ویکیپدیا:گپ
این صفحه تا دسامبر ۲۰۰۸ مکانی برای گفتگوی ویکینویسان بود اما پس از آن تاریخ دیگر استفاده نمیشود و تنها به منظور حفظ تاریخچه نگهداری شدهاست. برای گفتگو با دیگر ویکینویسان از ویکیپدیا:قهوهخانه استفاده کنید. |
بایگانیها |
---|
|
معنی گپ
تا آنجا که من میدانم گپزدن بدون بحث کردن ممکن نمیباشد. حال اگر قرار است اینجا تنها استراحتگاهی باشد برای اینکه یک چیزی بگوییم و برویم و نگذاریم دیگران درباره صحت و سقم آن حرف بزنند و بحث کنند و نتیجه بگیرند خوب اسم آن را عوض کنید تا ما هم تکلیف کار خود را بدانیم! اسمش را بگذارید استراحتگاه و با هر چیز دیگر ولی خواهشا معنی گپ را تغییر ندهید! من بعنوان یک کاربر ویکی حق نظردادن را برای خود نسبت به ادعاها و سخنان و نکات دیکران محفوظ نگه میدارم. اگر میخواهید بحثهای رفت و برگشتی و فرومی و ... راه نیفتد اصلا آنها را شروع نکنید نه اینکه شروع کنید و بعد بگویید کسی حرفی نزند. البته من منظورم شخص خاصی نیست و این را کلی گفتم تا تکلیف خود را درباره بحثهای نامرتیط به ویکی بدانیم. تشکر--کامیار ۱۰ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۱۰ (UTC)
- توضیحات ویکیپدیا:ویکیپدیا چه چیزی نیست روشن است. نمونه مشکلات تخطی از آن را هم دیشب شاهد بودیم.--Taranet ۱۱ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۰۵ (UTC)
- این جواب مشکل مطرح شده از سوی من نبود.--کامیار ۱۱ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۴۷ (UTC)
گلشیفته فراهانی و نگرانیهای کیهان
کیهان: «ممکن است هالیوود گلشیفته فراهانی را به قصد فاحشه گری به آمریکا قاچاق کرده باشد»
شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی | هر لحظه به دام دگری پابستی | |
گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم | اما تو خود چنين كه مینمایی هستی؟ |
--سندباد ۱۲ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۱۷ (UTC)
- سندباد جان. این اخبار (که از ایران می شنویم) حقیقتا خیلی غمناک و دپرس کننده هستند. امیدوارم این خبر زیر در عوض یک ذره به این جو کمی نشاط بدهد:
- دوستان حال کنند
- فکر کنم پریروز یا پریشب، سیمای محلی شبکه ای بی سی در شهر لاباک که مناطق شمال تگزاس را پوشش میدهد، واقعه عجیبی را پخش کرد:
- کارشناس و مجری اخبار هواشناسی آن شبکه بطور زنده (و با همکاری مخفیانه مسئولین دوربین و صدابردار در استودیوی خبری)، به مجری اصلی اخبار صبحگاهی (که یک خانم است) پیشنهاد ازدواج دادند! این هم نماهنگ پیشنهاد ازدواج: نسخه کامل در یوتیوب، نسخه کوتاه تر در بی بی سی.
- من البته خودم دیشب از تلویزیون این را دیدم. خیلی باعث خنده و نشاط بود. البته بنظر من، آقای خواستگار خیلی ناکس تشریف داشتند، چون خانم مجری (و یا هر کس دیگر که می بود) جرات نمی کند جلوی دوربین زنده بگه نه.--زرشک ۱۲ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۲۳ (UTC)
- البته ریسک بزرگی هم هست! اگر دختره یکوقت بگه «نه»، که بیچاره توی تلویزیون حسابی ضایع میشد. در هر حال خدا را شکر که به خوبی و خوشی تمام شد. :-)
- خدا بدور واقعا که شنیدن این اخبار مو به تن آدم سیخ میکنه. یعنی جدی جدی جلوی چشم کلی بینندهی تلویزیونی از ناموس مردم خواستگاری کرد؟ بیحیاها! ما که فیلماش ندیدیم اما از این بیغیرتها بعید نیست زبانام لال ماچی هم ردوبدل کرده باشند! آقا اخبار انور که از اینور بدتره لااقل ما از این بیناموسیها نداریم. عزیزی ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۴۲ (UTC)
آقای عزیزی، فکر نمیکنید اگر آن خانوم ناموس مردم بوده آن آقا هم بوده؟!! ناموس مردم یعنی چی؟ دو نفر همدیگر را دوست داشتهاند. آن خانوم میخواست، آن آقا هم خواستگاری کرد. اگر در تلویزیون ایران - البته بدون بوسه که اصلا با ذهنیت برخی از مردم در ایران نمیخواند - این مورد به دیدگان میلیونها ایرانی برسد همگان خوشحال خواهند شد. راستش من هر لحظه از پیشامدهای اطرافم برای نوشتههایم ایده میگیرم. ایدهی نوشتن یک فیلمنامهی جدید را همین نوشتهی شما به من داد! رقابت چند زن بر سر خواستگاری از یک مرد در تلویزیون! ترانه جوانبخت ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۲۰ (UTC)
- بابا! ((: تو که منو مردی!! ولی خداییش باهات حال میکنم! خیلی باحالی! (; ندیده خرابتم به خدا...رضا ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۳۰ (UTC)
- من حاضرم در فیلم خانم ترانه جوانبخت بازی کنم.:)--ماني ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۴۵ (UTC)
- رقابت چند زن برای بدست آوردن یک مرد فکر کنم در یکی از فیلمهای جری لوئیس اجرا شد اینطور نیست؟!!همچنین فیلم «زیر درخت هلو» نیز چنین موضوعی داشت.موضوعی بسیار کلیشهای است.--iroony ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۰۷ (UTC)
