گنجور

 
جامی حافظ

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها جامی مصرع یا بیتی از حافظ را عیناً نقل قول کرده است:


  1. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۶ :: حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱

    جامی (بیت ۷): چو افتد مشکلی جامی به ساقی گوی چون حافظ - الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها

    حافظ (بیت ۱): اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها - که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸:گاه در دل ساز و گه در دیده جا - هر دو جای توست ای بدرالدجی

    جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۳:چند گردم بهر لیلی گرد حی - نی ز لیلی پای می‌بینم نه پی


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۵:ای ز شرم عارضت گل کرده خوی - بر عرق پیش عقیقت جام می


  2. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۷:تجلی الراح من کاس تصفی الروح فاقبلها - که می بخشد صفای می فروغ خلوت دل‌ها

    جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۸:نسیم الصبح زر منی ربی نجد و قبلها - که بوی دوست می‌آید ازآن فرسوده منزل‌ها

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۱:کؤوس الراح دارت خذ ید الساقی و قبلها - که باشد در کف او قوت جان‌ها قوت دل‌ها

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۲:شراب لعل باشد قوت جان‌ها قوت دل‌ها - الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۳:رفیقان خاک نجد است این نگه دارید محمل‌ها - که آرد عشق یاران گریه بر آثار منزل‌ها

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۶:هلال الکاس لم تکمل بشمس الراح کملها - که گردد چون شود پر این مه نو بدر محفل‌ها

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۷:الا یا ایها الساقی می آمد حل مشکل‌ها - ز می مشکل بود توبه ادر کاسا و ناولها


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها - که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها


  3. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۳:به کعبه گر ننمایی جمال خود ما را - ز خون دیده کنم لعل ریگ بطحا را

    جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۶:خدای خیر دهاد آن جوان رعنا را - که وارهانید به پیرانه سر ز ما ما را

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۶:بساط سبزه فکندند کوه و صحرا را - ز لاله آرزوی جام تازه شد ما را

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱:درین صحیفه چو آغاز کردم املا را - گرفتم از همه اولیٰ ثنای مولیٰ را

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قطعات » شمارهٔ ۳۰:دلا چو روی در ارباب معنی آوردی - مبر به کار قوانین شعر و انشا را


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:صبا به لُطف بگو آن غزالِ رَعنا را - که سَر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را


  4. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۰:ساقی بیا که دور فلک شد به کام ما - خورشید را فروغ ده از عکس جام ما


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:ساقی به نورِ باده برافروز جامِ ما - مطرب بگو که کارِ جهان شُد به کامِ ما


  5. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۴:آفتاب حسن طالع شد چو افکندی نقاب - حسن طالع بین که دیدم آن رخ چون آفتاب

    جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۵:هر کجا زد خیمه چون ماه سپهر آن آفتاب - بیدلان از رشته جان ساختند آن را طناب

    جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قطعات » شمارهٔ ۲:جامی ابنای زمان از قول حق صم اند و بکم - نام ایشان نیست عندالله به جز شرالدواب

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۶:بود پاک از رنگها بی شیشه نور آفتاب - چون به رنگ شیشه ظاهر گشت شد برخود حجاب

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قطعات » شمارهٔ ۲۰:آن یکی خواهد به شهوت زن که تا فرزند او - بعد مرگ از وی بماند در جهان نایب مناب

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قطعات » شمارهٔ ۵۰:دی به حمام اندرون از فرق آن مه سرتراش - جمع می کرد آنچه می افکند در یک کاسه آب


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲:صبح دولت می‌دمد کو جام همچون آفتاب - فرصتی زین به کجا باشد بده جام شراب


  6. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴:عشقت که بود کعبه ارباب سلامت - ریگ حرمش نیست به جز سنگ ملامت


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹:یا رب سببی ساز که یارم به سلامت - بازآید و بِرهانَدَم از بندِ مَلامت


  7. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹:گذر فتاد به سر وقت کشتگان غمت - هزار جان گرامی فدای هر قدمت


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۳:چه لطف بود که ناگاه رَشحِهٔ قَلَمَت - حقوقِ خدمتِ ما عرضه کرد بر کرمت


  8. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷:منشور دولتی که ز عشقم میسر است - طغرایش آن خطی ست که بر دور ساغر است

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶:امشب ز شغل شاعریم حال دیگر است - همچون ردیف قافیه پیشم مکرر است

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۷:آن شاخ گل که تازه بر و سایه پرور است - بر آفتاب سنبل او سایه گستر است

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۸:تا آن ذقن ز خط شده گوی معنبر است - زان عنبرین شمامه مشامم معطر است


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹:باغِ مرا چه حاجتِ سرو و صنوبر است؟ - شمشادِ خانه‌پرورِ ما از که کمتر است؟


  9. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲:قدم به طرف چمن نه که سبزه نوخیز است - شکوفه در قدم دوستان درم ریز است


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱:اگر چه باده فَرَح بخش و باد گُل‌بیز است - به بانگِ چَنگ مخور مِی که مُحتَسِب تیز است


  10. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶:خیال خال لبت تخم مزرع امل است - هوای خط تو ختم صحیفه عمل است

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۴۲:چو در طریق ارادت نگار ما دودل است - به هر کجا رود از کوی یکدلان بحل است


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵:در این زمانه، رفیقی که خالی از خِلَل است - صُراحیِ مِیِ ناب و سَفینهٔ غزل است


  11. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰:یار نازک دل که بی موجب ز من آزار داشت - عمری از تیغ تغافل خاطرم افگار داشت


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:بُلْبُلی، بَرگِ گُلی خوش‌رَنْگ در مِنْقار داشت - و اندر آن بَرْگ و نَوا، خوش ناله‌هایِ زار داشت


  12. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۱:ما خسته خاطریم و دل افگار و دردمند - زان یار جنگجوی و نگار جفاپسند

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قطعات » شمارهٔ ۴۹:می گفت دی خطیب که خواهم نشان شاه - تا اسب من ز ایلچیان کم کشد گزند


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰:ای پستهٔ تو خنده زده بر حدیثِ قند - مشتاقم از برای خدا یک شِکَر بخند


  13. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳:ای دریغ کاخ امانی به غم و شادی بند - بنده نفس خودی دعوی آزادی چند

    جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۴:دل ز خوبان نکشد جز سوی آن سرو بلند - وه که خون شد جگرم زین دل دشوار پسوند

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۸۴:قامتت نیزه و رخسار تو ای عشوه پسند - آفتابیست که گشته ست یکی نیزه بلند


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱:بعد از این دستِ من و دامنِ آن سروِ بلند - که به بالای چَمان از بُن و بیخَم بَرکَنْد


  14. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۷:شب ماه عید را ز شفق چرخ جلوه داد - بر کف حریف لعل قبا جام زر نهاد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰:دی پیر می‌فروش که ذکرش به خیر باد - گفتا شراب نوش و غمِ دل بِبَر ز یاد


  15. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۱:ساقی به شکل جام زر آمد هلال عید - می ده به فر دولت سلطان ابوسعید


