نفرت
ظاهر
بیزاری یا انزجار یا کینه یا نفرت یا تنفر در واقع واژه هایی هستند که به احساس دوست نداشتن عمیقی گفته میشوند که ممکن است به اشخاص، اشیاء یا طرز فکری دست دهد. بیزاری اغلب با احساس خشم و خصومت در ارتباط است و دارنده این احساس را آزار میدهد.
درباره
[ویرایش]- «بارها از دیدن اینکه مبلغین مسیحی، که در ظاهر عشق و محبت و صلح و گذشت و شفقت را به تمام مردم عالم توصیه میکنند، خود با کینه و بغض عجیبی با هم میجنگند و به سختترین وضعی همدیگر را دشمن میدارند دچار تعجب میشوم، دلیل آنها بر دین خود رفتار و عملشان است نه فضایلی که تبلیغ میکنند.»
- «میتوان گفت نفرت، نفرت میآورد و جهانی که در آن بر نفرت دامن زنند چنان آکنده از زد و خورد و مجادله خواهد شد که هیچکس نمیتواند از لذت یک زندگی خوب بهرهمند گردد.»
- «تاریکی، نمیتواند بر تاریکی غلبه کند، تنها روشنی میتواند آن را انجام دهد؛ نفرت، نمیتواند بر نفرت غلبه کند، تنها عشق میتواند آن را انجام دهد»
- «برادرت را با همان وضعى كه دارد تحمل كن و زياد سرزنش نكن، زيرا اين كار كينه مى آورد.»
- علی بن ابیطالب - تحف العقول ص84
- «براى دِرو كردن بدى از سينه ديگران، آن را از سينه خودت ريشه كَن كُن.»
- علی بن ابیطالب - نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 501 ، ح 178 - تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 106 ، ح 1911
- «کینهها و دشمنیهای «نژادی»، ریشههایی در منشأ قومی دارد، امّا به احتمالِ بیشتر، زادهٔ تفاوتهای فرهنگِ اکتسابی – در زبان، پوشاک، عادت، اخلاقیّات، یا دین است. این گونه کینهها درمانی جز آموزش و پرورش بیشتر ندارند. آگاهی از تاریخ به ما خواهد آموخت که تمدّن، حاصلِ همکاری است که تقریباً همهٔ انسانها در آن سهم داشتهاند؛ تمدّن میراثِ مشترک ماست و همه مدیون آن هستیم. انسانِ متمدّن، در رفتار با هر زن و مردِ دیگر – هر قدر هم حقیر باشد، نشان میدهد که وی نمایندهٔ یکی از آن گروههای سازنده وصاحب سهم است.»
- «علت فتنه ها و آشوب ها كينه توزى است.»
- علی بن ابیطالب - تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 299 ، ح 6781
- «قلب، خاک خوبی دارد. در برابر هر دانه که در آن بنشانی، هزار دانه پس میدهد. اگر ذرهای نفرت کاشتی، خروارها نفرت درو خواهی کرد؛ و اگر دانهای از محبت نشاندی، خرمنها بر خواهی داشت ...»
- «هیچ سلاحی به زورمندی و پر دوامی کینه نیست.»
- «کینه و تنفر را به کسانی بسپایرد که نمیتوانند دیگران را دوست بدارند.»
- «دنيا كوچك تر و حقير تر و ناچيز تر از آن است كه در آن از كينه ها پيروى شود.»
- علی بن ابیطالب - تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 142 ، ح 2544
- «حسود زود خشمگين مى شود و دير كينه از دلش مى رود.»
- علی بن ابیطالب - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 70، ص256، ح29
- «گلايه كردن كليد سرسنگينى و بهتر از كينه است.»
- علی النقی - بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 75 ، ص369، ح4
- «هرگاه به مدرسه قدم میگذارم، با مشاهده چهرههای کثیف و تکیده، موهای ژولیده، و برق چشمانِ این کودکان فقیر، دستخوش ناآرامی و انزجار میشوم و همان حالتی بهمن دست میدهد که بارها از دیدن شرابخواران مست، بر من مستولی شدهاست. ای خدای بزرگ! چگونه میتوانم آنها را نجات دهم؟ نمیدانم به کدامین یک کمک کنم. من آموزش و پرورش را فقط برای تودهها میخواهم و نه کسی دیگر، مگر بتوانم پوشکینها و لومونسفهای آینده را از غرقشدن رهائی بخشم.»
- «با تنفر و انزجار تمام مشاهده میکنیم که «سرمایهداری» پس از اعلام مرگ برادرش سوسیالیسم، به جنون مبتلا شده و دیوانهوار یکهتازی میکند.»
- گونتر گراس، هنگام دریافت جایزه نوبل
- «بسا کسانی که در زندگانی مورد نفرت و انزجار بودهاند اما پس از مرگ، پیشوای اهلدل و محبوب همگان شدهاند.»
