Jump to ratings and reviews
Rate this book

هنر همیشه بر حق بودن

Rate this book
‏‏آرتور شوپنهاور، فیلسوف نام‌دار آلمانی، در این کتاب، که اثری منحصر به فرد در مجموعه آثار اوست، رهنمودهایی برای غلبه بر حریف در بحث و مجادله بیان می‌کند. در این رهنمودها به ظاهر آن‌چه اصل است غلبه بر حریف به هر تدبیری است، و غالباً مطالبی آمده است که جنبه‌ی جدلی دارد، نه استدلالی. با این حال، از منظری دیگر، خواننده در این کتاب با برخی آفات بحث و استدلال آشنا می‌شود، آفاتی که به کرات در گفت‌وگوها و بحث‌های روزمره نیز رخ می‌نماید.

136 pages, Paperback

First published January 1, 1831

Loading interface...
Loading interface...

About the author

Arthur Schopenhauer

1,483 books5,457 followers
Arthur Schopenhauer was born in the city of Danzig (then part of the Polish–Lithuanian Commonwealth; present day Gdańsk, Poland) and was a German philosopher best known for his work The World as Will and Representation. Schopenhauer attempted to make his career as an academic by correcting and expanding Immanuel Kant's philosophy concerning the way in which we experience the world.

He was the son of author Johanna Schopenhauer and the older brother of Adele Schopenhauer.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
2,866 (17%)
4 stars
5,351 (33%)
3 stars
5,585 (34%)
2 stars
1,737 (10%)
1 star
569 (3%)
Displaying 1 - 30 of 1,513 reviews
Profile Image for فؤاد.
1,085 reviews2,092 followers
September 8, 2019
کتاب های «مغالطات» (مغالطات، هنر شفاف اندیشیدن، و...) پیشفرضی اساسی دارند: این امید که حقیقت قابل دستیابی است و روش شُسته‌رُفته و معیّنی برای دستیابی به آن وجود دارد که در وهلهٔ اول بر زبان و ساختار منطقی زبان تکیه دارد. به این ترتیب که اگر ما ساختار جملات‌مان را به شکل خاصی صورت‌بندی کنیم و آن‌ها را به ترتیب خاصی بچینیم (استدلال منطقی) حقیقت بر ما مکشوف خواهد شد. نه فقط بر ما، که بر هر کسی که آن جملات را به ترتیب درست چیده باشد حقیقت به شکل یکسانی مکشوف خواهد شد و تفاوتی ندارد که آن فرد چه ذهنیت و طرز تفکری داشته باشد و در چه شرایط فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و... زیست کرده باشد.

بر اساس این پیشفرض، کتاب‌های مغالطات هر گونه تلاش برای یافتن حقیقت را، جز از طریق استدلال منطقی، محکوم می‌کنند و «مغالطه» به حساب می‌آورند: به غلط انداختن دیگری.

این در حالی است که کانت و دیگران نشان داده‌اند که استدلال منطقی در مورد بسیاری از گزاره‌های ما ناکارآمد است، و می‌توان استدلال منطقی را به نحوی چید که هم درستی یک گزاره را ثابت کنند و هم نادرستی آن را. به این ترتیب ما راهی منطقی برای کشف حقیقت این گزاره‌ها نداریم و نخواهیم داشت.

اما بر فرض که راه اثبات مستقیم بسته شده باشد، بر فرض که نتوانیم درستی و نادرستی یک گزاره را، به طور مطلق و مستقل، یعنی بدون توجه به شرایط مطرح شدن آن گزاره، بررسی کنیم، آیا این بدان معناست که راه‌های دیگر هم بسته شده‌اند؟ آیا نمی‌توان، همچون نیچه یا فوکو، از راه‌هایی غیر مستقیم برای مطالعهٔ یک گزاره استفاده کرد؟ برای مثال رد گیری تاریخچهٔ یک گزاره می‌تواند اطلاعات زیادی راجع به آن به ما بگوید و کمک کند بفهمیم که آن گزاره به چه ترتیبی در طول زمان در پاسخ به شرایط محیطی شکل گرفته و تحول یافته است. یا کشف ذهنیت و انگیزهٔ فرد یا افرادی که گزاره را مطرح کرده‌اند، می‌تواند در فهم آن گزاره و کارکرد آن، ما را یاری کند. اما این هر دو از دیدگاه کتاب‌های مغالطات، از جملهٔ مغالطه‌ها و سفسطه‌ها به حساب می‌آید، و تنها راه محک زدن یک گزاره، بررسی میزان درستی منطقی آن است، نه بررسی شرایط ظهور آن یا ذهنیت و انگیزهٔ کسی که آن را مطرح کرده.

شوپنهاور پس از کانت زندگی می‌کند، و این یعنی از کارستان کانت با خبر است. می‌داند که بحث منطقی در مورد بسیاری از گزاره‌ها و باورهای ما عقیم و سترون است. می‌داند بسیاری از این گزاره‌ها و باورها از اساس بنیان منطقی ندارد و نمی‌تواند داشته باشد، و این «ارادهٔ حیات» است (نه «عقلانیت») که این گزاره‌ها را در ذهن ما شکل داده و با استدلال‌هایی به ظاهر منطقی آن‌ها را موجّه جلوه می‌دهد. اما پیش از نیچه زندگی می‌کند، و هنوز راه حلّی جایگزین برای مطالعهٔ یک گزاره و باور در اختیار ندارد. در نتیجه هنوز جا به جا در جملاتش طنین خشم از غیر عقلانی بودن باورهای ما به گوش می‌رسد و به نظر می‌آید هنوز به عبث امید دارد که بتوانیم تمام باورهای غیر منطقی را کنار بگذاریم و فقط و فقط به حقیقتی مطلق و نامشروط باور داشته باشیم که بر اساس چینش صحیح جملات به شکلی خاص، بر ما و تمام کسانی که از تفکری منطقی برخوردارند مکشوف شده باشد.