- محتوای فیلمنامهای که به فکر من رسید کلیشهای نیست چون با آن دو فیلم تفاوتهای اساسی دارد. در فیلمی که جری لوییس بازی کرد تونی کورتیس هم بود و رقابت بین زنها برای داشتن مردها نبود بلکه رقابت بین مردها برای رسیدن به زنها بود. ضمنا در آن فیلم زنها اصلا از وجود همدیگر تا پایان فیلم باخبر نبودند درحالی که در فیلمنامهی من از همان اول از وجود هم باخبرند. رقابت زنان و اعتماد به نفس دو موردی است که در آن دو فیلم نبود اما در فیلمنامهی من هست. از بین زنانی که من انتخاب کردهام آن زنی که به خودش اعتماد به نفس ندارد اصلا در رسیدن به مرد مورد علاقهاش موفق هم نمیشود. این مورد در هیچ کدام از این فیلمها اصلا نیست. ضمنا مورد دیگری که فیلمنامهی مرا متفاوت از آن دو فیلم میکند این است که فیلمنامهی من پیام خاصی هم دارد و آن این است که: ای آدمها با خودتان روراست باشید. ترانه جوانبخت ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۵۳ (UTC)
- سوالی از خانم جوانبخت، تصمیمی برای ارایه فیلمنامه به سینمای خاصی دارید (مثلا سینمای هالیوود، بالیوود، لالیوود و یا سینمای ایران)؟ و همچنین در هنگام نوشتن فیلمنامه، بازیگر خاصی مد نظرتان بوده و یا خیر؟ با تشکر. --سندباد ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۵۹ (UTC)
- بابا فیلم رو به اکران هم رسوندید؟ من هم میام تو آنتراکت وسط فیلم دادمیزنم. تخمه....آجیل.....شکلات......کیهان، اطلاعات. --دانقولا ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۲۷ (UTC)
- اختیار دارید آقای علیرضا. آقای سندباد، من هنوز دربارهی کشوری که این فیلم در آن ساخته شود تصمیم نگرفتهام. با این نظر کاربر ایرونی که موضوع این فیلمنامه جدید نیست موافقم، اما به نظرم میتوان به یک موضوع تکراری با نگاهی نو و شگردی متفاوت پرداخت. من در فیلمنامهنویسی نوآوری دارم، منتهی در فیلمنامههای دیگرم که در کتابم چاپ خواهد شد. ضمنا چون عدهای از کاربران برای مطالعهی متافیزیک من در صفحهی بحثشان ابراز علاقه کردهاند آن را در همین صفحه در بخش "کاربران علاقمند به فلسفه" درج میکنم که جهت دریافت متن متافیزیک من، میتوانید آن را بخوانید. ترانه جوانبخت ۱۷ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۱۲ (UTC)
- بابا فیلم رو به اکران هم رسوندید؟ من هم میام تو آنتراکت وسط فیلم دادمیزنم. تخمه....آجیل.....شکلات......کیهان، اطلاعات. --دانقولا ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۲۷ (UTC)
- سوالی از خانم جوانبخت، تصمیمی برای ارایه فیلمنامه به سینمای خاصی دارید (مثلا سینمای هالیوود، بالیوود، لالیوود و یا سینمای ایران)؟ و همچنین در هنگام نوشتن فیلمنامه، بازیگر خاصی مد نظرتان بوده و یا خیر؟ با تشکر. --سندباد ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۵۹ (UTC)
- محتوای فیلمنامهای که به فکر من رسید کلیشهای نیست چون با آن دو فیلم تفاوتهای اساسی دارد. در فیلمی که جری لوییس بازی کرد تونی کورتیس هم بود و رقابت بین زنها برای داشتن مردها نبود بلکه رقابت بین مردها برای رسیدن به زنها بود. ضمنا در آن فیلم زنها اصلا از وجود همدیگر تا پایان فیلم باخبر نبودند درحالی که در فیلمنامهی من از همان اول از وجود هم باخبرند. رقابت زنان و اعتماد به نفس دو موردی است که در آن دو فیلم نبود اما در فیلمنامهی من هست. از بین زنانی که من انتخاب کردهام آن زنی که به خودش اعتماد به نفس ندارد اصلا در رسیدن به مرد مورد علاقهاش موفق هم نمیشود. این مورد در هیچ کدام از این فیلمها اصلا نیست. ضمنا مورد دیگری که فیلمنامهی مرا متفاوت از آن دو فیلم میکند این است که فیلمنامهی من پیام خاصی هم دارد و آن این است که: ای آدمها با خودتان روراست باشید. ترانه جوانبخت ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۵۳ (UTC)
- باز به نظر من موضوعی جدید نیست...اینکه دو فرد(زن یا مرد) برای بدست آوردن فرد سومی(زن یا مرد) به رقابت با یکدیگر بپردازند به نظرم موضوعی است که بارها به آن پرداخته شده البته در قالبهای مختلف و با نتیجهگیریهای متفاوت....البته تلاش شما قابل تقدیر هست اما خوب به نظر بنده به عنوان یک مخاطب این نوع موضوع جدید نیست....--iroony ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۴۳ (UTC)
- بالاخره یک ایرانی - آنهم یک زن ایرانی - موفق به دریافت جایزه اسکار و کن و بقیه جوایز بزرگ سینمایی خواهد شد - من که از همین الان به داشتن یک همچین هموطنی به خودم افتخار میکنم... درود(دورود) بر تو ای زن متفاوت.رضا ۱۷ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۵۲ (UTC)
- کلانی بهتره حواست رو خوب جمع کنی. تو که در این ویرایش میگی من رو دست انداختی خودت رو دست انداختی. همین که از مدیران ویکیپدیا به خاطر بیتربیتيهات اخطار میگیری نشون میده کی هستی و خودت رو به دیگران نشون میدی. کسی نمیتونه با من و حیثیت من بازی کنه. اگر فکر کردی میتونی با بیادبی برای خودت با این کارها در ویکیپدیا معرکه درست کنی و یک عده رو با خودت همراه کنی اشتباه کردی. ترانه جوانبخت ۱۸ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۳۴ (UTC)