- «براستی که نفرت و انزجار بیش از میگساری خانهها را ویران کرده است و بیش از جنگها جان آدمیان را به باد داده است.»
- «آتشی چون شهوت و شری بدتر از نفرت وجود ندارد.»
- «هیچ چیز به اندازه تنفر و انزجار انسان از کشتار طبیعی نیست.»
- «آیا عشق و نفرت از یک چشمه سیراب نشدهاند و آیا هر دو در اصل یکی نیستند؟ این موضوع عجیب قابل بحث و تعمق است. عشق و نفرت هرکدام در آخرین حد ترقی خویش، به مرحله صمیمیتی نهایی و رازدانی بدل میشوند. هر دو آدمی را چنان به محبوب یا منفورش عادت میدهند، چنان او را وابسته طرف میدارند که گویی غذای روح خود را از او کسب میکند. عاشق شیفته و هم چنین کسی که نفرت میورزد، در شیفتگی دست کمی از عاشق ندارد. هر دو در موقع از دست دادن معبود یا منفور، یکسان تنها و بیکس و مهجور میمانند؛ بنابراین از نظر فلسفی این دو احساس در اصل یکی هستند با این تفاوت که برحسب اتفاق یکی در نور آسمانی دیده میشود و دیگری در شعاعی مخوف و غبارآلود جلوه میکند.»
- «بیزاری از اظهار حقشناسی چیز نادری است، و تنها از مردان برجستهای بروز میکند که از میان فقیرترین طبقات برخاستهاند و هر قدم مجبور بودهاند کمکهایی را قبول کنند که همیشه به زهر اهانت آلوده بوده...»
- «من نخواستهام اعمال بشری را مسخره کنم یا به آن اظهار دلسوزی کنم یا از آن ابراز کراهت و انزجار نمایم، بلکه کوشش من برای درک و فهم اعمال بشری است؛ و به همین جهت من شهوات را عیب و نقص طبیعت انسان نمیدانم بلکه آن را خواص و صفات او میدانم همچنانکه حرارت و برودت و طوفان و رعد از خواص طبیعت جو است.»
- باروخ اسپینوزا - از کتاب دین و دولت
- «من متأسفم، ولی من نمیخواهم یک امپراطور باشم. این به من مربوط نمیباشد.من نمیخواهم فرمانده یا غاصب هیچ کسی باشم. من باید دوستدار کمک باشم به همگی در صورت امکان . یهودی ، غیر یهودی ، سیاه، سفید. ما همگی خواستار کمک به همدیگر هستیم . انسانها دوستار و خواستار این امر میباشند. ما انسانها خواستار یک زندگی سرشار از خوشبختی در کنار هم هستیم نه زندگی توام با بدبختی . ما انسانها خواهانه تنفر و انزجار و تحقیر یکدیگر نیستیم. در این جهان جا برای همگان وجود دارد. زمین خوب غنی است و قابلیت فراهم آوردن امکانات لازم را برای تمامی انسانهارا دارد.شیوهٔ زندگی میتواند راهی آزاد توام با زیبایی باشد، ولی ما راه را گم کرده ایم.»
- «كينه توز، روحش در عذاب است و اندوهش دو چندان.»
- علی بن ابیطالب - تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 299 ، ح 6778
- «هر كس كينه را از خود دور كند، قلب و عقلش آسوده گردند.»
- علی بن ابیطالب - تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 299 ، ح 6774
- «ما فقط به وسیلهٔ عشق میتوانیم عقیدهٔ مخالفان خود را تغییر دهیم، نه با تنّفر. تنفر وحشیانه ترین شکل خشونت است و خشونت به شخصی که تنفر دارد آسیب میرساند نه فردِ موردِ تنفر.»
- «شکیبایی و مدارا به این معنا نیست که با هرچه مدارا میکنم، آن را حتماً قبول داشته باشم. من با تمامِ وجود از نوشیدنِ مشروبات الکلی، خوردن گوشت و سیگار کشیدن متنفرم، اما انجام این کارها را از سوی هندوها، مسلمانان و مسیحیان تحّمل میکنم؛ همان طور که از تمامِ آنان انتظار دارم که پرهیز مرا از تمامِ موارد بالا تحمّل کنند. حتّی اگر از این کارِ من، متنفر باشند.»
- «یک مرد پست با صورتی سفید و کلهای تاس پشت تریبون است و شعار میدهد ، کار او چیست؟ آشکارا حس تنفر را بیدار میکند ، تلاش بسیار دارد تا تو را نسبت به بیگانههای فاشیست متنفر کند .براستی چه وحشتناک است که یک ماشین تبلیغات ساعتها برای تو حرف بزند و مرتب یک چیز بگوید : تنفر تنفر ، بیایید با هم یک متنفر خوب باشیم»
- « درد و رنج کودکان به خودی خود نفرت انگیز نیست، بلکه این واقعیت که درد و رنجشان را نمیتوان توجیه کرد، مایه نفرت میشود.»
- « کینه پنهان نمیماند.»