از کتاب
تنها قاعدهٔ مطمئن این است که نه با هر کس، بلکه فقط با کسانی بحث کنید که آن‌ها را می‌شناسید و می‌دانید آن قدر عقل و هوش و عزت نفس دارند که حرف های بی معنی نمی‌زنند و آن قدر منصف هستند که اگر حق با خصم باشد، اشتباه خود را قبول می‌کنند.
پس، نتیجه می‌گیریم که به ندرت در هر صد نفر یک نفر ارزش آن را دارد که با او بحث کنی. بگذار دیگران هر چه دوست دارند بگویند، زیرا هر کسی آزاد است که احمق باشد.
Profile Image for Ahmad Sharabiani.
9,563 reviews523 followers
September 14, 2021
Die Kunst, Recht zu beleidigen = The art of always being right: thirty eight ways to win when ‭you are defeated ..., Arthur Schopenhauer (1788 - 1860)‬

The Art of Being Right: 38 Ways to Win an Argument (1831) is an acidulous and sarcastic treatise written by the German philosopher Arthur Schopenhauer in sardonic deadpan.

In it, Schopenhauer examines a total of thirty-eight methods of showing up one's opponent in a debate.

He introduces his essay with the idea that philosophers have concentrated in ample measure on the rules of logic, but have not (especially since the time of Immanuel Kant) engaged with the darker art of the dialectic, of controversy.

Whereas the purpose of logic is classically said to be a method of arriving at the truth, dialectic, says Schopenhauer, "...on the other hand, would treat of the intercourse between two rational beings who, because they are rational, ought to think in common, but who, as soon as they cease to agree like two clocks keeping exactly the same time, create a disputation, or intellectual contest."

تاریخ نخستین خوانش: روز سی ام ماه سپتامبر سال 2007میلادی

عنوان: هنر همیشه بر حق بودن: 38 راه برای پیروزی در هنگامی که شکست خورده اید؛ اثر: آرتور شوپنهاور؛ مقدمه: ای.سی گریلینگ؛ مترجم: عرفان ثابتی؛ مشخصات نشر تهران، ققنوس، چاپ نخست 1385، در 136ص، شابک 9643116352، 9789643116354؛ چاپ هفتم 1392، موضوع دیالکتیک، منطق از نویسندگان آلمان - سده 19م

به گمانم بهترین راهنما برای مناظره کنندگان حرفه ای باشد، راههایی به خوانشگر میآموزد، تا راست را چگونه ناراست، جلوه دهند، و بیارایند، اما نوشتار حاصل اندیشه ای نیک و ناب است

تاریخ بهنگام رسانی 03/08/1399هجری خورشیدی؛ 22/06/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی
Profile Image for Valeriu Gherghel.
Author 6 books1,842 followers
November 2, 2024
O carte folositoare și amuzantă. Autorul a redactat-o pe la 1830-1831. Nu se știe prea bine în ce scop. Poate și-a dorit o controversă cu Hegel și se pregătea teoretic (și practic) pentru ea. Din păcate, Hegel a murit în 1831 de holeră. Da, da, în timpul unei epidemii.

Pentru Schopenhauer „a avea dreptate” înseamnă a-l înfunda pe adversar printr-un sofism. Dar asta nu înseamnă cîtuși de puțin a avea dreptate. Nu mai trebuie să insist. Autorul inventariază 39 de stratageme „cvasi-logice”, ar spune Chaim Perelman. Cea cu numărul 29 ar putea fi numită „Diversiunea” sau „Ba tu! Ba tu!”. Cînd un cititor îți reproșează că ai scris o recenzie superficială (pentru că ai frunzărit cartea și ți-au scăpat o mulțime de amănunte), poți replica spunîndu-i că și recenziile lui sînt superficiale. Nu accepți o discuție cu privire la propria recenzie (oricît de superficială ar fi), muți disputa în ograda lui. Citez: „Pînă şi cea mai mică ciondăneală între doi oameni ne arată că tendinţa spre diversiune este înnăscută: cînd unul îi face reproşuri celuilalt, acesta din urmă nu va răspunde aşa încît să infirme reproşurile respective, ci tot prin reproşuri” (pp.112-113).

Ultima stratagemă e specialitatea politicienilor de ieri, de azi și dintotdeauna. Aș numi-o „Porcăirea adversarului”. Părăsim tema discuției, ridicăm tonul și-l insultăm pe oponent: „De îndată ce observăm că adversarul ne este superior şi nu ni se va putea da dreptate, va trebui să luăm disputa la modul personal, să proferăm injurii, să ne purtăm ca nişte neciopliţi... Prin urmare, trebuie să devenim injurioşi, răutăcioşi, spurcaţi, mitocani” (p.139). Nu e greu...

În fine, Arthur Schopenhauer a fost interesat de știința logicii mai mult decît alți filosofi europeni din vremea lui și, oricum, mai mult decît filosofii europeni de azi, care produc un discurs de metafore și nu de argumente. Schopenhauer și-a dat doctoratul cu o teză despre „Principiul rațiunii suficiente”, care nu e numaidecît un principiu logic, dar se învață (și) la Logică: „Nici un efect fără cauză. Nici o opinie fără un temei / o justificare”.

Dar cine-și mai examinează astăzi critic opiniile, pentru a vedea dacă au temei sau nu? Nimeni. Avem capul plin de prejudecăți, de „bazaconii” (de opinii împărtășite unanim), dar nici că ne pasă. Dacă le-am cerceta, ne-am îngrozi..

P. S. Firește că adevărul e mai presus de dreptatea noastră. Doar pentru sofiști dreptatea a fost mai presus de adevăr. În acest volum, Schopenhauer gîndește ca un sofist. Dar nu poți strivi pe cineva, în pofida adevărului, doar pentru că vrei să cîștigi disputa cu el. Acest triumf nu-ți folosește la absolut nimic. I-ai închis gura adversarului, dar nici tu nu ești mai breaz...
Profile Image for Ahmad  Ebaid.
285 reviews2,192 followers
December 15, 2023
"وليس يمكن مجادلة شخص ينكر المبادئ"

description

عن فن أن تكون دائما على صواب أو الجدل المرائي, وكلمة المرائي مشتقة من الرياء, والتي تعطي معنى إظهار عكس ما يبطن, فعندما نقول الجدل المرائي فيكون القصد هو الجدل المدِّلس, وهو تعبير أطلقه شوبنهاور على كل ما كان يحاربه سقراط ومن بعده في السفسطائيون, ويستخدم الناس الجدل المرائي ليكونوا دائما على صواب, فهم لا يهتمون بالمنطق الرياضي الذي يوضحه كانط, وليس من أهدافهم الوصول للحقيقة, ففي الواقع, الكل مدفوع بالرغبة في تأكيد "أفكاره" أو آراءه دونما كثير اهتمام بالتفكير والصرامة. البشر ليسوا نزيهين, ولكنها الحاجة دائما لأن نكون على صواب بأقل ثمن. إن ما يهيمن هو إرادة إثبات الذات, والكبرياء الفطرية, وبالتالي يظهر مطلب الحقيقة كأقل هموم معظم الناس شأناً, و تنتفي الحقيقة كلياً أمام مصالح كبرياؤهم.