ویکی فارسی
- نظرات یک ناشناس در مقایسهٔ ویکی فارسی و انگلیسی، در تارنمای شورای گسترش زبان فارسی--ماني ۱۵ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۱۱ (UTC)
- راهنمای ویکیپدیای فارسی در مجلهٔ ایرانپرینت (راهنمای خوبی است برای ارجاعدادن تازهواردان به آن)--ماني ۱۵ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۲۲ (UTC)
- اولی باز نمیشود اما دومی خیلی جالب بود ♦مرد تنها♦ ب ۱۵ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۳۹ (UTC)
- اولی تا چند دقیقه پیش باز میشد ولی الان با مرورگر من هم باز نمیشود! تارنمایشان مشغول است لابد.--ماني ۱۵ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۴۶ (UTC)
- برای من هر دو باز شدند بسیار جالب بود...مخصوصا اولی..البته ایشان سرعت و هزینه اینترنت در کشور ایران و کشورهای انگلیسی زبان ٬ تعداد دانشگاههای معتبر در هر دو جا ٬ تولید علم در هر دو زبان ٬وضعیت رفاهی و اجتماعی و سیاسی٬ وضعیت فیلترینگ و بسیاری از موارد را هم خوب بود مقایسه میکرد ۱۰۰٪ به نتایج جالبی میرسید که راهگشا بود...--iroony ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۵۷ (UTC)
- مطلب کپی از اینجاست.یادم میآید همان موقع به نویسنده وبلاگ میل زدم و دعوتش کردم به ویکی فارسی ! قول داده که بیاید♦مرد تنها♦ ب ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۰۱ (UTC)
- آمدند یا نه؟!!البته بنده که در قسمت مقالات اقتصادی فعالیت میکنم بعید میدانم آمده باشند...متاسفانه همه بیرون گود نشستن و میگویند لنگش کن!!....--iroony ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۴۸ (UTC)
گزارش CNN از کوچکترین مدرسه دنیا در بوشهر
گزارش مشروح CNN به نظرم حقیقتا ارزش داشتن مقاله را دارد. واقعا عالی بود. --سندباد ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۴۰ (UTC)
- همچنین مصاحبه دویچه وله با عبدالمحمد شعرانی، معلم مدرسه کالو. --سندباد ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۴۹ (UTC)
- خیلی جالب بود. عالی. ممنون.--ماني ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۴۲ (UTC)
- جای دیگری هم تقریبا یک ماه پیش دیده بودم، یادم نمیآید تلویزیون جمهوری اسلامی بود و یا صدای آمریکا، بنابراین با این پوشش رسانهای من هم با مقالهداشتناش موافقم.--آبتین ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۲۴ (UTC)
- خیلی جالب بود. عالی. ممنون.--ماني ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۴۲ (UTC)
- این وبلاگ معلم مدرسه است. از محبوبترین وبلاگهای فارسی است و در انتخابات پارسال پرشین بلاگ هم جزو ده وبلاگ اول بود.--همان ۱۸ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۵۲ (UTC)
کاربران علاقمند به فلسفه
چون عدهای از کاربران ویکیپدیا در صفحهی بحثشان برای مطالعهی متافیزیک من ابراز علاقه کردهاند، بنابراین در همین جا اعلام میکنم کسانی که به مطالعهی متافیزیک من علاقه دارند میتوانند یا در صفحهی بحثم با درج نشانی ایمیل -اگر در صفحهی کاربری آنها نشانی ایمیلشان درج نشده- بنویسند یا از طریق ایمیل خبر دهند تا متن متافیزیکم را برایشان بفرستم. در یک ایمیل قبلا متن متافیزیکم را که بخشی از کتاب جدیدم است به صورت یک ایمیل دستهجمعی برای حدود صد نفر که در کشورهای مختلف ایران، کشورهای اروپایی، آمریکا و کانادا ساکن هستند فرستادم و در ایمیل دوم به کاربرانی که به من در این مورد خبر دهند متن متافیزیکم را از طریق ایمیل خواهم فرستاد. ترانه جوانبخت ۱۷ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۹:۱۹ (UTC)
شرطبندی در مورد برنده انتخابات ریاست جمهوری آمریکا
دوستان علاقهمند به موضوع انتخابات ۲۰۰۸ ریاست جمهوری ایالات متحده، شرطبندی تا پایان زمان رسمی رایگیری به وقت غرب آمریکا برقرار است! :-)
- با آرزوی قلبی برای پیروزی مککین ولی ظاهرا قرار است او با ما سر کار بیاید :-) --سندباد ۲۴ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۲۰ (UTC)
- اوباما ! ♦مرد تنها♦ ب ۲۴ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۲۱ (UTC)
- اوباما !به نظر من اگه اتفاق خاصی تو این ۱۰ روز رخ نده (مثل یه ۱۱ سپتامبر دیگه) اوباما برنده انتخابات میشه. --Asimo ۲۴ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۳۳ (UTC)
- به نظر من هم او با ماست.--کامیار ۲۴ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۰۱ (UTC)
- شرطبندی لازم دارد؟ نتیجه مشخص است! ;) Raamin ب ۲۵ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۳۳ (UTC)
- متاسفانه!--آبتین ۲۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۵:۵۰ (UTC)
- اوباما اگه [....] بزارند--Offlineinternet ۲۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۰۱ (UTC)
- گرچه هردو همرنگ اند، اما باراک حسین اوباما برنده است. --♣ سنچولی ♣ب ۲۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۰۹ (UTC)
