سریه نخله
راهزنی نخله | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
| |||||||
طرفهای درگیر | |||||||
مسلمانان مدینه | قریش مکه | ||||||
فرماندهان و رهبران | |||||||
عبدالله بن جحش | عمرو بن حضرمی | ||||||
قوا | |||||||
۸ تا ۱۲ نفر | ۴ نفر | ||||||
تلفات و خسارات | |||||||
۰ | ۱ نفر کشته، ۲ نفر اسیر |
سریه نخله یا راهزنی نخله به عملیات راهزنی ۸ تا ۱۲ تن از مسلمانان مهاجرین در صدر اسلام گویند که به دستور محمد و تحت فرماندهی عبدالله بن جحش (که بعدها امیرالمؤمنین خوانده شد[۱]) و در منطقهٔ نخله در جاده طائف - مکه رویداد. این حادثه به کشتهشدن یکی از ۴ محافظ کاروان تجاری مشرکین و اسارت ۲ تن دیگر انجامید.
منابع برای تاریخنگاری رویداد سریه نخله
[ویرایش]گزارش استاندارد از اولین نبرد بین مهاجرین (مسلمان) و قریش مشرک در طی لشگرکشی به نخله، بر اساس روایت ابن اسحاق است که او به گزارش عروه و نقل قول الزهری و همچنین یزید بن رومان استناد کردهاست.[۲]
شرکت کنندگان
[ویرایش]در کاروان قریش چهار نفر به اسامی زیر شرکت داشتند:
- امر بن الحدرمی. او رهبری کاروان را به عهده داشت.[۳]
- عثمان بن عبدالله بن المغیره از قبیله مخزوم.[۳]
- نوفل بن عبدالله بن المغیره (برادر عثمان بن عبدالله).[۳]
- الحکیم بن قیسان، برده آزاد شده (مولی) از هاشم بن المغیره.[۴]
شرح رویداد
[ویرایش]به گزارش ابن اسحاق عبدالله بن جحش، متحد بنو عبدالشمس با لشکر کوچکی از ۸ تا ۱۲ نفر از مهاجرین به بیرون فرستاده شد. محمد به او فرمانی به صورت نامهٔ مهر و موم شده داده بود تا اینکه بعد از ۲ روز از خروج از مدینه، نامه را باز کرده و بخواند. در مسیر مقرر شده، نامه را باز کرده و فهمیدند که به آنها دستور داده شدهاست تا به محل نخله در جاده طائف-مکه بروند و در آنجا به کاروان مکهایها شبیخون بزنند. آنها سرانجام در نخله با کاروان مکهایها مواجه شدند و با تغییر شکل، تردیدشان را با حاجی نشان دادن خود، برطرف کردند. مسلمانان پس از بدست آوردن موقعیتی مناسب حمله را آغاز کردند. از ۴ محافظ اختصاصی کاروان، عمر بن خضرمی کشته شد و ۲ تن دیگر اسیر شدند، در حالی که نفر چهارمی فرار کرد. با وجود دادن هشدار به دشمن در نتیجهٔ این کار، به نظر نمیرسد گروه مسلمانان مشکلی در برگرداندن کاروان و اسیرها به مدینه داشته باشند. با این وجود برخی تردیدها در گزارش کشتن مکیها در ماه حرام رجب - ماهی که خونریزی حرام است - بیان شدهاست. محمد در آغاز غنائم را تقسیم نکرده باقی گذاشت و سهم خمس آن را که به او پیشنهاد شده بود، قبول نکرد، ولی سرانجام یک وحی(۲:۲۱۷/۲۱۴) کار آنها را توجیه کرد. هیئت نمایندگان مکی به مدینه آمدند تا برای توافق برای پرداخت فدیه اسیران، آنها را آزاد کنند و محمد با پرداخت ۱۶۰۰ درهم برای هر یک بعد از برگشت سالم ۲ تن از مسلمانانی که از بقیه گروه جامانده بودند، موافقت کرد.[۲]
نکتهٔ نخست که در مورد این ماجرا باید گفته شود این است که محمد اقدام احتیاطی پیچیدهای برای ضمانت امنیت عملیاتش کردهاست؛ نه تنها به فرمانده گروهش دستورالعملی در قالب نامهٔ مهر و موم شده دادهاست که از قرار معلوم محتوایش را فقط خودش، کاتبش، و یکی دو تن از مشاوران معتمدش میدانستند، بلکه گروهش را به سمت جادهٔ نجد فرستاد که حدوداً سمت شرقِ مدینه میشدهاست، اگر چه هدف نهایی آنها سمت جنوبِ مدینه بودهاست. بدون شک این کار برای این انجام شده تا از کشف آن توسط سیستم جاسوسی مکیها جلوگیری شود. اما به هر حال، چون این لشکرکشی به نقطهای صورت میگرفت که به مکه خیلی نزدیکتر بود تا مدینه، احتمالاً خطر لو رفتن نقشه گروه وجود داشتهاست.[۵]
در کتاب تاریخ اسلام کمبریج
[ویرایش]مونتگمری وات در کتاب تاریخ اسلام کمبریج اینگونه شرح میدهد:
محمد حوالی ماه رجب ۲ ژانویهٔ ۶۲۴، سریهای مرکب از دوازده مرد یا کمتر با دستوری سر به مهر روانه کرد. بدین ترتیب خطر آنکه شکل مأموریت فاش شود از میان رفت. آنان به طرف شرق به راه افتادند و پس از آنکه یک روز راهپیمایی کردند، بنابر فرمانی که به آنان داده شده بود، دستور سر به مهر را گشودند و از مضمون آن آگاه شدند. بر خلاف میل یکی دو تن از آنان، دستور آن بود که به طرف جنوب و اطراف مکه بروند و راه را بر کاروانی که از یمن به این شهر میآمد ببندند. محتملترین روایت از آنچه اتفاق افتاد این است که مسلمانان، به ادعای اینکه قصد زیارت مکه دارند، با چهار نفر از نگهبانان کاروانی که قصد حملهٔ به آنها را داشتند، از در دوستی درآمدند و این بدان جهت آسان بود که زمان با ماههای حرام مصادف بود که جنگ در آنها حرمت و ممنوعیت داشت؛ ولی معلوم شد که کاروان آهنگ آن دارد که پیش از پایان یافتن ماه حرام به مکه درآید و مسلمانان که خواستار حمله بودند در آن مردد شدند، چه اگر نمیخواستند از نقشهٔ خود منصرف شوند، ناگزیر میبایستی حرمت ماه حرام یا سرزمین حرام (محترم) مکه را زیر پا گذارند. بر آن شدند که در ماه حرام به کار برخیزند و به سرعت بر نگهبانان پیروز شوند. یکی از آنان را کشتند و ۲ تن را به اسارت گرفتند. ظاهراً در رسیدن به مدینه همراه با کاروان و زندانیان دچار گرفتاری نشدند.[۶] محمد در مقابل واکنشهای مدینه نسبت به این حادثه غافلگیر شد. مهاجران و گروهی از مسلمانان مدینه، از این نخستین پیروزی پس از چند ناکامی شاد شدند؛ ولی دیگران عدم رضایت خود را از بیاحترامی نسبت به ماه حرام ابراز میداشتند و گفتهاند که محمد مدتی پیش از آنکه سهم خمس مخصوص به خود را از آنچه به غنیمت گرفته شده بود بپذیرد، درنگ کرده بود. شکی نیست که ناخرسندی مردم پیش از آنکه به خاطر بی حرمتی نسبت به ماه حرام باشد (که هر چند از آداب زمان جاهلیت بود، قرآن بعدها حرمت آن ماهها را از جانب خدا معرفی کرد)، به خاطر ترسی بود که از انتقامجویی مردم مکه داشتند، در این هنگام وحی رسید (بقره، آیه ۲۱۷) بدین مضموم که گرچه جنگ کردن در ماه حرام گناه است، ولی اینکه مشرکان مکه اهل این شهر را شکنجه داده و از آن بیرون رانده بودند گناهی بزرگتر است. سپس همگان با حملهٔ دیگری که شد و به حملهٔ نَخَله معروف است، صحت امر را پذیرفتند و آماده برای پذیرفتن عواقب آن شدند.[۷]
آیه قرآن
[ویرایش]در این زمینه آیه 217 سوره بقره نازل شده است:
از تو راجع به جنگ در ماه حرام سؤال کنند، بگو: گناهی است بزرگ، ولی بازداشتن خلق از راه خدا و کفر به خدا و پایمال کردن حرمت حرم خدا و بیرون کردن اهل حرم از آن نزد خدا بسیار گناه بزرگتری است و فتنهگری، فساد انگیزتر از قتل است. و کافران پیوسته با شما مسلمین کارزار کنند تا آنکه اگر بتوانند شما را از دین خود برگردانند، و هر کس از شما از دین خود برگردد و به حال کفر باشد تا بمیرد چنین اشخاص اعمالشان در دنیا و آخرت ضایع و باطل گردیده، و آنان اهل جهنّمند و در آن همیشه خواهند بود.
پانویس
[ویرایش]- ↑ برگنیسی، نادیا. «امیر». در دائرةالمعارف بزرگ اسلامی. ج. ۱۰
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ Watt، Muhammad at Medina، ۵.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ Muhammad Saed Abdul-Rahman, Tafsir Ibn Kathir Juz' 2 (Part 2): Al-Baqarah 142 to Al-Baqarah 252 2nd Edition, p. 182-187, MSA Publication Limited, 2009, ISBN 1861796765
- ↑ Mubarakpuri, Saifur Rahman Al (2005), The sealed nectar: biography of the Noble Prophet, Darussalam Publications, pp. 245–246, ISBN 978-9960-899-55-8
- ↑ Watt، Muhammad at Medina، ۵–۶.
- ↑ WATT، THE CAMBRIDGE HISTORY OF ISLAM، 42-43.
- ↑ WATT، THE CAMBRIDGE HISTORY OF ISLAM، 43.
منابع
[ویرایش]- Watt، William Montgomery (۱۹۵۶). Muhammad at Medina. London: OXFORD University PRESS. ص. ۵–۹. دریافتشده در ۲۰۱۲-۰۹-۲۸.
- WATT, w. MONTGOMERY (2008). "MUHAMMAD". The Cambridge History of Islam (به انگلیسی). Vol. 1A. Cambridge: Cambridge University Press.
برای مطالعه بیشتر
[ویرایش]- ابن اسحاق (۱۳۶۱). مغازی الرسول. ج. ۱. ترجمهٔ محمود مهدوی دامغانی. تهران: مرکز تولید و انتشارات مجتمع دانشگاهی ادبیات و علوم انسانی. ص. ۹–۱۴.
- Watt, W. Montgomery, “Nak̲h̲la”, in: Encyclopaedia of Islam, Second Edition, Edited by: P. Bearman, Th. Bianquis, C.E. Bosworth, E. van Donzel, W.P. Heinrichs. Consulted online on 21 November 2021 <http://dx.doi.org/10.1163/1573-3912_islam_SIM_5774>
First published online: 2012 First print edition: ISBN 9789004161214, 1960-2007