen de regels door lees je op deze manier over de huidige leefomstandigheden van de berentemmers.
Een woordvoerder over het bevrijden van de laatste gevangen beren: “Ze bleven de beren hun leven lang aan hun neus trekken en dwongen ze op die manier om te dansen. Dat was een droevig gezicht. Het was duidelijk dat dit een kwelling was voor de beren. Die dag voelde ik dus een zekere trots dat de mensen van Vier Voeters daar definitief een einde aan maakten.”
Het boek bestaat uit twee delen: de eerste helft zijn verhalen rondom Bulgaarse beren en bazen. Het tweede deel is geschreven aan de hand van quotes uit het eerste deel en geven de verhalen van gewone mensen uit communistische landen weer. Lady Peron bijvoorbeeld, een Poolse zwerfster die in de Londense stations leeft. Ze is er niet ontevreden mee, want “ze heeft meer van de wereld gezien dan ooit”. In een ander verhaal smokkelt een jongen auto’s aan de Oekraïense grens – gelieerd aan het hoofdstuk “Onderhandelen” over de berenredders.
Op het eerste gezicht lijkt tussen de twee delen geen samenhang te bestaan, vanwege het contrast tussen Bulgarije en de rest van de wereld. Wie echter goed de citaten leest, ziet dat alles als een geheel in elkaar steekt. Zo heeft de auteur de dansberen als metafoor voor de mens neergezet. Een knap staaltje werk, want je hebt het pas door als je uit beide delen verhalen hebt gelezen.
Lady Peron: “Ik had geld, mijn pensioen van vijfhonderd zloty. Dat was voldoende om van te leven. Maar ik leed wel kou in mijn eigen huisje. Toen ik doorhad dat ik zou doodvriezen, pakte ik een tas in, en nog een, en liep naar het station.”
Dit boek met vele verhalen is uiteraard geen lichte kost, maar omdat Szablowski over een vlotte pen beschikt, heb ik het aandachtig en graag gelezen. Door de diverse verhalen van mensen over de hele wereld, krijg je als lezer wellicht andere inzichten over de voormalige Sovjetburgers.
July 28, 2020
Якщо розповідям людей вірите більше, аніж роздумам теоретиків - вам сюди. Голоси із Болгарії, Польщі, України, Естонії, Сербії, Албанії, Грузії, Куби розкажуть, як у простих і буденних речах живе зранений комунізмом світ. Поціновувачі паралелей, вам також сюди. Просто зазирніть у зміст.
Для мене най-най було ось це:
"Інколи, коли вони бачать людину, то стають на задні лапи й починають хитатися зліва направо. Неначе вижебрують, як колись, хліб, цукерки, ковток пива, ласку, звільнення від болю. Болю, якого вже ніхто давно їм не завдає".
До прочитання і обмізкування.
Для мене най-най було ось це:
"Інколи, коли вони бачать людину, то стають на задні лапи й починають хитатися зліва направо. Неначе вижебрують, як колись, хліб, цукерки, ковток пива, ласку, звільнення від болю. Болю, якого вже ніхто давно їм не завдає".
До прочитання і обмізкування.
September 2, 2020
С репортажите си Шабловски не посочва просто факти, събития, какво е видял или какво е чул. Той рапортува, но не за видимото, а за онова, което е най-дълбоко скрито в човешката душа. А душата на постоталитарния човек изглежда смутена, ранима, но и опърничава.
Изключително актуална книга, която се интересува какъв е нашият избор днес - да стоим кротко зад въображаемата електрическа ограда, която дели истинската свобода от симулираната, или да я съборим и да продължим напред.
Изключително актуална книга, която се интересува какъв е нашият избор днес - да стоим кротко зад въображаемата електрическа ограда, която дели истинската свобода от симулираната, или да я съборим и да продължим напред.
February 5, 2023
Першу частину не міг зрозуміти, чому автор так тримає фокус на болгарських ведмедях.
Але згодом стало на свої місця.
Описувати східноєвропейський пост-комуністичний досвід на паралелі із реабілітацією тварин, що були позбавлені волі і дезадаптовані до природи - це сильний хід.