- اتفاقا هر چقدر اینها همرنگ هم باشند فرقی به حال ما نمیکند. اگر خود حضرت جبرائیل هم نامزد ریاست جمهوری آمریکا شود، سردمداران ایران باز هم با امثال شعار مرگ بر آمریکا سعی در شستشوی مغزی مردم خواهند نمود. خود مقام معظم رهبری فرمودند: «تنفر و انزجار ملت ایران از امریکا عمیق است.»[۱] وجود این تنفر بنفع نظام ج.ا.ا است.--زرشک ۳۰ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۲:۴۰ (UTC)
- هنوز کار ایران را تمام نکرده اند - این دوره این پیرمرد و احمدی نژاد یک جنگ کوچولو را بر سر ایران شروع خواهند کرد. (; جیب ها با پول نفت و اسلحه خیلی بهتر پر می شوند.رضا ۲۶ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۱۹ (UTC)
طولانیترین عنوان مقاله در ویکیپدیا
به نظر شما کدام مقاله طولانیتری عنوان را دارد مثل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاهها و مراکز آموزش عالی--Offlineinternet ۳۱ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۴۶ (UTC)
- فکر می کنم همین که ذکر کردید، طولانی ترین است ! من در هنگام آغاز مقاله همین موضوع را در ذخن داشتم ،اما این تشکیلات نه نام اختصاری دارد و از سویی کوتاه کردن نامش هم ممکن است باعث اشتباه گرفتن با دفتر تحکیم وحدت بشود که خود تشکلاتی گسترده در دانشگاههای ایران است. در عین حال اگر پیشنهادی و راه حلی هست بفرمایید. nersy ۳۱ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۵۵ (UTC)
- فقط یک راه به ذهنم رسید استفاده از حروف اول کلمات ااادوفدومآع اینم خودش طولانی شد--Offlineinternet ۳۱ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۰۵ (UTC)
- فکر می کنم همین که ذکر کردید، طولانی ترین است ! من در هنگام آغاز مقاله همین موضوع را در ذخن داشتم ،اما این تشکیلات نه نام اختصاری دارد و از سویی کوتاه کردن نامش هم ممکن است باعث اشتباه گرفتن با دفتر تحکیم وحدت بشود که خود تشکلاتی گسترده در دانشگاههای ایران است. در عین حال اگر پیشنهادی و راه حلی هست بفرمایید. nersy ۳۱ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۵۵ (UTC)
- در تغییر مسیرها R3: خطر شدید انفجار در اثر اصطکاک، جرقه، قرار گرفتن در مجاورت آتش و یا دیگر عوامل ایجاد آتش و در مقالات همان که شما گفتهاید. وحید ۳۱ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۱۲ (UTC)
- این طور مقالات خود عنوانشون یک مقاله به حساب مییاید البته نه منبع دارد نه رده نه میان ویکی نه ...--Offlineinternet ۳۱ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۲۰ (UTC)
- در تغییر مسیرها R3: خطر شدید انفجار در اثر اصطکاک، جرقه، قرار گرفتن در مجاورت آتش و یا دیگر عوامل ایجاد آتش و در مقالات همان که شما گفتهاید. وحید ۳۱ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۱۲ (UTC)
- موضوع به قهوهخانه و موضوعات مطروحه در آن ربطی ندارد. لطفا به وپ:گپ منتقلش کنید. --سندباد ۳۱ اکتبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۲۱ (UTC)
اطلاعات جالب برای دوستان علوم پایه
امسال، بر خلاف سالهای گذشته، نشریه US News رتبه بندی دانشگاههای برتر آمریکا را در رشتههای علوم پایه و کامپیوتر بطور کامل روی اینترنت منتشر کرده. سابقا فقط ۳-۴ تای اول را در هر رشته منتشر میکردند، و برای دیدن لیست کامل باید پول میدادیم. اما امسال، بطور مثال رتبه بندی دانشگاهها را در رشته فیزیک تا رتبه ۹۵ هم منتشر ساختهاند.
البته دیدن رتبه بندیهای گرایشهای تخصصی در هر رشته هنوز پولی اند و فقط تا رتبهٔ ۱۰ در هر گرایش (در پایین همون صفحه) نمایش داده شده. اما همینش خیلی عالیه.
البته دوستان متوجه باشند که این رده بندی برای مقطع کارشناسی ارشد به بالا است.--زرشک ۱۲ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۱۹ (UTC)
- دستت درد نکنه. چیز بسیار بهدردبخوری است برای من. دو تا پرسش: فقط دانشگاههای امریکاست؟ کجا میشود فهرست کامل را در یک صفحه دید؟ امیرمسعود ۱۲ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۳۳ (UTC)
- US News فقط دانشگاههای آمریکایی را رتبه بندی میکند. برای رتبه بندی های جهانی، اطلاعاتی در این مقاله درج شده. جواب سوال دوم را نمیدانم.--زرشک ۱۲ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۵۴ (UTC)
روزی خوب در میان روزهای سراسر افسرده
گفتم از این فرصت استفاده کنم و کمی ابراز خوشحالی کنم. مقاله پژوهشی من (در باب طرز ساخت و آزمایش یک فانتوم برای آنژیوگرافی تشدید مغناطیسی بکمک ترکیبات گادولینیومی اسید هالورانیک) جزو ۴ مقاله برتر گردهمایی انجمن فیزیک پزشکی آمریکا اخیرا شناخته شد. عکسش را تازه انداختند روی وبگاه دانشگاه. بنده نفر چهارم از طرف چپ هستم (با عینک). جایزه ۱۰۰ دلاری آن را البته تماماً خرج بنزین رفت و برگشت به محل کنفرانس (در نیومکزیکو در نزدیکی آلبوکرکی) نمودم. اما خوشحالم که جزو برندگان کنفرانس امسال بودم. پدرم در آمد. رقابت با این بچه های چینی و هندی کار دشواریست.