والحقيقة كما يقول ديمقريطس في قعر البئر, ونحن هنا لسنا معنيين باستخراجها والكلام عنها بموضوعية فهذا من اختصاص المنطق, ولكننا هنا نتحدث عن الجدل أي فن تمرير الدعوي على أنها صحيحة, ونحن بحاجة للجدل للدفاع عن قضايانا ودحض قضايا الطرف الآخر, وتجريده من أسلحته, إنه فن الوصول إلى ظاهر الحقيقة دون الاهتمام بموضوع المطارحة, دونما معرفة ما في قعر البئر الذي ما ستضطر كثير للتحدث عنه دون أن ترا ما بداخله.

"وسيكون من الأفضل إعطاء كل حيلة اسماً مختصراً وملائماً, بفضله يكون بالمستطاع فوراً رفض استعمال هذه الحيلة أو تلك عند الاقتضاء"
أرثور شوبنهاور

"وذاك أن الكذب إنما ينتج لا محالة من الأشياء الكاذبة. فأما الصدق فربما ينتج من الأشياء الكاذبة"
أرسطو

قسم أر��ور شوبنهاور طريقة معرفة الحقيقة لدحض مباشر يهاجم الدعوى من أسسها, والدحض غير المباشر من نتائجها, يبين الدحض المباشر أن الدعوى غير صادقة, وغير المباشر يبين أنها لا يمكن أن تكون صادقة.
وبألفاظ أخرى قسمها إلى الاستقراء والاستبقاء.

الكتاب التالي يزودك بسلاح لتجريد خصمك من أسلحته المضللة الفاسدة التي يمكن هزيمتك بها,
إنه فن الوصول إلى ظاهر الحقيقة دون الاهتمام بموضوع المطارحة,

فبعد المقدمة عن استخدامات الناس للمنطق, قام بسرد 38 مغالطة منطقية شائعة الاستخدام لفرض وجهات النظر, تبدأ بالتعميم المغلوط, وينتهي بالهجوم الشخصي على الخصم وسبه وقذفه لاستفزازه.

وهذا الكتاب يعتبر البِكر للمنطق الغير صوري "informal Logic", وهو دراسة سوء استخدام المنطق لكسب المجادلة, إنه الوجه المظلم للمنطق الصوري الذي هو استخدام المنطق بصورة صحيحة للوصول للحقيقة,
الكتاب هو المنهل الذي استقى منهم الآخرون, واللي عايز يستزيد عن المغالطات يقدر يطّلع على الكتاب المميز بطريقة استثنائية "المغالطات المنطقية" لعادل مصطفى.

الترجمة كويسة, بقالي فترة كبيرة مقابلتش ترجمة كويسة لكتاب فلسفي, رغم إنها مش ممتازة لغوياً كتلك الكتب التي يقتبس منها المترجم في الهوامش, ولكنها استطاعت نقل ما أراده الكاتب وبسهولة
والهوامش مفيدة ومتقنة لمترجم يبدو أنه مطّلع.

**
و
"لا تتجادل مع أي شخص كان, ولكن فقط مع أناس تعرفهم وتعلم أنهم عقلاء كفاية"

لماذا لا أتجادل معه؟ ستعرف عندما تقرأ الكتاب, أن وجهة نظره هي معقولة جداً إلى أقصى الحدود, فقط إقرأ وإستمع لتعرف كيف يمكن صناعة أناس كالحمار في الفيديو التالي.
https://www.youtube.com/watch?v=dcHWe...
description
Profile Image for Agir(آگِر).
437 reviews597 followers
December 4, 2016
هنر همیشه بر حق بودن» آیا عبارتی غیراخلاقی است؟»
در جامعه که همه به دنبال حقیقت باشند؛ آری
ولی در جامعه ای که انسان‌ها فقط به دنبال اثبات عقاید خود باشند؛ نه

اغلب مردم به همان چیزی اعتقاد دارند که از پدران و مادرانشان یا از جامعه کسب کرده اند و خود برای کسب عقیده ی درست، هیچ تلاشی نکرده اند؛ یعنی مقلدی محض بیش نیستند
و به همین خاطرست که هرچیزی که با باورهایشان سنخیتی نداشته باشد، بدون اندیشیدن و با شدت و تحکم رد می کنند
و متاسفانه این شامل اکثریت آدمها می شود؛ حتی "سنکا" آنرا در مورد همه صادق می داند: هر انسانی ایمان و عقیده را به کاربست قوه ی تشخیص ترجیح می دهد

در مورد این کتاب باید بگویم فقط شوپنهاوری را ندیدم که می خواهد "هنر همیشه بر حق بودن" را به ما نشان دهد؛ بلکه فیلسوفی را هم دیدم که در طول زندگی اش از تعصبات پوچ مردم -چه رجاله ها(به قول صادق هدایت) و چه تحصیل کرده ها- رنج برده و می خواهد برای کسانی که بمانند او پیروی حقیقت هستند حیله ها و نیرنگ های پست اینان را برای پیروزی در بحث آشکارا سازد
اگر طبیعت بشری پست نبود بلکه کاملا شریف بود، می بایست در هر مباحثه ای فقط در پی کشف حقیقت می بودیم. نمی بایست کمترین اهمیتی می دادیم به اینکه حق با ماست یا خصممان

بارها شاید حقیقت را بیان کرده باشید ولی طرف مقابل شما چنان حربه ای بکار برده که شاید خود شما هم در مورد درستی ادعایتان به شک افتاده باشید. اگر چنین تجربه های تلخی داشته اید حتما این کتاب را بخوانید

:قسمتی از کتاب

جرو بحث با عوام الناس فقط انسان را به بی انصافی، سفسطه و فریبکاری وا می دارد

وقتی در کمال آرامش به کسی نشان دهی که اشتباه می کند، و افکار و اقوالش نادرست است – فرایندی که در هر پیروزی جدلی ای رخ می دهد- بیشتر از وقتی که به او توهین یا بی ادبی کنی، او را عصبانی می کند