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۵۸:آن کیست تا به حضرت سلطان ادا کند - کز جور چرخ گشت شتر گربه‌ها پدید


  16. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۳:ز سبزه گرد لب جوی خط تازه دمید - به تازگی خط آیندگان باغ رسید

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۴:به طرف باغ عجب دلکش است سایه بید - که لمعه لمعه درخشد ازان میان خورشید

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قطعات » شمارهٔ ۹:به گرد عارض تو گر دمیده یک دو سه موی - مکن ز عشق من و حسن خویش قطع امید


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸:جهان بر ابرویِ عید از هِلال وَسمه کشید - هِلال عید در ابرویِ یار باید دید

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹:رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید - وظیفه گر برسد، مصرفش گُل است و نَبید


  17. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۸:چو ترک سرخوشم از خواب ناز برخیزد - هزار فتنه ز هر گوشه ای برانگیزد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵:اگر روم ز پِی‌اش فتنه‌ها برانگیزد - ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد


  18. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۵:بگذشت یار و سوی اسیران نظر نکرد - کردیم ناله در دل سختش اثر نکرد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹:رو بر رَهَش نهادم و بر من گذر نکرد - صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰:دلبر بِرَفت و دلشدگان را خبر نکرد - یادِ حریفِ شهر و رفیقِ سفر نکرد


  19. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۷:چو ترک سرکش من پای در رکاب کند - کرشمه بر مه و جولان بر آفتاب کند


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۷:دلا بسوز که سوزِ تو کارها بِکُنَد - نیازِ نیمْ‌شبی دفعِ صد بلا بِکُنَد


  20. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۲:فردا که دوست کشته خود را ندا کند - خیزد ز خاک و بار دگر جان فدا کند

    جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۳:حادی که بهر ناقه سلمی حدا کند - باید ز شرح فاقه ما ابتدا کند


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۶:گر مِی‌فروش حاجتِ رندان روا کند - ایزد گنه ببخشد و دفعِ بلا کند


  21. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۶:از بس که چشم دارم کان مه ز در درآید - از جا جهم چو ناگه آواز در برآید


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:گفتم غمِ تو دارم گفتا غمَت سرآید - گفتم که ماهِ من شو گفتا اگر برآید


  22. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۵:باز خون دلم از دیده روان خواهد شد - چشمم از هر مژه خونابه فشان خواهد شد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴:نفسِ بادِ صبا مُشک‌فشان خواهد شد - عالَمِ پیر دگرباره جوان خواهد شد


  23. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۲:خطی ست بر گل رویت ز مشک تر مسطور - که باد آفت چشم بد از جمال تو دور

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۸:تو نور مطلقی و دیگران مجالی نور - تجلی تو درآنها به اختیار و شعور

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قصاید » شمارهٔ ۴ - القصائد:سحر چو بر دل من تافت نور صبح نشور - صدای صیحه قوموا شنیدم از دم صور


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۸۰:ز خواب مستی دوشین چو دیده بگشودم - سفیده‌دم که شدم محرم سرای سرور


  24. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۹:رفت عقل و صبر و هوش ای دل مکن از ناله بس - کاروان چون شد روان شرط است فریاد جرس

    جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۰:عید شد هر کس ز یاری عیدیی دارد هوس - عید ما و عیدی ما دیدن روی تو بس

    جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قطعات » شمارهٔ ۲۴:جامی از قید تعلق چون رهیدی بعد ازین - با مسیحا باش در ملک تجرد هم نفس

    جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۳۲ - امیر علی شیر نوایی:کنه نامش در تخلصها نیابد هیچ کس - بر لب یابندگان از وی نوایی دان و بس


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷:ای صبا گر بُگذری بر ساحلِ رودِ اَرَس - بوسه زن بر خاکِ آن وادی و مُشکین کُن نَفَس


  25. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۸:فغان ز ابلهی این خزان بی دم و گوش - که جمله شیخ تراش آمدند و شیخ فروش


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳:سحر ز هاتفِ غیبم رسید مژده به گوش - که دورِ شاه‌شجاع است، مِی دلیر بنوش


  26. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۹:نهادی لعل رخشان بر بناگوش - سهیل و ماه را کردی هم آغوش


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲:بِبُرد از من قرار و طاقت و هوش - بتِ سنگین دلِ سیمین بناگوش


  27. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۲:گردش جام که زد صنع ازل پرگارش - سرنپیچد ز خط این دایره زنگارش

    جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قطعات » شمارهٔ ۲۵:هیچ سودی نکند تربیت ناقابل - گرچه برتر نهی از خلق جهان مقدارش


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:فکرِ بلبل همه آن است که گُل شد یارش - گُل در اندیشه که چُون عشوه کُنَد در کارش


  28. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۷:تا کی کشم به صومعه حرمان ز بخت خویش - خرم کسی که برد به میخانه رخت خویش


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱:ما آزموده‌ایم در این شهر بختِ خویش - بیرون کشید باید از این وَرطه رَختِ خویش


  29. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۵:به جوهر می رخشان که از زجاجه پاک - چراغ عیش فروزد درین سراچه خاک

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۵:مراست از تب عشق تو جان آتشناک - حبیبی انت طبیبی ولا طبیب سواک


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹:اگر شراب خوری جُرعه‌ای فَشان بر خاک - از آن گناه که نَفعی رسد به غیر چه باک؟

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰:هزار دشمنم اَر می‌کنند قصدِ هلاک - گَرَم تو دوستی از دشمنان ندارم باک


  30. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۶:لعل جانبخش تو لا یبخل فیما یسال - چشم خون ریز تو لایسال عما یفعل

    جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۲:آمدی سوی من و ز اشک خودم مانده خجل - که به ره پای تو چون سرو شد آلوده به گل

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۰:حادی عشق اگر راز تو گوید به جبل - باشد از نقص جبل گر نکند رقص جمل


    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۰ - ماده تاریخ وفات (بلبل، سرو، سمن، یاسمن، لاله، گل = ۷۵۷):بلبل و سرو و سمن یاسمن و لاله و گل - هست تاریخ وفات شه مشکین کاکل


  31. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۹:حق آفتاب و جهان همچو سایه است ای دل - اما رایت الی الرب کیف مد الظل

    جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۱۴:نسیم جان شنوم گوییا ز عالم دل - گشاده اند دری در حریم این منزل

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - تاریخ دیگر:به هشتصد و نود و پنج در شب شنبه - که بود سلخ مه فوت احمد مرسل


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۶۱:صباح جمعه بُد و سادس ربیع نخست - که از دلم رخ آن ماهروی شد زائل


  32. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۰:زد شیخ شهر طعنه بر اسرار اهل دل - المرء لایزال عدوا لما جهل

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۹:قد راقنی جمالک یا راکب الجمل - انزل فان حبک بالقلب قد نزل


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۸۷:ای دل مجوی منصب دنیا که هیچ نیست - نقصان بود ز عزل کمالت نه از عمل


  33. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۰:من بنده حقیر و تو سلطان محتشم - گر در غم تو زار بمیرم تو را چه غم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲:بُشری اِذِ السَّلامةُ حَلَّت بِذی سَلَم - لِلّهِ حمدُ مُعتَرِفٍ غایةَ النِّعَم