و مهمتر اینکه، بسیار خوشحالم که (تا الان) توانستم کارهای ویکیپدیای فارسی را در کنار این برنامه ها بموازات یکدیگر جلو ببرم.--زرشک ۲۰ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۱۶ (UTC)
- تبریک نیما جان. Aliparsa ۲۰ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۳۶ (UTC)
- همکاری با شما افتخاریست. راستی جسارتا، موی بلند سنتان را زیاد می کند. --دانقولا ۲۰ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۴۰ (UTC)
- --زرشک ۲۰ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۵۷ (UTC)
- :-) دیدن این عکست سبب شد مویم را کوتاه کنم. Alefbet ۲۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۳۰ (UTC)
- --زرشک ۲۰ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۵۷ (UTC)
- من هم تبریک میگویم به نظرم محیط ویکیپدیا محیطی است که غالب افراد از دست آقای زرشک هستند راستی شنیدهام که بلند کردن مو سنت نبوی است
:)
امیرΣυζήτηση ۲۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۲۰ (UTC) - تبریک فراوان. بعد از گرفت جایزه و پرداخت پول بنزین حتما زرشکی کش دار گفتهاید. شاد باشید همیشه. عزیزی ۲۳ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۲۵ (UTC)
- تازه این پیام را دیدم. واقعاً مایه افتخار است. شادباش من را هم پذیرا باشید.--ماني ۳ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۰۷ (UTC)
- تبریک مرا هم بپذیرید. واقعاً خوشحال شدم. امیرمسعود ۶ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۳:۳۸ (UTC)
- تازه این پیام را دیدم. واقعاً مایه افتخار است. شادباش من را هم پذیرا باشید.--ماني ۳ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۰۷ (UTC)
question
یکی از دوستان (یک محقق سوئیسی) از من سوالی کردند، گفتم سوال ایشان را به اینجا پاس بدهم. شاید اینجا کسی کسی را بشناسد:
Do you know of someone who could help me to source material (photos, information, seeds) of Cupressus sempervirens growing wild in Iran? I have a special interest for conservation and there is an isolated very small grove of this species about 25km West of Firuzabad. At least from a report published in 1975! Any help would be much appreciated.
Best wishes, Didier
گر کسی جوابی یا چیزی میداند، یا علاقمند به کمک به ایشان بود، به من ایمیل بزنید تا به ایمیل ایشان فوروارد کنم.--زرشک ۲۵ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۴۰ (UTC)
- این همان سرو ناز است. باید یا با اینها تماس بگیرند یا یکجوری با دانشگاه شهید بهشتی تماس بگیرند و یا این جور متنها را بدهند برای ترجمه.--ماني ۲۵ نوامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۳۳ (UTC)
ویکیپدیای مصری
ویکیپدیا به گویش عربی مصری هم آغاز بهکار کرده! با این روند سیچهل سال دیگر برای هر لهجه و لحنی هم ویکیپدیا خواهیم داشت. (ویکیپدیای اصفُوونی، ویکیپدیای یزدی!) البته مصری گویشی است که تا اندازه زیادی با عربی استاندارد تفاوت دارد ولی زبانی نوشتاری نیست. (نظراتی در این باره).--ماني ۳ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۰۷ (UTC)
مقایسه
چندی پیش کامیار گرامی مقایسه ای انجام داد در قهوه خانه میان یک مقاله ویکی فارسی و یک مقاله ویکی انگلیسی که تاسفبار بود. خدا را شکر از بسیاری از ویکی های دیگر در این زمینه جلوتریم. تصادفا به صفحه شتر در ویکی عربی برخوردم که تا همین چندی پیش مرکوب و غذا و خانه و پوشاک و تفریح و ورزش و خلاصه همه چیزشان بوده. مقاله فارسی اش بسیار زیبا تر ساخته شده. دست مریزاد به بر و بکس خودمان. در پناه حق باشید. ارادتمند --دانقولا ۵ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۲۹ (UTC)
عکس گردش دختری باقلاده سگ بر گردن
موضوع یکم قدیمیه مربوط به اوائل سال ۲۰۰۸ ولی باز جالبه: عکس دختری در انگلیس که دوست پسرش با قلاده سگ در شهر اونرو میگردونه آدم یاد داستان «زنی که مردش را گم کرد» اثر صادق هدایت میافتهAli20 wiki ۶ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۱۳ (UTC)
- استغفرالله... شیاطین بی دین و ایمان... آن جوانک من را یاد ترنت رزنور میاندازد. Cobain ۶ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۴۳ (UTC)
خبری جالب
این خبر بامزه هم ببینید. البته راست و دروغش پای خبرگزاری. من جستجوی برای تایید صحت آن نکردم. :) وحید ۶ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۲۸ (UTC)
- البته فکر کنم شوخی کرده! وحید ۶ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۳۰ (UTC)
