محض اطلاع، ریویوم پیرامون داستان "یک جفت جوراب ابريشمی" هست. تو این داستان، کیت شوپن شخصیتی رو خلق کرده به نام خانم سامرز. این زن یکی از ملموسترین ماممحض اطلاع، ریویوم پیرامون داستان "یک جفت جوراب ابريشمی" هست. تو این داستان، کیت شوپن شخصیتی رو خلق کرده به نام خانم سامرز. این زن یکی از ملموسترین مامانهایی واسم به شمار میره که تو زندگی میبینم و باهاشون برخورد میکنم. زنی که بعد از ازدواج، زندگیش رو وقف خونواده میکنه. اولویتش بچههاشن و حالا که ۱۵ دلار ناقابل دستش اومده، مونده باهاش چیکار کنه. کل داستان با سادگی و ظرافت پیش میره. پارادوکس در تصمیمگیری نحوهی خرج کردن پول و سوال تأملبرانگیزی که بعد از ورود به زندگی زناشویی و پاگذاشتن بچه پیش میاد؛ اینکه چطور میتونی عزیزانت رو دوست داشته باشی در حالیکه خودت رو از یاد بردی. خانم سامرز با شک و تردید مواجه میشه. اینکه بعد از مدتها به خودش اجازهی دوستداشتن بده یا محبتش رو خرج خونواده کنه. به خانم سامرز قبل ازدواج، همونی که به خودش میرسید کمی برگرده یا نه. کمی خودخواه رفتار کنه یا به ازخودگذشتگی میدون بده. فقط ۱۵ دلار و جدال ذهنی یه زن متأهل با خودش. کیت شوپن تفاوت خرج کردن برای خود و دیگران رو نشون میده. چهرهی زن رو در اون زمانه به تصویر میکشه و شادمانیهای کوچک رو خاطرنشان میکنه. قلمش پیچیدگی زیادی نداره. موضوع ساده اما بحثبرانگیزی رو مطرح میکنه و این، سومین داستانی بود که ازش خوندم و به دلم نشست. از دلارای عزیز متشکرم که به واسطهی میدلمارچ، با نویسنده و قلم جدیدی آشنام کرد. بسی لذت بردم....more
اولین بار که با نقد ناباکوف/ناباکف/نباکف/نابوکوف (و حالا هر تلفظی که میشه کرد) مواجه شدم، تازه پی بردم چقدر فرق وجود داره میون یه ریویونویس و فضای حاکاولین بار که با نقد ناباکوف/ناباکف/نباکف/نابوکوف (و حالا هر تلفظی که میشه کرد) مواجه شدم، تازه پی بردم چقدر فرق وجود داره میون یه ریویونویس و فضای حاکم گودریدز با کسی که کارش موشکافی آثار هست و باید در برابرش کلی درس پس بدم. وقتی مسخ از کافکا رو خوندم، یه دل نه صد دل عاشق زیبایی نگاه بزرگوار به اثر شدم. جوری که شاید از اون موقع پی بردم به هر کسی خوانندهی خوب نگم. هر نوشتهای رو تحلیل، تفسیر و نقد خطاب نکنم. اون زمان، ناباکف بهم یاد داد کمتر گوزگوز کنم و هر ریویویی هم لایک نکنم. چون طبق حرفاش پی میبردم کدوم یک از دوستان، سطحی به اثر نگاه کرده و کی نه. سعی میکردم به اونی که ناحق چیزی پرونده حتی شده با یه لایک هم پر و بال ندم و تا حدی رو این جنبه کار کردم. اگرچه شقایق سابق هم سطحی عمل میکرد و تازه یکم داره یاد میگیره با ادبیات بهتر برخورد کنه. یکی از کارهای ناباکف، تدریس و موشکافی آثار بوده. وقتی جلد اول در جستجوی زمان از دست رفته رو تموم کردم، دل تو دلم نبود تا ببینم چطور بهش نگاه کرده. یاد دو تا از کتابهاش افتادم که تحت عنوان درسگفتارهای ادبیات روس و اروپا با ترجمهی فرزانه طاهری چاپ شده بودن. قضیهی این کتابها از چه قرار بودن؟
The lectures collected in these two volumes represent Vladimir Nabokov’s teaching at Wellesley and Cornell—with four lectures prepared for special occasions. For the convenience of readers, the lectures have been separated into two volumes: 1. British, French, and German Writers; 2. Russian Writers.
و خلاصه تا طرف خانهی سوان رو تموم کردم، با آغوش باز به سمت نسخهی انگلیسی درسگفتارهاش رفتم. این جلد شامل ریزبینی و انتقادات ناباکف به آثار زیر هست: منسفیلد پارک اثر جین آستین خانهی قانون زده اثر چارلز دیکنز مادام بواری اثر گوستاو فلوبر ماجراهای عجیب دکتر جکلیل و مستر هاید اثر رابرت لویی استیونسن در جست و جوی زمان از دست رفته (در واقع تمرکز بر جلد اول مجموعهست) اثر مارسل پروست مسخ اثر فرانتس کافکا اولیس اثر جیمز جویس البته جدای از موارد بالا، بخشهای زیر هم وجود داره: پیشگفتار ویراستار مقدمهی جان آپدایک خوانندگان خوب و نویسندگان خوب هنر ادبیات و عقل سلیم سخن پایانی من فقط بخشهایی رو خوندم که خود اثر هم از قبل خونده باشم. و با توجه به همون بخشها امتیاز ۵ رو لحاظ میکنم. اما چون جزئی از کل رو خوندم و میدونم اگه عمری باشه بهش برمیگردم، درست نمیدونم که با نصفه نیمه خوندن بهش امتیازی بدم و صبر میکنم تا وقتی کاملش کردم ازش بهتر بگم. اگر مسخ کافکا رو با ترجمهی فرزانه طاهری خونده باشین، بخش نقد و خوانندگان خوب و نویسندگان خوب در اون نسخه قرار گرفته شده. اگر میخواین به نقدش از پروست نگاه بندازین، با احتیاط انجام بدین چون تا پایان مجموعه هم کم و بیش اسپویل کرده. به انضمام اینکه با ارجاعاتش به آثار دیگه مثل جنگ و صلح، میتونه بخشهایی از بقیهی کتابها هم لو بده. نظرم راجع به انتقاداتش؟ مثل همیشه عالی، زیرکانه و درست. کلی به فهم و درک من از اثر کمک کرد و لذت بردم از اینکه با استدلال و منطقش بررسی میکنه. چیزهایی رو کشف کردم که قبل خوندنش در متن پی نبرده بودم و حالا با لذت دوچندان میتونم مرور کنم. بدون شک استاد بیبدیل و درخشانی بودی. قبلا گفتم و باز هم میگم که به شاگردات حسودی میکنم. اونا چون تویی داشتن و با یه استاد کاربلد طرف بودن. چنین لعبتهایی تو زندگی کم پیدا میشه و من خوشحالم که لااقل بخشی از سخنرانیهات رو میتونم بخونم و کیف کنم....more