Рекомендую.
Але згодом стало на свої місця.
Описувати східноєвропейський пост-комуністичний досвід на паралелі із реабілітацією тварин, що були позбавлені волі і дезадаптовані до природи - це сильний хід.
Рекомендую.
December 4, 2024
"The guy with the wacky hair and the crazed look in his eyes did not appear out of nowhere. He was already known to them. Sometimes he said how great they were and told them to go back to their roots. If need be he threw in some highly unlikely but madly alluring conspiracy theory just to get them to listen. And to give them a fright. Because he'd noticed that if he scared them, they paid him more attention. They'd gotten used to him being there and to the fact that now and then with a totally straight face he said something unintentionally hilarious. Sometimes he hovered on the fringes of political life, sometimes closer to the mainstream. But he was generally regarded as a mild eccentric. Until one fine day they rubbed their eyes in amazement because the guy with the wacky hair had entered the race for one of the highest offices in the land. And, just as before, here he was. Trying to scare them again. With talk of refugees, war, and unprecedented disaster. With anything at all. He was also trying to pump up the national ego. In the process, in the eyes of the so-called elite, he was making a bit of a fool of himself. But he was also making big promises. Above all, he promised to turn back time. And make things the way they used to be. In other words, better. And he won. You know where this happened? Yes, you're right. In our part of the world. In post-communist Central and Eastern Europe. In Regime Change Land. Regime Change Land is the lava that began to pour from the volcano known as the Soviet Union and its satellites shortly before it erupted and ceased to exist. Our part of the world did, of course, have an earlier existence. The Poles, Serbs, Hungarians, and Czechs, for example, have long histories. But since World War II, we have been living in the Soviet sphere of influence. Put on ice by the agreements concluded at Yalta by Stalin, Roosevelt, and Churchill which had left us on the dark side of the balance of power. The lava began to flow in Poland on June 4, 1989 when the first almost free elections were held. Then the Berlin wall came down and the lava really began to flow. Soon after that, the Soviet Union came apart and so did the whole post-Yalta order. We became free. Not just the Poles, Serbs, Hungarians, and Czechs but also the Estonians, Lithuanians, Ukranians, Bulgarians, and others. A large part of the world gained freedom for which it was not prepared. In the most extreme cases, it wasn't expecting or even wanting it.
The story of the dancing bears was first told to me by a Bulgarian journalist in Warsaw. For years on end, these bears had been trained to dance and had been treated very cruelly. Their owners kept them at home. They taught them to dance by beating them when they were small. They knocked out their teeth to make sure the bears would never suddenly remember that they were stronger than their keepers. They broke the animals spirits. They got them drunk on alcohol. Many of the bears were hooked on strong drink forever after. And then they made them perform tricks for tourists. Dancing, imitating various celebrities, and giving massages. Then in 2007, when Bulgaria joined the EU, the keeping of bears was outlawed. An Austrian organization called Four Paws, opened a special park not far from Sophia. And the bears were taken from their keepers and relocated there. Gone was the whip, the brutality, the nose ring that according to the people from Four Paws symbolized the bear's captivity. The unique project began to teach freedom to animals that had never been free. Step by step. Little by little. Cautiously. The animals were taught how a free bear is supposed to move about. How to hibernate. How to copulate. How to obtain food. The park became an unusual freedom research lab. As I listened it occurred to me that I was living in a similar research lab. Ever since the transition from socialism to democracy began in Poland in 1989, our lives have been a kind of freedom research project. A never-ending course in what freedom is. How to make use of it. And what sort of price is paid for it. We have had to learn how free people take care of themselves. Of their families. Of their futures. How they eat, sleep, make love. Because under socialism, the state was always poking its nose into its citizens, plates, beds, and private lives. And just like the bears, sometimes we cope better with our newfound freedom. Sometimes worse. Sometimes it gives us satisfaction. But sometimes it provokes our resistance. Sometimes our aggression, too.