وحید جان مطمئن باشید رئیس جمهور این خبر را بخواند ایشان را به ایران دعوت خواهد کرد. حداقلش این است که روی کین را از افتخارات جاا و مایه شادمانی قلب رهبر بنامندش! 94.182.132.146 ۶ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۳۸ (UTC)
- :-)) مگه چیه؟!مگه قبلا سیبیل چارلی چاپلینی نمیذاشتند؟!خوب الان هم ریش احمدینژادی میگذارند.واقعا خدا این رئیس جمهور طناز را از ما نگیرد ٬ خود من بارها شده در تشخیص جدی یا شوخی بودن حرفهای ایشان درماندهام[۲] یا این جمله :احمدی نژاد: امروز قدرتمندترین قدرت جهان هستیم!.شاید واقعا روی کین فکر میکند ایشان یک کمدین هستند نه یک رئیس جمهور.البته تعجبی هم ندارد چون احمدی نژاد کتک خورده است.--iroony ۷ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۰۵ (UTC)
funny
کلی خندیدیم از این ماجرای پرتاب کفش. این بوش هم عجب جاخالیی داد!--زرشک ۱۵ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۳۹ (UTC)
- از همه جالبتر محافظ ها بودند کلی به عکاس وقت دادند تا دومین کفش هم پرتاب کنه یاد یکی از فیلم های وودی آلن افتادم ولی بوش هم خونسردیش خوب حفظ کردAli20 wiki ۱۵ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۵۲ (UTC)
- خیلی خوب جاخالی داد. ظاهراً قبل از رفتن به عراق تمرین کرده بود. در ویکیپدیای انگلیسی برایش مقاله نساختهاند؟ وحید ۱۵ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۵۳ (UTC)
- این مثلا خبرنگار اگه جرات داشت، کفشش رو برای صدام تکریتی پرت می کرد. حقیقتا باید خوشحال باشه که می تونه در «عراق امروز»، چنین گستاخی رو بکنه. من می تونم حدس بزنم اگه حتی تو دوران صدام حسین فکر این کار رو میکرد چه کاری باهاش می کردند. کفش رو خُشک خُشک تو ... خودش و خانواده اش می کردند. در ضمن تیم حفاظت جورج بوش، واقعا باید هیئتی خاک بر سرشون بریزن. --سندباد ۱۵ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۵۰ (UTC)
- خیلی خوب جاخالی داد. ظاهراً قبل از رفتن به عراق تمرین کرده بود. در ویکیپدیای انگلیسی برایش مقاله نساختهاند؟ وحید ۱۵ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۵۳ (UTC)
- چرا.ولی ردایرکت میشود.در فارسی هم ببینید.پرتاب کفش به سوی جرج بوش و منتظر الزیدی و در وپ انگ:1.بهنلم ۱۵ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۲:۵۶ (UTC)
در ویکی انگلیسی بخشی در این باب داریم: [۳]. اما جالب تر از همه حرفی بود که بوش بلافاصله پس از پرتاب کفش پشت بلندگو عنوان کرد: «برای آنهایی که نمیدانند، سایز کفشش ۱۰ بود»! یعنی گمانم حدودای ۴۴ خودمون.--زرشک ۱۵ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۰۱ (UTC)
- البته منظور من این مقاله است که ردایرکت میشود به این یکی مقاله. بهنلم ۱۵ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۰۴ (UTC)
- چنین زبل بازی هایی از بوش بعید بود. در جلسه ای که چهل پنجاه نفر حاضرند، سرعت عمل بوش کمی جای تعجب داره. شاید هم به قول وحید قبلا تمرین کرده بوده. پرزیدنت نیکسون یک تعبیری از پرزیدنت فورد داره که میگه این بابا نمی تونه آدامس بجوه و همزمان راه هم بره! بوش عزیزمان از فورد زرنگتر شده؟ --دانقولا ۱۵ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۵۹ (UTC)
- البته منظور من این مقاله است که ردایرکت میشود به این یکی مقاله. بهنلم ۱۵ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۰۴ (UTC)
- با اون جاخالیش نشون داد که یه تفنگدار دریایی (اگه اشتباه نکنم جوونیش اینکاره بوده) پیر و کارکشته هست و یه سرباز زبل بوده. از این خونسردیهاش با اون نگاه مرموز و نافذش خیلی خوشم میاد.--گردآفرید ۱۶ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۳۸ (UTC)
- در دورن خدمت، خلبان جنگنده بوده، گردآفرید جان. در تائید صحبت شما، جاخالی دادن و رد کردن دو پرتاب پی در پی و با سرعت زیاد و آنهم از فاصله کمتر از چند متری نشاندهنده روحیه نظامی و خلبانی این مرد است. --سندباد ۱۶ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۴۸ (UTC)
- ممنون از تصحیح اشتباه. چون وقت نداشتم برم مقالش رو بخونم با تردید نوشتم. تو خدمتش خلبان بوده؟! مگه میشه دو ساله خلبان شد و مفید هم بود؟ اینجا تو ایران کسی که خدمت میره نهایتش میشه کفش واکس زن افسران کادر، حالا اگه حتی دکتر هم باشه. ما که نرفتیم (چون ممنوعه واسمون، اشکال شرعی داره!)، ولی از اونا که رفتن اینجوری شنیدیم.--گردآفرید ۱۶ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۵۴ (UTC)
- در دورن خدمت، خلبان جنگنده بوده، گردآفرید جان. در تائید صحبت شما، جاخالی دادن و رد کردن دو پرتاب پی در پی و با سرعت زیاد و آنهم از فاصله کمتر از چند متری نشاندهنده روحیه نظامی و خلبانی این مرد است. --سندباد ۱۶ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۰:۴۸ (UTC)