چرا چنین است؟

زیرا به قول هابز، کل سرور و شعف ذهنی عبارت است از توانایی مقایسه خود با دیگران به نفع خود. به نزد آدمی هیچ چیزی مهمتر از ارضای کبر و غرورش نیست، و دردناک ترین زخم هم جریحه دار شدن این غرور است. عبارت های نظیر «مرگ بر بدنامی ترجیح دارد» از همینجا می آید. آدمی عمدتا از طریق مقایسه خود با دیگران، از هر نظر، ولی در درجه اول از نظر قوای فکری ، ارضا می شود؛ و بنابری پیروزی در بحث و مجادله بیش از هر چیز دیگری غرور آدمی را ارضا می کند
Profile Image for Maria Bikaki.
857 reviews461 followers
December 2, 2017
Ενδιαφέρουσα προσέγγιση. 3 αστεράκια ομως γιατι σιγά μην περίμενα εσένα γλυκέ μου Αρθούρε να μου πεις οτι έχω πάντα δίκιο. Αφου έχω όλοι το ξέρουμε αυτό :p
Profile Image for Saleh MoonWalker.
1,801 reviews254 followers
February 1, 2018
جَدَلِ مناقشه آمیز
یا
چگونه همیشه برحق باشیم!



اثری مختصر، کوتاه و بدون گزافه گویی، در عین حال کاملا مفید و کاربردی.


شوپنهاور در این اثر کوتاه که بصورت کاملا کنایه آمیز نوشته شده، در ابتدا بیان میکند که بدلیل پستی ذاتی بشریت، پیروز شدن در بحث حتی در شرایطی که حق با شما نباشد، مهم تر از نمایان ساختن حقیقت است. در نتیجه این کتاب را به عنوان مجموعه ای از سلاح های نهایی برای پیروزی در هر بحثی، در اختیار خواننده قرار میدهد و تصمیم انتخاب شرایط استفاده از آن را به خواننده و ذات او واگذار میکند، خواه انسانی والاتبار باشد، خواه فرومایه.


طراحی این اثر، ساده و کاربردیست. هر بخش شامل عنوان و توضیح شرایط مباحثه می باشد که در صورت نیاز، چند مثال برای روشنگری و درک بهتر مساله، در انتهای آن بخش ذکر شده است.


شاید در ابتدا، علت حقیقی نگارش چنین اثری توسط شوپنهاور، کاملا شفاف و مشخص نباشد و فقط با دقت بالایی بتوان کنایه آمیز بودن این اثر را بر اساس شناختی از شخصیت او، حدس زد. اما او در انتهای این اثر ذکر میکند که چرا یافتن حقیقت مهم تر از پیروزی در بحث است. اینکه چگونه انسان والامنش در صورتی که هنگام بحث متوجه شود که اشتباه میکند، نظر خود را تغییر داده و با ذهن باز به دنبال حقیقت می گردد و با لجاجت فطری و غرور خود برای پیروزی در بحث، مقابله میکند. شوپنهاور در ادامه ذکر میکند که با توجه به اهمیت موضوع حقیقت، و حماقت اکثر مردم، بهتر است فقط با افرادی به مباحثه پرداخت که در ابتدا مطمئن باشیم، آنها نیز صرفا به دنبال یافتن حقیقت می باشند. در شرایطی که صحبت های فردی احمق را میشنویم، بهتر است سکوت کنیم و از صلح و آرامش لذت ببریم، زیرا هرکس حق دارد که احمق باشد...

Profile Image for Peiman E iran.
1,437 reviews926 followers
June 7, 2022
‎دوستانِ گرانقدر، در کل باید قبول کرد که مغلطه کارِ درستی نیست، ولی اگر شما بر روشهایِ مغلطه تسلط داشته باشید، میتوانید در صورتِ برخورد با مغلطه گران و سفسطه بازان در زندگیِ روزمره، توانِ مقابله با آنها را داشته باشید... تعدادِ روشهایِ مغالطه بسیار بسیار بیشتر از چیزیست که شوپنهاورِ بزرگ در این کتاب آورده است. ولی این مردِ خردمند و دلسوز، بدونِ شک دانستنِ این موارد را برایِ شما لازم میدانسته که چنین کتابی نوشته است. در هرحال شوپنهاور تعدادی از روشهایِ مغلطهٔ مشهور را با به کار بردنِ مثال و به زبانی ساده برایِ شما تهیه کرده است
‎عزیزانم، اگر شما به روشهایِ مغالطه آشنا باشید، دیگر هیچ موجودِ دروغپرداز و بیخردی نمیتواند با سفسطه و مغلطه ذهنِ جستجوگرِ شما را در قفسِ مهملات و خزعبلاتِ خود، زندانی کند... در جامعه با کلاهبردارن و دروغگویانِ زیادی طرف هستید و در روز ممکن است با مغلطه گرانِ زیادی طرفِ بحث و گفتگو باشید... دوستانِ من، آنها که از بدِ روزگار بر شما حکومت میکنند، انواع و اقسامِ مغلطه هایِ مختلف را ساخته و تدوین کرده اند تا خردِ مردمِ بیچاره را منجمد کنند.. پس کتاب بخوانید و کتاب بخوانید و کتاب بخوانید، تا بلکه از این راه، شعور و خردِ شما به میزانِ زیادی توسعه پیدا کند. خردی را که توسعه پیدا کرده باشد را هیچ مغلطه و سفسطه ای نمیتواند فلج و یا بیمار کند
‎در زیر به انتخاب جملاتی از این کتاب را به انتخاب برایِ شما خردگرایانِ گرامی مینویسم
-------------------------------------
‎اگر طرفِ مقابلت، یک دلیل و یا مثالِ نادرست آورد.. با همان دلیل و مثالِ اشتباه، میتوانی بحث را به نفعِ خودت تمام کنی
********************
‎با حرفهایِ چرت و پرت و جمله هایِ قلمبه سلمبه و بی معنی، طرفِ بحث را گیج کن
********************
‎اگر طرفِ بحث با استدلالِ عقلانی روشن نمیشود، بر اعتقاد و باورش تأثیر بگذار
‎مثلاً یک مذهبی از یک عقیده و باورِ جزمی دفاع میکند.. به او بفهمان که آن موضوعی که بر آن پافشاری میکند با فلان اصول در دین و مذهبش در تناقض است
‎درکل مثال هایی بیاور که ثابت کند نظرِ طرفِ بحثت به ضررِ دیگران در جمع است و یا با باورهایِ دیگران و خودش، تناقض دارد
********************
‎اگر در بحث به موضوعی رسیدی که طرفِ بحث از آن طرفه رفت و یا سؤال مطرح کرد.. به همان موضوع بچسب.. چراکه همان موضوع نقطهٔ ضعف در طرفِ مقابلت است که پیدا کرده ای
********************
‎چیزی که در حرف درست است در عمل درست نیست.. این را مدام در بحث پیگیر باش.. جزئیاتِ حرف هایِ طرفِ مقابل را قبول کن.. ولی نتیجه گیری را قبول نکن
********************
‎ادعایِ طرفِ مقابل و مثال هایش را در یک طبقه بندی غیرِ اخلاقی یا غیرِ عقلانی قرار بده و آن را زمینگیر کن
********************
‎اگر طرفِ مقابل با گفتنِ این جمله که: من در این موضوع سررشته و یا مطالعه ندارم و این از سطحِ فهمِ من بالاتر است، خواست از بحث فرار کند.. بگو: اتفاقاً عقل و هوشِ شما زیاد است و شاید من موضوع را بد مطرح کردم
‎دوباره او را وارد بحث کن
********************
‎به جایِ دلیل آوردن، به مراجع و کتابها و اشخاصِ معروف متوسل شو.. حتی جمله هایشان را درهم کن
********************
‎برای گریز از موضوعی که ممکن است در آن شکست بخوری، عوض کردنِ مسیرِ بحث را انتخاب کن که البته چندان خوب نیست
********************
‎اگر کسانِ دیگری در جمع هستند.. به جایِ بحث با طرفِ مقابل، موضوعی را برایِ حاضران بیان کن که آنها واکنشِ مثبت به حرفِ تو نشان دهند و طرفِ مقابلت نتواند آنها را توجیه کند
********************
‎مثالِ نقض پیدا کردن برای موضوع موردِ بحث با طرفِ مقابل، راهی مناسبی برای پیروزی در بحث است
********************
‎طرفِ مقابل با توهین و بددهنی، موضوعِ بحث را عوض میکند.... شما میتوانید، بگویید: این موضوع به بحثِ ما ربطی ندارد.. یا بگویید: بددهنی کن، ولی به حرفم گوش بده و از موضوع فرار نکن
-------------------------------------
‎امیدوارم این ریویو در جهتِ آشنایی با این کتاب، کافی و مفید بوده باشه
‎«پیروز باشید و ایرانی»
Profile Image for Mohammad Ali Shamekhi.
1,096 reviews292 followers
June 7, 2016