  34. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۸:خبر مقدم عیسی نفسی داد نسیم - که توان کرد به خاک قدمش جان تسلیم

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۲:ای تنت سیم و بر و ساعد و بازو همه سیم - چون زر از مفلسی از سیم توام دل به دو نیم

    جامی » بهارستان » روضهٔ سوم (در ذکر پادشاهان) » بخش ۱۰:عذرخواهی بکن و عفو طلب شو چو فتد - رخنه در قاعده یاری یاران قدیم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۷:فتوی پیرِ مُغان دارم و قولیست قدیم - که حرام است مِی آنجا که نه یار است ندیم


  35. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۲:معاذالله ازان شبها که بود از حد برون دردم - تو با اغیار می خوردی می و من خون همی خوردم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸:مرا می‌بینی و هر دَم زیادَت می‌کنی دَردَم - تو را می‌بینم و میلم زیادَت می‌شود هر دَم


  36. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۶:چون خاک شوم گر گذری سوی مزارم - بوی جگر سوخته یابی ز غبارم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۵:گر دست دهد خاکِ کفِ پایِ نگارم - بر لوحِ بَصَر خطِّ غباری بنگارم


  37. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۱:من غایبانه عاشق آن روی مهوشم - بی منت نظر به خیالی ازو خوشم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۸:من دوستدارِ رویِ خوش و مویِ دلکَشَم - مَدهوشِ چَشمِ مست و مِیِ صافِ بی‌غَشَم


  38. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۳:ندارم وقت گل طاقت که بی تو روی گل بینم - همه دامان گل چینند و من دامان ز گل چینم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۴:به مژگان سیَه کردی هزاران رِخنه در دینم - بیا کز چَشمِ بیمارت هزاران دَرد برچینم

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۶:گَرَم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم - ز جامِ وصل مِی‌ نوشم، ز باغِ عیش گل چینم


  39. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۹:هر زمان گویم که مهر او ز دل بیرون کنم - لیک با خود بس نمی آیم ندانم چون کنم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۹:دوش سودایِ رُخَش گفتم ز سر بیرون کُنَم - گفت کو زنجیر؟ تا تدبیرِ این مجنون کُنَم


  40. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۱۴:آن کان حسن بود و نبود از جهان نشان - و الآن ان عرفت علی ما علیه کان


    حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در مدح شاه شجاع:شد عرصهٔ زمین چو بساط ارم جوان - از پرتو سعادت شاه جهان‌ستان


  41. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۲۸:ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنان - تلخکام از لب میگون تو شیرین دهنان


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:شاه شمشادقدان خسرو شیرین‌دهنان - که به مژگان شکند قلب همه صف‌شکنان


  42. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۷:صوفی متاع صومعه رهن شراب کن - پیرانه سر تلافی عهد شباب کن


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۵:گُلبرگ را ز سُنْبُلِ مُشکین، نِقاب کُن - یعنی که رُخ بپوش و جهانی، خراب کُن

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۶:صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن - دور فلک درنگ ندارد شتاب کن


  43. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۴:با این جمال همدم مستان عشق شو - یک بار الست گوی و هزاران بلی شنو


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶:گفتا برون شدی به تماشای ماهِ نو - از ماهِ ابروانِ مَنت شرم باد رو


  44. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۵:تا خم چرخ کهن باشد و جام مه نو - بهر جامی بودم خرقه به خمخانه گرو

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۸:خواجه درمانده فرج است و گرفتار گلو - «فانکحوا» بیش نخوانده ست ز قرآن و «کلوا»

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۰:ساقیا خیز که چون داس زر آمد مه نو - عید ازان مزرع پرهیز و ورع کرد درو


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:مزرعِ سبزِ فلک دیدم و داسِ مه نو - یادم از کِشتهٔ خویش آمد و هنگامِ درو


  45. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۳:زینسان که خو گرفت دلم با وصال تو - وای من آن زمان که نبینم جمال تو


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۸:ای آفتاب آینه دار جمال تو - مشک سیاه مجمره گردان خال تو


  46. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۷:ز هر طرف که درآمد گشاده رخ آن ماه - مرا مشاهده شد سر ثم وجه الله


    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۷:به گوش جان رهی منهی ای ندا در داد - ز حضرت احدی لا اله الّا الله

    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۸:به روز شنبهٔ سادس ز ماه ذی الحجّه - به سال هفتصد و شصت از جهان بشد ناگاه

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۶:خنک نسیم معنبر شمامه‌ای دل‌خواه - که در هوای تو برخاست بامداد پگاه


  47. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۸:آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا به ماه - هست بر درد دل من ماه تا ماهی گواه


    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۶:ساقیا پیمانه پر کن زانکه صاحب مجلست - آرزو می‌بخشد و اسرار می‌دارد نگاه


  48. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۴:تعالی الله زهی شاه یگانه - زهی حسن و جمال جاودانه

    جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۶:منم امروز و اشک دانه دانه - که رفت از چشمم آن در یگانه

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قطعات » شمارهٔ ۳۱:فغان از دست آن کاتب که کلکش - به بیش و کم نویسی شد فسانه


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۸:سحرگاهان که مخمور شبانه - گرفتم باده با چنگ و چغانه


  49. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۷:شدم ز مدرسه و خانقاه بیگانه - سر نیاز من و آستان میخانه

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۷:خوش آنکه بود ز تو خانه ام پریخانه - کجا شدی که شدم بی رخ تو دیوانه


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۷:چراغ روی تو را شمع گشت پروانه - مرا ز حال تو با حال خویش پروا، نه


  50. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۲:ز شیخ چله نشین دور باش و چله وی - که هست چله وی سردتر ز چله دی

    جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۴:نشان نبود ز عهد الست و قول بلی - که می رسید به گوش دلم ز عشق ندی

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۸:بیا بیا که صدای درای و بانگ حدی - همی دهد خبر از قرب هودج لیلی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۰:به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی می - علاج کی کنمت؟ آخرالدواء الکی


  51. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۱۹:بگشای ساقیا به لب شط سر سبوی - وز خاطرم کدورت بغدادیان بشوی

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲:گل زد به باغ صبحدم اورنگ خسروی - برداشت بلبل از چمن آهنگ پهلوی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶:بلبل، ز شاخِ سرو، به گلبانگِ پهلوی - می‌خوانْد دوش، درسِ مقاماتِ معنوی

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۸۳:شاها مبشری ز بهشتم رسیده است - رضوان سریر و حوروش و سلسبیل موی


  52. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۹:هوای نیکوان عیش است و شادی - مراد عشقبازان نامرادی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۸:سَبَتْ سَلْمیٰ بِصُدْغَیها فُؤادي - و رُوحي کُلَّ یَومٍ لي یُنادي


  53. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۰:به یمن سایه چتر فلک سای خداوندی - خراسان غیرت چین شد ز ترکان سمرقندی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۰:سحر با باد می‌گفتم حدیث آرزومندی - خطاب آمد که «واثق شو به الطاف خداوندی»