A few years after I first met the journalist, I went to the dancing bears park. I wanted to know what a freedom lab was like. I learned that the bears are given their freedom gradually, in small doses. It can't be given to them all at once or they'd choke on it. Freedom has its limits. For the bears, the limit is an electrified wire fence. For those who have never experienced it before, freedom is extremely complicated. It is very difficult for bears to get used to a life in which they have to care for themselves. Sometimes it simply can't be done. And, I learned, that for every retired dancing bear, the moment comes when freedom starts to cause it pain. What does it do then? It gets up on its hind legs and starts to dance. It repeats the very thing the park employees are trying their best to get it to unlearn. The behavior of the captive. As if it would prefer its keeper to come back and take responsibility for its life again. Let him beat me. Let him treat me badly. But let him relieve me of this need to deal with my own life, the bear seems to be saying.
Guys with wacky hair who promise a great deal have been springing up in our part of the world like mushrooms after rain. And people go running after them like bears after their keepers. Because freedom has brought not just new opportunities and new horizons. It has also brought new challenges. Unemployment, which under socialism they never knew. Hopelessness. Capitalism, often in a very wild form. And like the bears, people would sometimes prefer their keepers to come back and relieve them of at least some of the challenges. To take at least some of the weight off their backs. While I was gathering the material for this book, I thought it was going to be about Central and Eastern Europe and the difficulties of our emergence from communism. But in the meantime guys with wacky hair and a crazed look in their eyes have started to appear in countries that have never experienced communism. It turns out that fear of a changing world and longing for someone who will relieve us of some of the responsibility for our own lives, who promises that life will be the same as it was in the past, are not confined to Regime Change Land. In half the West, empty promises are made wrapped in shiny paper like candy. And, for this candy, people are happy to get up on their hind legs and dance."
The story of the dancing bears was first told to me by a Bulgarian journalist in Warsaw. For years on end, these bears had been trained to dance and had been treated very cruelly. Their owners kept them at home. They taught them to dance by beating them when they were small. They knocked out their teeth to make sure the bears would never suddenly remember that they were stronger than their keepers. They broke the animals spirits. They got them drunk on alcohol. Many of the bears were hooked on strong drink forever after. And then they made them perform tricks for tourists. Dancing, imitating various celebrities, and giving massages. Then in 2007, when Bulgaria joined the EU, the keeping of bears was outlawed. An Austrian organization called Four Paws, opened a special park not far from Sophia. And the bears were taken from their keepers and relocated there. Gone was the whip, the brutality, the nose ring that according to the people from Four Paws symbolized the bear's captivity. The unique project began to teach freedom to animals that had never been free. Step by step. Little by little. Cautiously. The animals were taught how a free bear is supposed to move about. How to hibernate. How to copulate. How to obtain food. The park became an unusual freedom research lab. As I listened it occurred to me that I was living in a similar research lab. Ever since the transition from socialism to democracy began in Poland in 1989, our lives have been a kind of freedom research project. A never-ending course in what freedom is. How to make use of it. And what sort of price is paid for it. We have had to learn how free people take care of themselves. Of their families. Of their futures. How they eat, sleep, make love. Because under socialism, the state was always poking its nose into its citizens, plates, beds, and private lives. And just like the bears, sometimes we cope better with our newfound freedom. Sometimes worse. Sometimes it gives us satisfaction. But sometimes it provokes our resistance. Sometimes our aggression, too.
A few years after I first met the journalist, I went to the dancing bears park. I wanted to know what a freedom lab was like. I learned that the bears are given their freedom gradually, in small doses. It can't be given to them all at once or they'd choke on it. Freedom has its limits. For the bears, the limit is an electrified wire fence. For those who have never experienced it before, freedom is extremely complicated. It is very difficult for bears to get used to a life in which they have to care for themselves. Sometimes it simply can't be done. And, I learned, that for every retired dancing bear, the moment comes when freedom starts to cause it pain. What does it do then? It gets up on its hind legs and starts to dance. It repeats the very thing the park employees are trying their best to get it to unlearn. The behavior of the captive. As if it would prefer its keeper to come back and take responsibility for its life again. Let him beat me. Let him treat me badly. But let him relieve me of this need to deal with my own life, the bear seems to be saying.