- فعلا با این بازی پرتاب لنگه کفش به بوش خوش باشید. عزیزی ۱۸ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۱۳ (UTC)
- البته من هم با سندباد موافقم. جای خوشحالی دارد که امروزه عراقی ها آن آزادی را دارند که بسوی کسی مثل جورج بوش لنگه کفش پرت کنند، چرا که اگر در دوران صدام بود، همان لنگه کفش را قطعا در داخل مقعدش و خانواده اش جاسازی میکردند. این خود نشانه خیلی بارزی از آزادی شیعیان است. من که خوشحالم که تا به امروز، نیروهای نظامی آمریکا حتی یک بار هم به مراقد محترم شیعی بی احترام نکرده و برای دستگیری فراری های تبه کار وارد آنها نشده اند، درصورتیکه جناب صدام چپ و راست هتک حرمت حرمین و قتل عام دسته جمعی شیعیان عراق کار روزانه شان بود.زرشک ۱۹ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۲۵ (UTC)
- البته باید بگم این خبر نگار کار عاقلانه ای نکرده، چون دستش و دنده هاش رو شکوندن و چشمش و پایش هم بعد از اینکه نیروهای امنیتی کتکش زدند صدمه خورده و ظاهرا مثل اینکه اینقدر وضعش خرابه که دادگاه نمیتونه ظاهر بشه. منبع: اینجا Pastorals2007 ۱۹ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۳۵ (UTC)
- البته من هم با سندباد موافقم. جای خوشحالی دارد که امروزه عراقی ها آن آزادی را دارند که بسوی کسی مثل جورج بوش لنگه کفش پرت کنند، چرا که اگر در دوران صدام بود، همان لنگه کفش را قطعا در داخل مقعدش و خانواده اش جاسازی میکردند. این خود نشانه خیلی بارزی از آزادی شیعیان است. من که خوشحالم که تا به امروز، نیروهای نظامی آمریکا حتی یک بار هم به مراقد محترم شیعی بی احترام نکرده و برای دستگیری فراری های تبه کار وارد آنها نشده اند، درصورتیکه جناب صدام چپ و راست هتک حرمت حرمین و قتل عام دسته جمعی شیعیان عراق کار روزانه شان بود.زرشک ۱۹ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۲۵ (UTC)
- باید دید بعد از دادگاه به جریمه نقدی، یا ۲-۳ سال زندان محکوم میشود، یا مثل دوران گذشته، به حکم اعدام. اگر دوره صدام بود که اصلا به دادگاه هم نمی رسید.--زرشک ۱۹ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۴۸ (UTC)
اما به چند خبر دیگر در حاشیه این رویداد توجه کنید:
- قاضی رسیدگی به پرونده منتظر الزیدی، گفته است که این خبرنگار عراقی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و صورت و اطراف چشم هایش کبود شده است. او گفت که دادگاه در حال بررسی ادعای ضرب و شتم آقای الزیدی است.« احتمالا گاردین گفته بود که وضعیت این خبر نگار آنقدر خراب است که به دادگاه نمیتواند بیاید.»
- بنابه اعلام دولت عراق، منتظر الزیدی به تازگی نامه ای به نوری مالکی، نخست وزیر عراق نوشت و از اقدام خود ابراز ندامت کرد و آن را شرم آور خواند. او همچنین تقاضا کرد که مورد بخشش قرار گیرد.«چرا عاقل کند کاری...»
- و اما در خبر دیگری آمده است که احمد سلیم جوده، رئیس ۷۵ ساله یک خانواده بزرگ در کرانه غربی رود اردن گفته است که می خواهد یکی از دختران خانواده خود را به عنوان عروس به آقای الزیدی پیشکش کند. «به نظر من مسائل مالی اصلا مهم نیستند. مهم اینه که طرفین توافق داشته باشن!»
- روزنامه اعتماد ملی در گزارشی بلند ماجرا را شرح داده و از قول حیدر ناصر همکار الزیدی در شبکه بغدادیه نوشته است که الزیدی پس از آموزش در لبنان ماه گذشته به عنوان رییس خبرنگاران منصوب شد.
- این خبرنگار به یک قهرمان برای مردم عراق تبدیل شده است، آن چنان که هزاران تظاهرکننده خواهان آزادی او شده اند.
- حیدر ناصر اقدام همکار خود را «احمقانه » توصیف کرده است. «ما که نفهمیدیم بالاخره اینجا چه خبر است. یا اخبار ایراد دارند یا اینترنت سرعتش خیلی پائینه!»
منبع اخبار BBCPastorals2007 ۲۰ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۸:۴۳ (UTC)
دِرِک مُرد
قابل توجه علاقهمندان و کسانی که تماشا میکردند؛ هورست تاپرت (Horst Tappert) بازیگر نقش کارآگاه درک (Derrick) روز ۱۳ دسامبر (سال ۲۰۰۸ میلادی) در سن ۸۵ سالگی درگذشت.[۴] [۵] [۶] [۷] Raamin ب ۱۶ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۷:۵۴ (UTC)
- زود مرد. یادش بهخیر خوبه عمر بدل ایرانیاش شفیقیجم طولانی باد. عزیزی ۱۸ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۰۵ (UTC)
- زود مرد؟ Raamin ب ۲۲ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۳:۳۸ (UTC)
چندجانبه
- با سلام و عرض ادب؛ بدین وسیله فرارسیدن دو عید بزرگ اسلامی و شیعی:
- را پساپس و فرارسیدن:
- سال نوی قمری اول محرم
- کریسمس میلاد باسعادت اختر تابناک آسمان نبوت، حضرت عیسی مسیح به روایت جماعت نصاری و آغاز سال نوی میلادی(اول ژانویه)
- شب یلدا
- را پیشاپیش(و یا همزمان) به تمام همکاران اهل ویکی تبریک و تهنیت عرض می کنم؛ باشد که خداوند همه ما را و همه شما را، بأحسن الحال، نگه داراد!