  54. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۶:کیم من بیدلی بی اعتباری - غریبی بی نصیبی خاکساری


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۸:برو زاهد به امیدی که داری - که دارم همچو تو امیدواری


  55. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۱:می زد صفیر شوق خزان دیده بلبلی - می رفت در حقیقت حالش تاملی

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۲:ای شهره در زمانه به شیرین شمایلی - تعویذ بند حسن تو چرخ حمایلی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۵:رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی - آمد به گوش ناگهم آواز بلبلی


  56. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۶:ز مشک تر خطی داری و خالی - ندیده از تو مشکین تر غزالی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:سَلامُ اللّهِ ما کَرَّ اللَّیالي - و جاوَبَتِ الْمثاني و الْمِثالي


  57. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۹:ارید بسط غرامی الیک بعد سلامی - و لیس کل کلامی یفی ببعض غرامی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۹:أَتَتْ رَوائِحُ رَنْدِ الْحِمیٰ و زادَ غَرامی - فدای خاک در دوست باد جان گرامی


  58. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۴:وقت گل می و مطرب دولتیست تا دانی - دولتی چنین دریاب ای به دولت ارزانی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۳:وقت را غنیمت دان آن قدر که بتْوانی - حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی


  59. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۸:به کوی می فروشان خرده بینی - بر آن آزاده می کرد آفرینی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳:سحرگه ره ‎روی در سرزمینی - همی گفت این معما با قرینی


  60. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۳:ای که در پرده به بازار جهان می آیی - ما تو بودیم ازین پیش و تو اکنون مایی

    جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۷:ای ز خاک قدمت چشم مرا بینایی - چشم بد دور ز روی تو که بس زیبایی

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۰:می زند راه دلم شکل سهی بالایی - که نمی بینمش از سروقدان همتایی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰:در همه دِیر مغان نیست چو من شیدایی - خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۳:خوشتر از کوی خرابات نباشد جایی - که به پیرانه سرم دست دهد ماوایی


  61. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۴:هر لحظه جمال خود نوع دگر آرایی - شور دگر انگیزی شوق دگر افزایی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی - دل بی‌ تو به جان آمد وقت است که بازآیی


  62. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۸:شنیده ام که ز من یاد کرده ای جایی - نداشتم من بیدل جز این تمنایی

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۲:گرفت خاطرت از عاشقان شیدایی - که زود می روی ای جان و دیر می آیی


    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۹:به من سلام فرستاد دوستی امروز - که ای نتیجهٔ کلکت سواد بینایی

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱:به چشم کرده‌ام ابروی ماه سیمایی - خیال سبزخطی نقش بسته‌ام جایی


  63. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۱:ای از علو قدر به کرسی نهاده پا - فرق مقیم فرش حریم تو عرش سا


    حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:چشم و چراغ جمع رسُل هادی سُبُل - سلطان چار بالش ایوان اصفیا


  64. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۴:درین سراچه که چرخش کمینه طاق نماست - همیشه قامتم از بار دل چو طاق دوتاست

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۵۹:گدای کوی خرابات پل برهنه چراست - اگر نه کفش زده فقر او به فرق غناست


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:چو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست - سخن‌شناس نه‌ای، جان من! خطا این جاست


  65. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۱۶:جاه داری جاهل آسا در سر ای کامل مدام - جاهلت خوانم نه کامل چون تو را جاه است کام

    جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۶ - عسجدی:آن زبرجد رنگ مشکین بوی و طعمش طعم شهد - رنگ دیبا دارد او گویی و بوی عود خام


    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۱:سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت - بادت اندر شهریاری، برقرار و بر دوام

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:عشقبازیّ و جوانیّ و شرابِ لَعلْ‌فام - مجلسِ اُنس و حریفِ همدم و شُربِ مدام


  66. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قصاید » شمارهٔ ۱۷:سفید شد چو درخت شکوفه دار سرم - وز این درخت همین میوه غم است برم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۰:تو همچو صبحی و من شمعِ خلوتِ سَحَرم - تبسمی کن و جان بین که چون همی‌سِپرَم


  67. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » قطعات » شمارهٔ ۲۹:بهشتی پیکری کز غایت لطف - سپاه نیکوان را بود سر خیل


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۸۱:حسن این نظم از بیان مستغنی است‌ - بر فروغ خور کسی جوید دلیل


  68. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۱۵:کردم توبه شکستیش روز نخست - چون بشکستم به توبه ام خواندی چست

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » رباعیات » شمارهٔ ۱۳:رسوا شده لولیی ربالی دردست - از کوی خرابات همی آمد مست

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » رباعیات » شمارهٔ ۳۳:گاهی کشیم به رفتن ای عشوه پرست - گه ز آمدن از نیست مرا سازی هست

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » رباعیات » شمارهٔ ۴۲:آن مه که به دل حرف وفا کرده درست - دی بود به حمام پس از صبح نخست

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » رباعیات » شمارهٔ ۵۲:جامی عمری به خلق عالم پیوست - زان شیوه نیامدش بجز باد به دست

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » اشعار پراکنده » شمارهٔ ۴:هرکس که ازین جهان دلگیر بجست - از ننگ وزیر و منت میر برست


    حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵:من با کمر تو در میان کردم دست - پنداشتمش که در میان چیزی هست


  69. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۱۸:سوفسطایی که از خرد بی خبر است - گوید عالم خیالی اندر گذر است


    حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴:ماهی که قدش به سرو می‌ماند راست - آیینه به دست و روی خود می‌آراست


  70. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۳۴:المنة لله که نه شیخم نه مرید - نی طالب علم و نه مدرس نه معید

    جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۳۸:بر روی زمین به تازگی سبزه دمید - بر صفحه خاک شد خط سبز پدید

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » رباعیات » شمارهٔ ۳۶:احمد که اجل به قتل او تیغ کشید - وز دهر بجز زهر شهادت نچشید

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » رباعیات » شمارهٔ ۴۱:عمری دل من ز شوق یعقوب تپید - یعقوب برفت و روی یعقوب ندید

    جامی » بهارستان » روضهٔ نخستین (در ذکر احوال مشایخ صوفیه) » بخش ۱۵:از رنج کسی به گنج وصلت نرسید - وین طرفه که بی رنج کس آن گنج ندید


    حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:از چرخ به هر گونه همی دار امید - وز گردش روزگار می‌لرز چو بید


  71. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۴۸:ای چشم من از نور رخت چشمه نور - سر من از اسرار غمت جای سرور


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۰۳ - رباعی:ای هر نفسی نهاده بر کف ساغر - عیبی نبود ز دوستان یاد آور


  72. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۵۹:گنجشک ضعیف توام ای مایه ناز - افتاده به دام تو به صد عجز و نیاز

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » رباعیات » شمارهٔ ۲۳:این کنج فراغت است و خلوتگه راز - اسباب حضور دل در او یافته ساز

    جامی » بهارستان » روضهٔ نخستین (در ذکر احوال مشایخ صوفیه) » بخش ۳۱:خوش آن که چون نیست شد از این نقش مجاز - دیگر به وجود خویشتن نامد باز


    حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:در سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم «من سودازده را کار بساز»


  73. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۷۵:بگذر به دیار یارم ای پیک شمال - بر خاک رهش به جای من دیده بمال

    جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۷۶:ای چارده ساله مه که در حسن و جمال - همچون مه چارده رسیدی به کمال


    حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶:ماهی که نظیر خود ندارد به جمال - چون جامه ز تن برکشد آن مشکین‌خال


  74. جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۳:آمد سحری به خوابم آن قره عین - تابان ز دو زلف او دو رخ کالقمرین

    جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۸:هر فصل گلی کز اثر چرخ برین - آید ز زمین گلی برون پرده نشین

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » رباعیات » شمارهٔ ۴۶:از زیب خطت عذار نایافته زین - نبود ز تو تا مه سر مویی مابین


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۰۹ - رباعی:ای آن که نهند مهر و ماه از تمکین - بر خاک جناب تو شب و روز جبین


  75. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۵:ما مرید راه عشقیم و جوانان پیر ما - التفات خاطر پیران بود تدبیر ما


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:دوش از مسجد سویِ میخانه آمد پیرِ ما - چیست یارانِ طریقت بعد از این تدبیرِ ما؟


  76. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۲:کجاست منزلت ای گنج دیریاب کجا - کجا نشان تو یابم درین خراب کجا


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:صلاحِ کار کجا و منِ خراب کجا؟ - ببین تفاوتِ رَه کز کجاست تا به کجا


  77. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۵۸:پیش ازان دم که قلم نقش کند حرف نخست - داشت طفل دل من لوح وفای تو درست


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست - که به پیمانه‌کشی شهره شدم روز الست

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:زلف‌آشفته و خِوی‌کرده و خندان‌لب و مست - پیرهن‌چاک و غزل‌خوان و صُراحی در دست


  78. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۶۴:بیا که دل ز غمت خون و دیده پر خون است - ببین ز دیده پر خون که حال دل چون است


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴:ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است - ببین که در طلبت حالِ مَردُمان چون است


  79. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۸۸:تو را ز دوست بگویم حکایت بی پوست - همه ازوست و گر نیک بنگری همه اوست


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:سرِ ارادتِ ما و آستانِ حضرت دوست - که هر چه بر سرِ ما می‌رود ارادتِ اوست


  80. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۹۷:به بزم زنده دلان ذکر دی و فردا نیست - صفای وقت جز از باده مصفا نیست

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۶۴:نماند جا که تر از ابر دیده ما نیست - ولی چه سود که آن مه در ابر پیدا نیست


    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲:سرای مدرسه و بحثِ عِلم و طاق و رَواق - چه سود، چون دلِ دانا و چشمِ بینا نیست؟


  81. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱:شنیده ام که به گل بلبل سحرخوان گفت - که شکر نعمت صبح وصال نتوان گفت


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸:شنیده‌ام سخنی خوش که پیرِ کنعان گفت - «فِراق یار، نه آن می‌کند که بتوان گفت»


  82. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳:خوش آن که شد به دلی از مضیق حرص آزاد - مقیم کنج قناعت درین خراب آباد

    جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۲۳ - سلمان ساوجی:کنار حرص دلا پر کجا توانی کرد - تو از طمع که سه حرف میان تهی افتاد


    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۷:به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق - به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:شراب و عیش نهان چیست؟ کارِ بی‌بنیاد - زدیم بر صفِ رندان و هر چه بادا باد

    حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:غزل‌سرایی حافظ بدان رسید که چرخ - نوای زهره به رامشگری، بهشت از یاد

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۱۸ - در اصل از آن عبدالمجید تبریزی شاعر پیشکسوت حافظ:اگر ز کوی تو بویی به من رساند باد - به مژده جان و جهان را به باد خواهم داد


  83. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵:نام خود را عاشق صادق کنم سویت سواد - تا چو خوانی نامه رویت بنگرم از چشم صاد


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۵۹:دل مبند ای مرد بخرد بر سخای عمر و زید - کس نمی‌داند که کارش از کجا خواهد گشاد

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۸۴:دل منه ای جان من بر خواجه و شاه و وزیر - کس نمی‌داند که کارش از کجا خواهد گشاد


  84. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹:جلوه گل رخت از طره چون سنبل کرد - کجه هندوی زلف کچه بازت گل کرد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴:بلبلی خونِ دلی خورد و گلی حاصل کرد - بادِ غیرت به صدش خار، پریشان‌دل کرد


  85. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱:دوش در حلقه زلف تو دلم جا می‌کرد - هردم از هر شکن آن گرهی وامی‌کرد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:سال‌ها دل طلبِ جامِ جم از ما می‌کرد - وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنّا می‌کرد


  86. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۷:ترانه های تحیت سرودهای درود - نثار مجلس سلطان عاقبت محمود

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۸۶:زهی جمال تو خورشید آسمان شهود - تویی بدیع ترین نقش کارگاه وجود


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹:کنون که در چمن آمد گُل از عَدَم به وجود - بنفشه در قدمِ او نهاد سر به سجود


  87. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۹:خوش آن مقام که در وی دلی فرود آید - ز حسن منظر آن دیده ای بیاساید

    جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۴:زن آن بود که به هرکس که نیست محرم او - اگر چه مردم چشم است روی ننماید

    جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۷:شرابخواره چو بر خویشتن روا دارد - که سبلت از قی ناپاک می بیالاید


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰:اگر به بادهٔ مُشکین دلم کشد، شاید - که بویِ خیر ز زهدِ ریا نمی‌آید

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۶۰:تنم ز رنج فراوان همی نیاساید - دلم از انده بی حد همی بفرساید


  88. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰:پرتو روی تو بر باده گلفام افتاد - باده شد آتش ازان پرتو و در جام افتاد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱:عکسِ رویِ تو چو در آینهٔ جام افتاد - عارف از خندهٔ مِی در طمعِ خام افتاد


  89. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹:به توبه شیخ مهوس مرا موسوس شد - چو دید ساغر لعلت حریف مجلس شد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:ستاره‌ای بدرخشید و ماهِ مجلس شد - دل رمیدهٔ ما را رفیق و مونس شد


  90. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱:با یار کوچ کرده ز دل ناله می‌رود - قطره زنان سرشک ز دنباله می‌رود

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰:زان شست و شو که در چمن از ژاله می‌رود - داغ جفای دی ز دل لاله می‌رود


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵:ساقی حدیثِ سرو و گل و لاله می‌رود - وین بحث با ثَلاثهٔ غَسّاله می‌رود


  91. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۰:هر مست که می به دست گیرد - زان نرگس می پرست گیرد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸:یارم چو قدحْ به دست گیرد - بازارِ بُتانْ شکست گیرد


  92. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۷:چنین که حسن تو عرض جمال غیب کند - خرد به دعوی عشق توام چه عیب کند


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸:مرا به رندی و عشق، آن فضول عیب کُنَد - که اعتراض بر اسرارِ علمِ غیب کُنَد