Guys with wacky hair who promise a great deal have been springing up in our part of the world like mushrooms after rain. And people go running after them like bears after their keepers. Because freedom has brought not just new opportunities and new horizons. It has also brought new challenges. Unemployment, which under socialism they never knew. Hopelessness. Capitalism, often in a very wild form. And like the bears, people would sometimes prefer their keepers to come back and relieve them of at least some of the challenges. To take at least some of the weight off their backs. While I was gathering the material for this book, I thought it was going to be about Central and Eastern Europe and the difficulties of our emergence from communism. But in the meantime guys with wacky hair and a crazed look in their eyes have started to appear in countries that have never experienced communism. It turns out that fear of a changing world and longing for someone who will relieve us of some of the responsibility for our own lives, who promises that life will be the same as it was in the past, are not confined to Regime Change Land. In half the West, empty promises are made wrapped in shiny paper like candy. And, for this candy, people are happy to get up on their hind legs and dance."
February 8, 2018
Holy dancing bears... This book was excellent. The first part of the book gives the reader a concise history of the dancing bears of Europe and it ends with the conservation effort of these bears. The second part discusses how citizens of post communist countries are finding difficulties adjusting to freedom/capitalism. It shows the parallels between the bears and the people and helps explain why freedom is so difficult. This was an eye opener for me and written in a language anyone can understand. (netgally)
February 11, 2019
The premise of the book was fascinating for me. I learned a lot, but it fell short for me in a lot of ways. It's a serious of interviews and rather than use them to explicitly tell a story, the reader is left to make a lot of conclusions on their own. I didn't feel like the story device comparing the dancing bears to post communism life were always very obvious. On the whole, I learned a lot of facts, both about dancing bears, and eastern European countries, but as a book and story telling device it fell flat for me.
October 11, 2018
The book has two parts, the first part is about the dancing bears, their interactions with people, how their lives change after captivity, how they are made and taught to dance and the most interesting part “FREEDOM”. The second part is about the nostalgia of Eastern Europe countries which is not very interesting.
July 19, 2022
Пан Вітольд знову робить магію та витягає мене із повної неможливості щось читати, яка зі мною трапляється періодично з лютого.
Це дуже суб'єктивно, але він мій улюблений репортажист!
Це дуже суб'єктивно, але він мій улюблений репортажист!
April 26, 2020
Witold Szabłowskin Tanssivat karhut kertoo tarinoita kommunismin raunioilta. Bulgarian romanien perinteinen toimeentulo romahtaa, kun karhujen pito kielletään ja karhut kerätään reservaattiin. Kuinka karhut sopeutuvat vapauteen, entä miten vapaus sujuu kommunismista pelastetuilta ihmisiltä?
Szabłovski haastattelee ihmisiä mm. Bulgariassa, Kuubassa, Serbiassa ja Virossa ja kuuntelee heidän tarinoitaan. Vapautetut ihmiset ovat hämmennyksissään, mutta kekseliäitä. Puolan maaseudulle perustettu hobittikylä, Albanian betonibunkkereihin perustetut baarit, salakuljetus... Konstit on monet. Szabłovskin reportaasit ovat helppolukuista ja kiinnostavaa luettavaa.
Szabłovski haastattelee ihmisiä mm. Bulgariassa, Kuubassa, Serbiassa ja Virossa ja kuuntelee heidän tarinoitaan. Vapautetut ihmiset ovat hämmennyksissään, mutta kekseliäitä. Puolan maaseudulle perustettu hobittikylä, Albanian betonibunkkereihin perustetut baarit, salakuljetus... Konstit on monet. Szabłovskin reportaasit ovat helppolukuista ja kiinnostavaa luettavaa.
February 9, 2025
I learned a lot about Eastern Europe after the fall of the Iron Curtain, but felt that both halves were a bit disjointed. It would have been more interesting if the author had made more explicit connections between his reporting on the dancing bears of Bulgaria and the experiences of citizens in former/current communist states.
Displaying 1 - 30 of 299 reviews