نمره ی واقعی: دو و نیم

الف. شوپنهاور چرا به نگارش چنین کتابی در مورد فنون پیروزی در بحث دست زده


ب. اشارات شوپنهاور به مطالب دیگر در خلال بحث ها


ج. نتیجه گیری شوپنهاور

نتیجه ی شوپنهاور این است که سکوت و صمت و عزلت از همه چیز بهتر است و اگر مباحثه ای شکل گیرد باید میان کسانی باشد که افق مشترکی داشته باشند و از سر عناد منکر اصول نشوند. متفکر با هر کسی نباید بحث کند و شأن او از دهن به دهن شدن های بی حاصل اجل است
Profile Image for امیر لطیفی.
159 reviews195 followers
January 7, 2020
اگر پیش از این نگاهی به فهرست مغاطلات معمول انداخته باشید (مثلاً اینجا)، این کتاب چندان بار معرفتی بیشتری برای شما ندارد. چندان هم منسجم نیست. تکرار هم زیاد دارد. فکر می‌کردم نثرش شیرین باشد و سرشار از طنز، ولی چنین هم نیست.

اگر خیلی کتاب در صف دارید، نگاهی بیندازید به این صفحه در در ویکی‌پدیا در مورد انواع مغالطه‌ها و قید این کتاب رو بزنید .

دنائتِ روزمره
شوپنهاور معتقد است تلاش برای پیروزی در جدل‌، حتی به قیمت خیانت به حقیقت، در ذات ما جا دارد و نشانه‌ی دنائتی دارد که باید از آن بر حذر بود. وی برای پیروزی به این روش خیانت‌آمیز یا مقاومت در برابرش، تکنیک‌هایی پیشنهاد می‌دهد. بارها اشاره می‌کند که بعضی از این روش‌ها و مغالطه‌گویی‌ها در انسان‌ها غریزی هستند. معتقدم چنین تکنیک‌هایی صرفاً دست‌آویزِ بحث‌های فلسفی و انتزاعی نیستند، آن‌ها را گه‌گاه در زندگی روزمره، علیه دوستان و همکاران و خانواده و شریک زندگی‌مان هم به کار می‌بریم.

با هر کسی نباید بحث کرد
به قول شوپنهاور: «در هر صد نفر یک نفر ارزش آن را دارد که با او بحث کنی! بگذار دیگران هر چه دوست دارند بگویند، زیرا هر کسی آزاد است که احمق باشد.»

اگر هدف روشنگری و حقیقت باشد، به این قول شوپنهاور نقدی وارد است. در نطفه خفه کردن هر بحثی بخاطر کم‌شعوری، کم‌سوادی، کم‌عقلی، یا دنائتِ طرف مقابل لزوماً همیشه بهترین راهکار نیست. گاهی بحث کردن حتی با مغرض‌ترین و نادان‌ترینِ انسان‌ها هم می‌تواند به کشف حقیقت برای هر دو طرف بحث کمک کند. سکوت در مقابل هر ادعای چرند و هر عقیده‌ی غلطِ مورد پذیرش عامی، می‌تواند منجر به بازتولید، استمرار یا تقویت جهل شود. جهل برای هیچ‌کس سودمند نیست. جهل دیگران می‌تواند دامن ما را هم بگیرد. البته، معتقدم گاهی باید آنقدر لیبرال بود که تفاوت/حماقت دیگران را تحمل کرد.

بار و بال اراده
شوپنهاور می‌گوید «نیم مثقال اراده از صد کیلو عقل و هوش مؤثرتر است». گرچه اراده‌ در این کتاب باری بود بر دوش حقیقت و به نفعِ دنائت. ولی می‌تواند بالی هم باشد بر دوش انسان به سمت حقیقت.
Profile Image for Jay Miklovic.
122 reviews18 followers
June 20, 2024
I am not sure if it was Schopenhauer's intention or not, but this quick little read was humorous.

Having just read a few books about logical fallacies in which the authors expressed disdain toward bad logic, this book came as a fresh treatise from the other side. Schopenhauer teaches you how to use logical fallacy to win your argument regardless of whether or not truth is on your side.