  93. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۹:باز ازین راه صدای جرسی می‌آید - گویی از منزل معشوق کسی می‌آید


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۱:مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید - که ز انفاس خوشش بوی کسی می‌آید


  94. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۸:شهید داغ تو فردا ز گل چو لاله برآید - ز شوق باده لعلت به کف پیاله برآید


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴:چو آفتاب مِی از مشرقِ پیاله برآید - ز باغِ عارِضِ ساقی هزار لاله برآید


  95. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۱:سوار من که غبار رهش به ماه رسید - نشسته گرد به رخ چاشتگه ز راه رسید

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴:بیا که قاصد فرخنده پی ز راه رسید - رساند مژده که شاه جهان پناه رسید


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۲:بیا که رایتِ منصورِ پادشاه رسید - نویدِ فتح و بشارت به مِهر و ماه رسید


  96. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۱:سحر چون ابر نیسان سایه بان بر کشتزاران زد - به عشرت ساغر لاله صلای میگساران زد

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۸۹:سحرگاهان که از باد صبا بوی بهاران زد - به گلگشت چمن بلبل صلای میگساران زد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳:سحر چون خسرو خاور، عَلَم بر کوهساران زد - به دستِ مرحمت، یارم، درِ امیدواران زد


  97. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۵:گر همچو عود جا دهدم یار در کنار - از دست او کنم بر او ناله های زار

    جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۴ - عمارهٔ مروزی:غره مشو به آنکه جهانت عزیز کرد - ای بس عزیز را که جهان کرد زود خوار


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶:عید است و آخِرِ گُل و یاران در انتظار - ساقی به رویِ شاه ببین ماه و مِی بیار


  98. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۱:برکنار طاس گردون زد هلال انگشت دوش - عاشقان رامژده ایام عید آمد به گوش

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸:آشیان می سازد از خس بلبل بی صبر و هوش - می کند ز اغیار حال خویش را خاشاک پوش


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶:دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش - وز شما پنهان نشاید کرد سِرِّ مِی‌فروش


  99. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۶:آن که بر خیل بتان ساخت خدا پادشهش - سرمه اهل نظر باد غبار سپهش


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹:مَجمَعِ خوبی و لطف است عِذار چو مَهَش - لیکَنَش مِهر و وفا نیست خدایا بِدَهَش


  100. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۹:ای دل متاع جان به لب لعل یار بخش - نقد خرد به جام می خوشگوار بخش


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵:صوفی گُلی بچین و مُرَقَّع به خار بخش - وین زهدِ خشک را به مِی خوشگوار بخش


  101. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۱:سحر که صوفی صبح از نشیمن ابداع - فکند بر کتف کوه طیلسان شعاع


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲:قسم به حشمت و جاه و جلالِ شاه شجاع - که نیست با کَسَم از بهرِ مال و جاه نزاع

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۶:به فر دولت گیتی فروز شاه شجاع - که با کسم نبود بهر مال و جاه نزاع


  102. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۱:ساقیا خیز کز محول حال - روز عشرت نهاد روبه زوال

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۷:در دهانت شک است و آن دو سه خال - گرد لب نقطه هاست بر شک دال


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲:خوش خبر باشی ای نسیمِ شِمال - که به ما می‌رسد زمانِ وصال


  103. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۵:وه که از پای درافکند غم آن پسرم - چه بلا بود که پیرانه سرآمد به سرم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸:من که باشم که بر آن خاطرِ عاطِر گذرم؟ - لطف‌ها می‌کنی ای خاکِ دَرَت، تاجِ سرم


  104. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۷:دادیم دست چو دیدی به ره خود پستم - تا نیفکندیم از پا نگرفتی دستم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴:دوش بیماری چشم تو بِبُرد از دستم - لیکن از لطفِ لبت صورتِ جان می‌بستم


  105. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۳:شدم به باغ که کنج فراغتی جویم - غمت ز پرده دل خیمه زد به پهلویم

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۴:ز سجده ای که نباشد در ابرویت رویم - به پیشت از خوی خجلت جبین همی شویم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۹:سرم خوش است و به بانگ بلند می‌گویم - که من نسیم حیات از پیاله می‌جویم


  106. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۵:خرم آن کس که برد پی به ره هیچ کسی - تا درین ره ننهی پای به جایی نرسی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:عمر بگذشت به بی‌حاصلی و بوالهوسی - ای پسر جام مِی‌ام ده که به پیری برسی


  107. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۶:همی‌دهد خبر از گل نسیم صبحدمی - ز گشت باغ میاسا به عذر بی‌درمی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۱:ز دلبرم که رساند نوازش قلمی - کجاست پیک صبا گر همی کند کرمی؟


  108. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۸:جهانی تازه شد از فیض تو ای ابر نوروزی - من لب تشنه را تا چند بهر قطره ای سوزی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۴:ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی - از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی


  109. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۵:ای خواجه چه جویی ز شب قدر نشانی - هر شب شب قدر است اگر قدر بدانی

    جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۴ - عمارهٔ مروزی:اندر غزل خویش نهان خواهم گشتن - تا بر لب تو بوسه زنم چونش بخوانی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵:گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی - چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی


  110. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۳:دی آن چه شکل بود که از ره برآمدی - بر دیده جلوه کردی و در جان درآمدی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۹:دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی - کز عکس روی او شب هجران سر آمدی


  111. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۳:منم چو گوی به میدان فسحت مه و سال - به صولجان قضا منقلب ز حال به حال

    جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۱۴:تبارک الله ازین طایر همایون فال - خجسته نامه اقبال بسته بر پر و بال


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳:شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وِصال - بیا که بویِ تو را میرم ای نسیمِ شِمال


  112. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۲۰:خاک ازین عالی بنا بر کاخ گردون سرکشید - تا بنای عالم است اینسان عمارت کس ندید


    حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۵:بر سر بازار جانبازان منادی می‌زنند - بشنوید ای ساکنان کوی رندی بشنوید

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰:ابرِ آذاری برآمد بادِ نوروزی وزید - وَجهِ مِی می‌خواهم و مُطرب، که می‌گوید رسید؟


  113. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۲۲:سقاک الله یا خیر المغانی - ولا اخلاک عن وصل الغوانی


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۸:دریغا خلعت حسن جوانی - گرش بودی طراز جاودانی


  114. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قصاید » شمارهٔ ۲۶:چیست خور در خم این دایره خرگاهی - عکسی از شعشعه طلعت شاهنشاهی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:سَحرم هاتف میخانه به دولت‌خواهی - گفت باز آی که دیرینهٔ این درگاهی


  115. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » قطعات » شمارهٔ ۱۲:ای کریمانی که پیش چشمتان - خاک باشد سیم صرف و زر ناب


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۵۶:آفتاب از روی او شد در حجاب - سایه را باشد حجاب از آفتاب


  116. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۹:به افسون گر گشایی مهر این لعل شکرخارا - فرود آری ازین فیروزه گون منظر مسیحا را


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:اگر آن تُرکِ شیرازی به‌‌ دست‌ آرَد دلِ ما را - به خال هِندویَش بَخشَم سَمَرقند و بُخارا را