- حرص و آز روح انسان را مسموم کرده است ، به وسیلهٔ ایجاد تنفر تمام جهان را پر از موانع کرده است ما را به سمت بدبختی و خونریزی سوق داده است ، ما( انسان مدرن ) سرعت را ایجاد کرده ایم و بدینوسیله خود را هدف قرار داده ایم ،زندگی صنعتی با ایجاد تولید انبوه ما را در موقعیّت (تقاضا) قرار داده است . دانش ما، ما را خودخواه ساخته است دانش ما، ما را خودخواه ساخته است . و هوش و ذکاوت ما ، ما را تبدیل به موجوداتی سنگدل و بیمهر و بی عاطفه نموده است. ما بیشتر از آنچه لازم است فکر و کمتر از احساساتمان استفاده مینمائیم.بیشتر از ماشینه کردن ما به انسانیت نیاز داریم بیشتر از ماشینه کردن ما به انسانیت نیاز داریم.بیشتر از با هوش بودن ما به مهربانی و خوش قلبی نیاز داریم. بدونه این ویژگیها در زندگی ، زندگی وحشیانه خواهد شد و جهان از بین خواهد رفت.
- «آنها میخواهند آدم تمام مدت سرشار از انرژی باشد. تمام راهپیماییها و بالا و پایین رفتنها و پرچم تکاندادنها فقط برای پر کردن جای خالی رابطهٔ جنسی است. اگر در درونت شاد باشی، چرا باید برای برادر بزرگ و برنامه «سهساله» و «هفته ابراز تنفر» و بقیه کارهای آنها به هیجان بیایی؟»
- «اگر از کسی تنفر داری بگذار زنده بماند.»
- «موازین اخلاقی تابع کامل رژیم اقتصادی و اجتماعی بشر است. چه بسا چیزهایی که دیروز برای آنها کف میزدیم ولی امروز از آن اظهار نفرت میکنیم.»
- فتحی الرملی
- «در دنیائی به سر میبریم که با همهٔ ادّعای علم و اعجاز فنّی، هنوز سر انسان به سامانی گذارده نشده است. برعکس، پیوسته خبر از بی اخلاقی روزافزون، تروریسم، ویرانی و کشتار و نفرت پراکنی میرسد، بدانگونه که به قول حافظ: که کس به یاد ندارد چنین عجب ز منی.... بنابراین تعجّبی ندارد که در سرچشمههای دیگر پناه جسته شود.»
- «من از هرچه تنها بخواهد بهمن چیزی بیاموزد-بیآنکه بر شادمندیام بیفزاید یا مرا نشاط تازهای بخشد-نفرت دارم.»
- «آنگاه که خواستید ستمکارى را سوگند دهید از او بخواهید که بگوید «از جنبش و نیروى الهى بیزار است» زیرا اگر به دروغ سوگند خورد، پس از بیزارى، در کیفر او شتاب شود، اما اگر در سوگند خود بگوید «به خدایى که جز او خدایى نیست» در کیفرش شتاب نگردد، چه او خدا را به یگانگى یاد کرد.»
- «انسانهایی که از زیر شکنجه و ترور جان سالم بدر بردهاند بهآشتی نمیاندیشند. من هیچگاه این جرأت را نخواهم یافت که بگویم: دشمنت را دوست بدار. اما بجای نفرت متقابل و نابودی یکدیگر، ما باید بهفرزندان و نوههای خود بیندیشیم.»
- «ما بر آن نیستیم و در اینجا گرد نیامدهایم تا از مصدق بتی بسازیم، که او خود بنابر نامهای که نوشت از بتسازی بیزاری جست یک نکته ارزشمند دیگر در زندگی از (مصدق) این بود که وقتی کسی از خارج به او نامه نوشت که کس یا کسانی را برای رهبری معین کند، مصدق در پاسخ نوشت که رهبری چیزی نیست که من به کسی تفویض کنم یا به ارث برسد. هر کس کار کرد عملاً رهبر است.»
- «اگر «منکَر» را دیدی و نتوانستی آن را تغییر دهی، لااقل چنان باش که خداوند بداند در دلت از آن بیزاری.»
- «به يكديگر هديه بدهيد، زيرا كينه ها را از بين مى برد.»
- محمد - كافى(ط-الاسلامیه) ج5، ص 144، ح 14
- «با یکدیگر دست دهید که کینه را نابود میسازد.»
- «جوان، کینه را شاید و جنگ را// کهنپیر، تدبیر و فرهنگ را»
- «پادشاهان که که کینهکش باشند// خون کنند آنزمان که خوش باشند.»
- «گر خواهی کمدوست و کمیار نباشی کینهدار مباش.»
- « اگر دوستى نیمى از خردمندىست، کینهتوزى دیوانگى کامل است.»
- «بى گمان شيعيان ما دل هايشان از هر خيانت، كينه و فريبكارى پاك است.»
- حسین بن علی - تفسیر منسوب به امام حسن عسکری ص 309 ، ح 154