پراش
پَراش یا تَفَرُّق (به انگلیسی: Diffraction) به پدیدههای مختلفی گفته میشود که هنگام برخورد نور با مانع یا گذر آن از یک روزنه به وجود میآید. این پدیدهها را با عنوان خمیدگی نور در اطراف یک روزنه یا گوشههای یک مانع یا در طول یک دیافراگم و ورود به منطقهی سایه هندسی تعریف میکنند. شیء یا دیافراگمی که موجب خمش نور میشود به عنوان منابع ثانویه انتشار نور شناخته میشوند.
تاریخچه
[ویرایش]اولین مطالعه تفصیلی منتشرشده دربارهٔ انحراف نور از مسیر مستقیم توسط فرانچسکو گریمالدی در قرن هفدهم انجام گرفت و آن را پراش نامید.
در توصیف پدیدههای نوری، رویکردهای متعددی بودهاند. در اولین رویکرد نور به عنوان یک پرتو با جهت انتشار مشخص و با انتشار خطی در نظر گرفته میشد. این رویکرد به نور، با نام نورشناخت هندسی شناخته میشود. هنگام مطالعه پدیدههای متعددی که در طبیعت اتفاق میافتد، پدیدههایی نیز با این رویکرد قابل تفسیر نبودند. پدیده پراش یکی از آنهاست. برای مطالعه این پدیدهها پس از کشف ماهیت الکترومغناطیسی و موجی نور، نورشناخت موجی بنیان نهاده شد. مشاهدات نشان میداد که انحراف از مدل هندسی نور در کناره مرزهای سایهها و جاهایی که تعداد زیادی از پرتوها به هم میرسند بیشتر خود را نشان میدهد. این انحراف به صورت نواحی تاریک و روشن خود را نشان میداد. تئوری پراش عمدتاً به بررسی این انحرافها میپردازد.
بررسی پراش نور
[ویرایش]گوستاو کیرشهف توانست مبنایی ریاضی برای کارهای فِرِنل بدست آورد که به نظریه کیرشهف (تئوری انتگرالی کیرشهف) موسوم شد. البته تئوری موجی به دو بخش تئوری اسکالر موجی و تئوری برداری موجی تقسیم میشود. آخرین تئوری، که به مطالعه ماهیت نور میپردازد به تئوری نور فوتونی یا نورالکترودینامیک کوانتومی یا همان نورشناخت کوانتومی موسوم است که در آن نور را به صورت کوانتاهایی به نام فوتون در نظر میگیرد.
جستارهای وابسته
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ Dietrich Zawischa, Optical effects on spider webs (به انگلیسی) Retrieved on 2007-09-21.