  117. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۰:بر طرف رخ نهادی آن جعد مشکسا را - چون شب سیاه کردی روز سفید ما را


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:دل می‌رود ز دستم صاحب‌دلان خدا را - دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا


  118. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۰:چو عشق بر دوجهان حرف اتحاد نوشت - چه فرق از حرم کعبه تا حریم کنشت

    جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۷ - فرخی:همه نعیم سمرقند سر به سر دیدم - نظاره کردم در باغ و راغ و وادی و دشت


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹:کُنون که می‌دَمَد از بوستان، نَسْیمِ بِهِشْت - مَن و شَرابِ فَرَح‌بَخْش و یارِ حورسِرِشْت


  119. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۳۱:صبحدم داشتم از غنچه نشکفته شگفت - که چرا سر دل از بلبل آشفته نهفت


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱:صُبْحْدَم، مُرْغِ چَمَن با گلِ نوخاسْتِه گُفْت - ناز، کَم کُن که در این باغ، بَسی چون تو شِکُفْت


  120. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۴۶:ای رشک شاخ طوبی بالای دلربایت - بر وی لباس خوبی چست است چون قبایت

    جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۴۷:رفت آنکه کام خواهم از لعل جانفزایت - یک گام بس به فرقم از نعل بادپایت


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:زان یارِ دل‌نوازم، شُکری است با شکایت - گر نکته‌دانِ عشقی، بشنو تو این حکایت


  121. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:همانا آیت سجده ست خط از مصحف رویت - که هرکش خواند آرد سجده در محراب ابرویت


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵:مدامم مست می‌دارد نسیمِ جَعدِ گیسویت - خرابم می‌کند هر دَم، فریبِ چشمِ جادویت


  122. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۶۵:راهت از دیده رفتنم هوس است - سر به راه تو خفتنم هوس است


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲:حالِ دل با تو گفتنم، هوس است - خبرِ دل شِنُفتَنَم، هوس است


  123. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۶۸:چو نقشبند ازل نخل دلربای تو بست - دل شکسته عشاق در هوای تو بست


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲:خدا چو صورتِ ابرویِ دلگشای تو بست - گشادِ کارِ من اندر کرشمه‌هایِ تو بست


  124. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۶۹:منم که دعوی عشق تو رسم و راه من است - گواه صدق درین دعوی اشک و آه من است


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳:منم که گوشهٔ میخانه، خانقاهِ من است - دعایِ پیرِ مُغان، وِرْدِ صُبْحگاهِ من است


  125. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲:عشرت خسرو و شیرین سحرم یاد آید - کوه غم بر دلم از محنت فرهاد آمد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳:در نمازم خَمِ ابرویِ تو با یاد آمد - حالتی رفت که محراب به فریاد آمد


  126. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳:شبم ز مرغ چمن این نوا به گوش آمد - که وقت عشرت رندان باده نوش آمد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵:صبا به تهنیتِ پیرِ مِی‌فروش آمد - که موسمِ طرب و عیش و ناز و نوش آمد


  127. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰:پریوشی که به رخ رسم دلبری داند - سگ خودم شمرد و آدمیگری داند


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷:نه هر که چهره برافروخت دلبری داند - نه هر که آینه سازد سِکندری داند


  128. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱:دلم به ماه تمام از رخت عبارت کرد - هلال گفت و به ابروی تو اشارت کرد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱:بیا که تُرکِ فلک خوانِ روزه غارت کرد - هلالِ عید به دورِ قدح اشارت کرد

    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:به آبِ روشنِ می عارفی طهارت کرد - عَلَی الصَّباح، که میخانه را زیارت کرد


  129. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲:ای خوش آنان که خم طره یاری گیرند - یکدم از پیچ و خم دهر کناری گیرند


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵:نقدها را بُوَد آیا که عَیاری گیرند؟ - تا همه صومعه‌داران پیِ کاری گیرند


  130. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳:باده چون بی غش و ساقی چو پریوش باشد - دعوی توبه درین وقت چه ناخوش باشد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹:نقدِ صوفی نه همه صافیِ بی‌غَش باشد - ای بسا خرقه که مُستوجبِ آتش باشد


  131. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷:چون صبا شانه درآن طره خم در خم زد - سلک جمعیت شوریده دلان برهم زد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:در ازل پرتوِ حُسنت ز تجلی دَم زد - عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد


  132. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹:به باغ لاله و گل رونق بهارانند - ولی برآمده سرخ از تو شرمسارانند


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵:غلامِ نرگسِ مستِ تو تاجدارانند - خرابِ بادهٔ لعلِ تو هوشیارانند


  133. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۰:صبحدم دردکشان نقب به میخانه زدند - بوسه بر یاد لبت بر لب پیمانه زدند


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴:دوش دیدم که ملائک درِ میخانه زدند - گِلِ آدم بسرشتَند و به پیمانه زدند


  134. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲:دل دید لبت وز دو جهان بی خبر افتاد - بین مستی این می که عجب کارگر افتاد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰:پیرانه سَرم عشقِ جوانی به سر افتاد - وآن راز که در دل بِنَهفتم به درافتاد


  135. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸:منم امروز حریف قدح آشامی چند - چهره رنگین چو گل از باده گل اندامی چند


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۲:حَسْبِ حالی نَنِوِشتی و شد ایّامی چند - مَحرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند؟


  136. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳:سرت ز عارضه دهر دردمند مباد - زمانه بر دل شاد تو غم پسند مباد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶:تَنَت به نازِ طبیبان نیازمند مباد - وجود نازکت آزردهٔ گزند مباد


  137. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸:یا به شمشیر جفا در جگرم چاک انداز - یا به رحمت نظری بر من غمناک انداز


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۴:خیز و در کاسهٔ زر آبِ طَرَبناک انداز - پیشتر زان که شَوَد کاسهٔ سَر خاک‌ انداز


  138. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱:خنده ای زد لب تو بر من گریان که مپرس - شاکرم از لب خندان تو چندان که مپرس


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۱:دارم از زلفِ سیاهش گِلِه چندان که مَپُرس - که چُنان ز او شده‌ام بی سر و سامان که مَپُرس


  139. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۷:مشو فریفته حسن صورت ای درویش - به روی شاهد معنی گشای دیده خویش

    جامی » بهارستان » روضهٔ چهارم (در ذکر بخشندگان) » بخش ۸:اگر به دست کریم اوفتد جهان یکسر - جهان چه باشد صدبار از جهان هم بیش


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰:دلم رمیده شد و غافلم منِ درویش - که آن شِکاریِ سرگشته را چه آمد پیش

    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۵:به جد و جهد چو کاری نمی‌رود از پیش - به کردگار رها کرده به مصالح خویش


  140. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۰:نگار من که باشد خانه از کوی وفا دورش - نبینم خانه ای در شهر دور از فتنه و شورش


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸:شرابِ تلخ می‌خواهم که مردافکن بُوَد زورش - که تا یک دَم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش


  141. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۴:ای چو گلبرگ طری عارض زیبای تو خوش - گرد آن حلقه زده زلف سمن سای تو خوش