Anyway, it was fun to read, and I highly recommend it to anyone who enjoys a good argument. However, be careful putting too much of this book into practice or you will quickly become one of the most annoying people on the face of the planet.
Profile Image for Hoda Elsayed.
399 reviews857 followers
June 14, 2018
لا تتجادل مع أي شخص كان، لكن فقط مع أناس تعرفهم وتعرف أنهم عقلاء كفاية، حتى لا تتلفظ بسخافات فتكون عرضة للسخرية، ولأجل الاستناد إلى أحكام راسخة وليس إلى أحكام بلا جدوى، ولأجل الاستماع إلى براهين الآخر والاستسلام لها. وأخيرًا أناس تعلم أنهم يقيمون وزنًا كبيرًا للحقيقة، وأنهم يحبون الاستماع إلى البراهين الجيدة، حتى من فم خصمهم، وأنهم يمتلكون حس الإنصاف كفاية لأجل أن يتحملوا كونهم على ضلال عندما تكون الحقيقة عند الطرف الآخر.
ينتج عن هذا أن من بين مائة شخص يوجد بالكاد شخص واحد يستحق أن نجادله أما بالنسبة للآخرين فلنتركهم يقولون ما يريدون، لأن من حق الناس أن يهذوا.
ولنفكر في جملة ڤولثير:" السلام أفضل بكثير من الحقيقة.
والمثل العربي يقول:" شجرة الصمت ثمرتها السلام."
Profile Image for Frank Hidalgo-Gato Durán.
Author 9 books231 followers
May 8, 2021
Releído.Técnicas y “trucos” tops para el entrenamiento dialéctico y la erística (arte del debate y el conflicto). Merece mucho la pena.
38 "estratagemas de mala fe" para salir airoso de un debate, con independencia de si lo que decimos es cierto o no. Y es que, según el alemán, "quien discute no combate en pro de la verdad, sino de su tesis". La dialéctica es comparable a la esgrima y da igual quién tuviera "razón en la discusión que originó el duelo: tocar y parar, de eso se trata".
“Suscitar la cólera del adversario, ya que "encolerizado, no está en condiciones de juzgar de forma correcta". Si el adversario se enfada con una idea, hay que insistir con el argumento. Hemos tocado un punto débil.
Profile Image for Franco  Santos.
483 reviews1,465 followers
March 29, 2016
Muy pocos son capaces de pensar, sin embargo todos quieren tener una opinión; y siendo así, ¿no será fácil, en vez de crearlas ellos mismos, tomarlas ya listas de otros?
Jamás me hubiera imaginado que me iba a divertir leyendo a Arthur Schopenhauer. Este ensayo reúne estratagemas para salir victoriosos de cualquier discusión, aun cuando sepamos que no tenemos razón... Al principio me costó seguirle el ritmo por la gran cantidad de términos específicos y locuciones latinas, que de hecho tuve que buscar para saber qué significaban; para mi tranquilidad, las estrategias (por no decir ardides) más complejas y densas por la carga técnica son las primeras; luego, se tornan breves y más concisas.

Estas son dos de mis preferidas:

Estratagema 8:

«Provocar la irritación del adversario y hacerle montar en cólera, pues obcecado por ella, no estará en las condiciones apropiadas de juzgar rectamente ni de aprovechar las propias ventajas. Se le encoleriza tratándole injustamente sin miramiento alguno, incomodándole y, en general, comportándose con insolencia».

Estratagema 14:

«Una jugada descarada es la siguiente: cuando el adversario ha respondido a varias preguntas sin favorecer la conclusión que teníamos pensada, se enuncia y se exclama esta triunfalmente como si ya estuviera demostrada, aun sabiendo que no se sigue de las respuestas dadas por el adversario. Si este es tímido o tonto, y nosotros poseemos el suficiente descaro y una buena voz, puede salir bien la jugada. Esta estratagema pertenece a la falacia non causae ut causae (engaño producido al tomar lo no fundamentado por el fundamento)».

Ya estoy listo para ganar cualquier discusión, así que dale, vengan de a uno. Peleen.
Lo que importa no es la verdad, sino la victoria.
Profile Image for Malakh.
52 reviews22 followers
August 28, 2022
Curiosamente, la única disconformidad que puedo manifestar acerca de esta edición del popular ensayo de Arthur Schopenhauer es el título bajo el que se ha presentado en castellano. El mismo resultaba de inicio un problema, ya que el manuscrito original carecía de un epígrafe que sirviera de denominación. En Parerga y Paralipómena el filósofo hizo referencia al texto, primero como Dialéctica erística y posteriormente como un Bosquejo de lo esencial de toda discusión. El título escogido tiene cierto sentido, ya que hace referencia a la definición schopenhaueriana de la dialéctica, pero no obstante obvia una diferencia fundamental en la lógica interna de la obra: la que existe entre tener razón («Recht haben») y llevar razón («Recht behalten»). Y es que lo que Schopenhauer pretende con este estudio no es describir un método para alcanzar la posesión de la razón, es decir, la búsqueda de la verdad objetiva – asunto del que, a su parecer, debe preocuparse la lógica –, sino «establecer y analizar aquellas estratagemas de mala fe en la discusión». De forma sencilla: un estudio de los diversos ardides que se ejecutan con el fin de vencer en una discusión, esté o no la razón de nuestro lado.

El filósofo de Danzig plantea las disputas dialécticas como duelos de esgrima, en los que carece de importancia en el momento de la pugna quien tuviera (o llevara) la razón en un principio: «tocar y parar, de eso se trata en la dialéctica». Si el objetivo fuera averiguar la veracidad de una tesis o resolver genuinamente un problema, estaríamos ante un problema de la lógica, mientras que si el propósito radicara directamente en el engaño, hablaríamos de sofística. De esta forma, el pensador reunió en este opúsculo, cuya redacción finalizó en 1831 y que finalmente dejó sin publicar, la cifra de 38 estratagemas mediante las cuales abrirse paso hacia la victoria en cualquier disputa dialéctica que se nos presente, sea en el ámbito familiar o en un entorno público. La obra constituye esencialmente un complemento a las investigaciones de Aristóteles sobre esta materia, que Schopenhauer consideraba poco exhaustivas y a las que trató de aportar sus experiencias en el campo del debate.