- موفق و موید باشید.ادریس فاتح ۱۹ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۰۲ (UTC)
- علاوه بر اعیاد بالا، حنوکا هم بر دوستان یهودی مبارک باشد.--زرشک ۱۹ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۲۷ (UTC)
- بله، و تایپوسام هم بر دوستان هندو.ادریس فاتح ۱۹ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۳۸ (UTC)
- ایرانی یا فارسی زبان هندو هم داریم؟ مشتاق به آشنایی خواهم بود. البته در بندر عباس یک معبد هندوی قدیمی داریم، ولی فکر نکنم فعال باشد، چون از نظر دولت ایران، هندویسم یک دین مقبول (مثل ادیان یکتاپرستی) نیست، و کافر محسوب میگردند.--زرشک ۱۹ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۴۲ (UTC)
- تا جایی که من می دانم، ایرانی یا فارسی زبان هندو نداریم؛ اصلاً فرصت این نیست که یک ناهندو، هندو شود؛ چون این دین پیوندی ناگسستنی با هویت قومی و نژادی هندوستان دارد؛ معبدی هم که اشاره کردید مدتهاست تهی مانده، و بت هایش را نیز مهاجرین هندی سالهاست که با خود برده اند. اما ممکن است اندکی هندوان باشند، که فارسی را نیز(که با فرهنگ ایشان گره خورده) آموخته باشند؛ و گاهگاهی از سر شوخی صفحه گپ ویکیپدیا را مطالعه کنند!
- از نظر قانون اساسی جمهوری اسلامی تنها چهار دین(اسلام، مسیحیت، یهودیت، زردشتی) رسمی هستند؛ و حتی صابئین مندائی هم موفق به نماینده داشتن در مجلس شورا نشده اند؛ اما به این معنی نیست که مقامات ایران به طور یکدست، همه هندوان را کافر و در خور ملامت بدانند؛ به ویژه ستایش رئیس جمهور پیشین از مهاتما گاندی(که طبعاً خود را هندوی معقتد می دانست) قابل توجه است.
- برای بحث یکتاپرستی و چندگانه پرستی در مورد هندوان می توانید به مقاله اسلام و آئین هندو مراجعه کنید.
- با تشکر و آرزوی موفقیت برای شما.ادریس فاتح ۲۰ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۸:۰۸ (UTC)
- ایرانی یا فارسی زبان هندو هم داریم؟ مشتاق به آشنایی خواهم بود. البته در بندر عباس یک معبد هندوی قدیمی داریم، ولی فکر نکنم فعال باشد، چون از نظر دولت ایران، هندویسم یک دین مقبول (مثل ادیان یکتاپرستی) نیست، و کافر محسوب میگردند.--زرشک ۱۹ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۴۲ (UTC)
- بله، و تایپوسام هم بر دوستان هندو.ادریس فاتح ۱۹ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۳۸ (UTC)
- علاوه بر اعیاد بالا، حنوکا هم بر دوستان یهودی مبارک باشد.--زرشک ۱۹ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۲۷ (UTC)
کاریکاتور
- چند روز پیش درگیری بر سر مقاله رژیم اشغالگر قدس در ویکیفا رخ داد. این کاریکاتور را امروز دیدم. خیلی به دلم نشست. شما هم ببینید. --شهرزاد قصه گو ۲۵ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۰۱ (UTC)
- عرضم به حضورتون که سکه همیشه دو رو دارد. و مطمئن باشید که قانون سوم نیوتن، هر خشم و انزجاری را با خشم و انزجار معکوسی تا ابد تضمین کرده است. میدانم دیدن تصاویر زیر برای اکثر دوستان فیلش تر خواهد بود. اما خب. باز هم ارزش دیدن را دارد:
- خامنهٔ و احمدی نژاد: افسران فاشیسم؟
- مسلمان: سر از تن مخالفین اسلام جدا کنید
- زن مسلمان: هولوکاست واقعی را نشانتان میدهیم
- نیت ایران از فناوری هسته ای: نابودی نیویورک
- نیت ایران از فناوری هسته ای: نابودی کارتونیست ها
- چهره حقیقی محمد؟
- کاریکاتوریست مسلمان: کاریکاتور محمد ایراد دارد، اما کاریکاتور یهودیان هیچ ایرادی ندارد
- مسلمان: مرا ستیزه جو میخوانی؟!
- احمدینژاد: نمی شنوم! نمی شنوم! هولوکاست هرگز رخ نداد.
- امام جمعه با خود می اندیشد: بنظرم باید موضوع خطبه امروز را از رحمانیت و مهر ربانی دین مان به اعلان قتل این کاریکاتوریست تغییر دهم
- اما باحال ترین این کاریکاتورها برای من این و این بود. چون اصل و ریشهٔ تمام این ماجراهای لایتناهی را میرسانند. کریسمس مبارک.--زرشک ۲۶ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۰۱:۰۷ (UTC)
- کاش تفاوت اینها را با آن درک می کردید. همین. --دانقولا ۲۶ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۲۸ (UTC)
- راستی، وقایع دو روز اخیر کمکی نکرد که این تفاوت را دریابید؟ اشکالی ندارد. من به شما خواهم گفت، از آن شهرزاد، ثبت یک واقعیت است و از آن شما هجمهای برای فرافکنی. --دانقولا ۲۸ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۱۹:۱۳ (UTC)
- فکر میکنم حال بر همگان روشن شده باشد که چرا جیمی ولز ویکی را بدون گپ طراحی کرد و بر آن اصرار ورزید!--کامیار ۲۸ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۰:۴۰ (UTC)
- عرضم به حضورتون که سکه همیشه دو رو دارد. و مطمئن باشید که قانون سوم نیوتن، هر خشم و انزجاری را با خشم و انزجار معکوسی تا ابد تضمین کرده است. میدانم دیدن تصاویر زیر برای اکثر دوستان فیلش تر خواهد بود. اما خب. باز هم ارزش دیدن را دارد:
ایدز
فکر میکنید شوخی است یا جدی؟ --دانقولا ۲۶ دسامبر ۲۰۰۸، ساعت ۲۱:۲۸ (UTC)