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۷:ای همه شکلِ تو مَطبوع و همه جایِ تو خوش - دلم از عشوهٔ شیرینِ شِکرخایِ تو خوش


  142. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۲:زآتش عشقت علم زد رشته جانم چو شمع - اشک شد یکسر تنم وز دیده می رانم چو شمع


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴:در وفایِ عشقِ تو، مشهورِ خوبانم چو شمع - شب‌نشینِ کویِ سربازان و رندانم چو شمع


  143. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۶:حشمت میفروش بین بر در او ز هر طرف - گرد مواید کرم اهل صفا کشیده صف


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶:طالع اگر مدد دهد، دامَنَش آوَرَم به کف - گر بِکَشَم زهی طَرَب، ور بِکُشَد زهی شرف


  144. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶:بیا که فصل بهار است و محتسب معزول - معاشران به فراغت به کار خود مشغول


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶:اگر به کویِ تو باشد مرا مَجالِ وصول - رَسَد به دولتِ وصلِ تو کارِ من به اصول


  145. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۴:بیا کز روی ساقی وقت گل برقع براندازیم - ز عکس روی آن گلچهره گل در ساغر اندازیم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۴:بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم - فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم


  146. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۱:هرگز ندیدم رسم حبیبان - همچون تو کردن خو با رقیبان


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۳:چندان که گفتم غم با طبیبان - درمان نکردند مسکین غریبان


  147. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶:دلاکرشمه آن شاه نازنینان بین - به سحر و شعبده آشوب پاکدینان بین


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳:شراب لعل‌کش و روی مه‌جبینان بین - خلاف مذهب آنان جمال اینان بین


  148. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قصاید » شمارهٔ ۳ - فی نعت النبی صلی الله علیه و سلم:نگار من شتر انگیخت رو به حجره من - پذیره شترش رفت جان ز حجره تن


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۸:بهار و گل طرب‌انگیز گشت و توبه‌شکن - به شادی رخِ گل بیخ غم ز دل بر کن


  149. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قصاید » شمارهٔ ۷ - در جواب نامه سلطان روم:چو از تنوع اوضاع گنبد دایر - بیاض صبح نمود از سواد شب ظاهر


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۷۹:فساد چرخ نبینیم و نشنویم همی - که چشمها همه کور است و گوشها همه کر


  150. جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » قطعات » شمارهٔ ۴:ز بس کز آشنایان زخم خوردم - زند گر حلقه گردم اژدهایی


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۵:پدید آمد رسوم بی وفایی - نماند از کس نشان آشنایی


  151. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » رباعیات » شمارهٔ ۴۴:ای از تو مرا گوش پر و دیده تهی - خوش آنکه ز گوش پای در دیده نهی

    جامی » بهارستان » روضهٔ نخستین (در ذکر احوال مشایخ صوفیه) » بخش ۲۱:خواهی که به صوفیگری از خود برهی - باید که هوا و هوس از سر بنهی


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۱۵ - رباعی:گل را دیدم نشسته بر تخت شهی - گفتا بشنو راستی از مرد رهی


  152. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » اشعار پراکنده » شمارهٔ ۴:یارم چو شود به طوف بستان مایل - گل دل بکند ز برگ خود خوار و خجل


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۰۵ - رباعی:هرگز نکنم سوز تو ای شمع چگل - پیدا من اگر چه هست کار مشکل


  153. جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » اشعار پراکنده » شمارهٔ ۱۲:ابروی تو به صورت ظاهر چو بنگرم - ماه بلند مرتبه را یاد ناورم


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۹:جوزا سَحَر نهادْ حمایل برابرم - یعنی غلامِ شاهم و سوگند می‌خورم


  154. جامی » بهارستان » دیباچه:چو مرغ امر ذی بالی ز آغاز - نه از نیروی حمد آید به پرواز


    حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:به سال باء و صاد و ذال ابجد - ز روز هجرتِ میمونِ احمد


  155. جامی » بهارستان » روضهٔ نخستین (در ذکر احوال مشایخ صوفیه) » بخش ۲۵:جمع است خیرها همه در خانه و نیست - آن خانه را کلید بغیر از فروتنی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۹:صبح است و ژاله می‌چکد از ابر بهمنی - برگ صبوح ساز و بده جام یک منی


  156. جامی » بهارستان » روضهٔ دوم (در ذکر حکمت حکما) » بخش ۱۴:هزار گونه خصومت کنی به خلق جهان - ز بس که در هوس سیم و آرزوی زری


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:طُفیلِ هستیِ عشقند آدمیّ و پَری - ارادتی بنما تا سعادتی بِبَری


  157. جامی » بهارستان » روضهٔ ششم (در مطایبه) » بخش ۲۸:هرکه در کار خویش پیش از وقت - می نماید به حکم طبع شتاب


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:می‌دمد صبح و کِلِّه بست سحاب - الصَبوح الصَبوح یا اصحاب


  158. جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۳ - دقیقی:یاری گزیدم از همه مردم پری نژاد - زان شد ز پیش چشم من امروز چون پری

    جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۲۰ - ظهیر فاریابی:هر مبتدی که بیهوده ترجیح می نهد - شعر ظهیر بر سخن پاک انوری

    جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۲۰ - ظهیر فاریابی:ای آن زمین وقار که بر آسمان فضل - ماه خجسته پیکر خورشید منظری

    جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۲۰ - ظهیر فاریابی:ای سالک مسالک فطرت درین سؤال - معذور نیستی به حقیقت چو بنگری


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:خوش کرد یاوری فلکت روز داوری - تا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری


  159. جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۳ - دقیقی:من اینجا دیر ماندم خوار گشتم - عزیز از ماندن دایم شود خوار


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵:الا ای طوطیِ گویا‌یِ اسرار! - مبادا خالی‌ات شِکَّر ز مِنقار


  160. جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۱۳ - ادیب صابر ترمذی:این همه بگذار با شعر مجرد آمدم - چون سنایی هستم آخر گر نه همچون صابرم


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۷۴:خیر مقدم مرحبا ای طایر میمون قدم - تا چه داری مژدهٔ اقبال آن صاحب کرم


  161. جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۱۶ - عمعق بخارایی:اگر موری سخن گوید و گر مویی روان دارد - من آن مور سخنگویم من آن مویم که جان دارد


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:بتی دارم که گِرد گل ز سُنبل سایه‌بان دارد - بهارِ عارضش خطّی به خونِ ارغوان دارد


  162. جامی » بهارستان » روضهٔ هشتم (در حکایات حیوانات) » بخش ۱۸:زآن روز که از سروی خود ماندم فرد - شد معرکه دلاوری بر من سرد


    حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۵۱ - رباعی:زآن بادهٔ دیرینهٔ دهقان پرورد - در ده که تراز عمر نو خواهم کرد


  163. جامی » بهارستان » خاتمهٔ کتاب:تک و پوی خامه درین طرفه نامه - که جامی بدو کرد طبع آزمایی


    حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۲:سلامی چو بوی خوش آشنایی - بدان مردم دیدهٔ روشنایی