De todo ello resulta un pequeño libro ameno, ingenioso y que demuestra unas grandes dotes de observación, ya que no pocas de las estratagemas propuestas representan falacias argumentales a las que estamos ampliamente acostumbrados. El establecimiento de conceptos que beneficien nuestra argumentación – Schopenhauer nos da como ejemplo dos términos habituales en la España del momento, «serviles» y «liberales», sin duda escogidos por los últimos –, el recurso a las opiniones universales como argumento de autoridad o el ataque al adversario bajo su inclusión en alguna categoría socialmente aborrecible – «fascismo» o «comunismo» constituyen dos buenos ejemplos contemporáneos – son algunas de las artimañas dialécticas que pueden resultar familiares. También resulta divertida la mofa abierta y directa que Schopenhauer dirige hacia la ciega confianza popular para con los «expertos» o las «autoridades» de diverso tipo. En cualquier caso, el autor desaconseja la discusión con cualquiera que más que la búsqueda de la verdad tenga en mente una victoria argumental que resulte gratificante para su vanidad.

Asimismo, esta edición incluye un pequeño ensayo del filósofo italiano Franco Volpi en el que, bajo el título de Schopenhauer y la dialéctica, bosqueja una historia de la dialéctica y su concepción desde la Grecia clásica. Así, trata de iluminar, por un lado, la relación de la dialéctica con el saber científico, y por otro, con el engaño erístico al que Schopenhauer introduce en una identificación plena. En este texto complementario, por consiguiente, sitúa los antecedentes de dos ideas desiguales de la dialéctica como fueron las de Schopenhauer y Hegel. Mientras el primero la redujo a su mínima expresión, como una teoría del tenaz afán del hombre por poseer de su parte la razón, su odiado colega situó a la dialéctica como «alma de su sistema, es más, la expresión misma de la vida del espíritu».
Profile Image for Mahsa.
311 reviews372 followers
June 19, 2016
براتون اتفاق افتاده گاهی وقتا، وسط بحث با بعضی آدما، ‌دلتون بخواد دستتون رو از آرنج بِکَنین و پرت کنین سمت اون آدم؟ اگه این احساس رو تجربه کردید، این کتاب رو بخونید و با ترفندهای این مدل از مخاطبان‌تون در بحث‌ها آشنا بشید.

کتاب بدترین بحث‌های عمرم رو برام زنده کرد؛ بحث‌هایی که انگار طرف مقابل همین کتاب رو‌ خونده بود، یا ذاتا این روش‌ها رو بلد بود شاید. که من از هر مسیری میرفتم تا حق بودن حرفم رو اثبات کنم، اون یکی از راه‌های همیشه بر حق بودن رو استفاده میکرد و من هر راهی رو میرفتم فرقی نمیکرد، تهش بازنده بودم.‌ چون ته تهش، یه هنر هست که در مقابلش هیچ راهی برای برنده شدن در بحث ندارین؛ اینکه به رغم پیروزی شما، طرف مقابل شکستش رو انکار کنه و با ادعای پیروزی چشم‌هاش رو به روی حقیقت ببنده. [آغاز فرآیندِ کندنِ دست از آرنج!] من آخر یه روز وسط یکی از همین بحث‌ها یا قاتل میشم یا مقتول. :دی

هنر همیشه بر حق بودن؛
وقتی حق با شماست و طرف مقابل تصمیم ندارد واقعیت را بپذیرد

در این قسمت میخوام بگم راه حل‌های کتاب فقط باعث سلب آرامش خواننده نمیشن. گاهی شک نداری طرف مقابل در اشتباهه، شک نداری که حق با توئه ولی اون شخص کوتاه نمیاد. اونوقته که از هنرهای بر حق بودن استفاده می‌کنی تا بتونی حرفت رو اثبات کنی... از هنرهای فوق‌العاده‌ای که شوپنهاور برای اثبات حقانیت حرف‌هات اینجا آورده. راه‌هایی که گاهی منصفانه نیستن اما در مقابل مخاطب یک دنده راه دیگه‌ای نداری.

یکی از قسمت‌های قشنگ کتاب، که اسمشو میزارم فن‌های مقابله با هنر همیشه بر حق بودن؛ این بود که بتونیم در برابر کسی که میخواد با یکی از این روش‌های عجیب بحث رو به نفع خودش ببنده بهترین جواب رو در ذهنمون داشته باشیم و تلاشش ناموفق بمونه.
دوست داشتم این بخش برای تمام ۳۸ روش بر حق بودن وجود داشت.

در نهایت شاید نتیجه‌‌ای که میشه گرفت اینه که اونقدرا هم ضرورتی نداره در نگاه بقیه حق داشته باشیم. شاید بهتره چشمامونو ببندیم، گوشامونو بگیریم، دهنمونو ببندیم و بریم پی زندگیمون، پی پیدا کردن حقایق دیگه‌ای که بنظرمون ضروری‌ان. حتی اگه نتونیم اثباتشون کنیم، حداقل خودمون بهشون پایبند باشیم. نتیجه ی شخصی دیگه اینکه من از فریادِ برحق بودنم در برابر آدم‌هایی که هرگز کوتاه نمیان خسته‌ام‌. شرمنده جناب شوپنهاور!
101 reviews80 followers
July 5, 2016
اکثر ریویو هایی که از این کتاب خواندم حول یک موضوع می چرخیدند: اخلاق
این کتاب، کتابی ضد اخلاق است. کتابی است که در اولین لحظات مواجهه با آن از شما می خواهد حقیقت و رسیدن به آن را کنار بگذارید. چون بحث کردن را باید مثل یک دوئل در نظر بگیرید و هدف اصلی و نهایی شما باید پیروز شدن باشد چه در جبهه ی حق باشید و چه در جبهه ی باطل!
شوپنهاور تکنیک هایی برای پیش بردن بحث در جهتی که می خواهیم ارائه می دهد. کافیست یکی از بحث ها و مناظره هایی که در برنامه های تلویزیونی و یا اینترنت پخش می شود را تماشا کنید. از بسیاری از این تکنیک ها بسیار ظریف و بسیار قانع کننده استفاده می شود.
کتاب دو نقطه ضعف بزرگ داشت:
1. بیایید فرض کنیم شخص دیگری از این تکنیک ها علیه ما استفاده کند. چگونه باید بر او غلبه کنیم؟ این کتاب هیچ توضیحی درباره ی دفع این تکنیک ها نمی دهد.
2. تکنیک های ارایه شده به نظر کار آمد میامدند. ولی بخش اعظمی از آن ها بدون آوردن مثال رها شده بودند. اگر مثال های بیشتری برای هر تکنیک زده می شد تاثیر گذاری و فهم کتاب بهتر می بود.
البته این دو نقطه ضعف در برابر حجم کم کتاب قابل چشم پوشی هستند.
Profile Image for A..
402 reviews48 followers
December 2, 2020
38 estratagemas o trucos ("Kunstgriffe") para ganar una discusión independientemente de que estemos o no en lo cierto. Porque ¿Qué más da?
Schopenhauer sostiene, con dosis equivalentes de sarcasmo y desesperanza, que la verdad objetiva no es lo primordial ("Lo que importa no es la verdad, sino la victoria") ¿Y por qué? A causa de la maldad humana. Si no fuéramos como somos, lucharíamos siempre para que la verdad objetiva (o lo más objetiva posible) salga a la luz, independientemente de que coincida o no con nuestra sabia opinión.
“Muy pocos son los que pueden pensar, pero todos quieren tener opiniones”, nos increpa el filósofo alemán. Y en una de sus estratagemas aclara "Para esto hace falta una insolencia extrema que, si bien la proporciona la experiencia, también hay gente que la pone en práctica instintivamente"
Vanidad de vanidades...al fin y al cabo, todo es vanidad.
Escrito con humor ácido, acentuada desilusión y sagaz crítica a nuestra prepotente naturaleza.

Profile Image for Ahmed Almawali.
630 reviews399 followers
May 16, 2015
أعجبَني الموضوعُ المطروقُ وأعجبتني الترجمةُ ولكنني فوتُّ على نفسي الكثيرَ بسببِ صعوبةٍ في الكتابِ
شوبنهاور في كتابِه هذا "فنُّ أن تكونَ دائمًا على صوابٍ" يعطيكَ حِيَلًا وطرائقَ تثبتُ فيها صحةَ دعواك بغضِ النظرِ عن صدقِها "فما يهمُّ ليس الحقيقةَ بل الانتصارُ" وكيف تجعلُ الخصمَ يسلمُ لكَ بما تقولُ، بعضُ هذه الحيلِ ضربَ عليها أمثلةً لذا فهي مفهومةٌ للقارئِ، والبعضُ الآخرُ جعلَه عاريًا من التمثيلِ وفيه تكمنُ الصعوبةُ؛ فقراءةٌ واحدةٌ لن تكفيَه، وبعضُ الحيل كنتُ أكررُها أكثر من مرةٍ لأجلِ استيعابِها
من بينِ الحيلِ: عكسُ الحجة، إغضابُ الخصمِ، التدقيقُ في التفاصيلِ، الحجةُ على الذاتِ،تغيير الموضوعِ وكذلك الحيدُ عنه، الاعتمادُ على مقدمات كاذبةٍ، تجريحُ الخصمِ، "لست أفهمُ شيئا مما تقوله"، نظريا نعمْ عمليا لا.
لاحظتُ أننا نجدُ أنَّ كثيرا من الحيلِ نستعملُها بفطرتِنا في تعاملنا الجدلي اليومي. وأخيرا فإن مثلَ هذه الكتبِ التي تتحدى قدراتِنا مطلوبةٌ فالعقلُ عندما يتعود على السهلِ سيظل خاملاً راكدًا
Profile Image for Sara Kamjou.
645 reviews420 followers
June 25, 2017
کتاب هنر همیشه بر حق بودن یه کتاب فلسفیه که به اشتباه در دسته خودیاری قرار داده شده.
این کتاب با معرفی تکنیک‌هایی روش‌های جدل رو آموزش می‌ده تا فرد بتونه حرفش رو به کرسی بشونه و در واقع هنر حق به جانب بودن و گاه ناحق رو حق جلوه دادنه که آشنایی باهاشون در این حد برام جالب بود که افراد زیادی تو زندگی روزمره از این قانون‌ها استفاده می‌کنن بهتر با شیوه صحبتشون بشناسم.
نوع پرداخت کتاب اصلا برام جالب نبود و مثال‌ها هم اغلب غیر کاربردی بودن حداقل برای من.
اوایل کتاب با خودم گفتم دانش فلسفی من به این کتاب قد نمی‌ده ولی جلوتر که رفتم دیدم نه ترجمه عرفان ثابتی واقعا بد و غیرروون و گاهی غیر قابل فهم بود.
در مجموع دوست نداشتم و توصیه می‌کنم با یه ترجمه‌ی دیگه یا به زبان اصلی بخونید.
Profile Image for هَنَـــاءْ.
342 reviews2,545 followers
November 6, 2016
أعترف أنني عنيدة جداً .. خاصة إذا حذرني شخص من شيء وأنا أجد الرغبة في اقتحامه :D


_____

لا يتحاورون من أجل الحقيقة .. بل لإثبات صوابيتهم .. لو كان الهدف من جدالاتهم الوصول إلى الحقيقه لقبلوها بأي شكل أتت به !!!


"إن الذي يناقش لا يتصارع من أجل الحقيقة وإنما لأجل دعواه."
"ذاك الذي يخرج منتصراً من المجادلة، غالباً ما يدين بنصره ليس فقط لصحة حكمه لما هو كان ينافح عن دعواه، وإنما أيضاً للمهارة والبراعة اللتين دافع بهما عن الدعوى."
"غالباً ما لا نعرف، نحن أنفسنا، إن كنا على صواب أم لا، وغالباً ما نعتقد أننا على حق، بينما نحن مخطئون .."


فعلاً لسنا منزهين .. وغالبية حواراتنا تأتي انتصاراً للأنا قبل الحقيقة أو تفنيدها كما يجب أن يكون.


"يجب الفصل بوضوح بين اكتشاف الحقيقة الموضوعية، وبين فن تمرير الدعاوي ..."


وإذا كانت الجدالات لا تستند في الغالب على الحقيقة فلنعد الإنتصار في حواراتنا فناً ..
هذا الكتاب فن من نوع آخر .. !
قد تختلف معه أو تتفق ... فهو خارج عن نطاق المثاليات المعروفة والنزاهة في الحوار هنا تختلف مقاييسها ..


"مؤسف أن كلمتي "جدل"و"منطق" استعملتا دائما كمترادفتين .....
جليٌّ أن للمنطق موضوعاً محدداً دون إضافة .. : فكرية ، عقلية ..."

انتهت الصفحات على ٣٦ حل لإفحام الخصم .. بعضها مختصر وبعضها مسهب قليلاً وبعضها تكرر بوجه آخر ..

____

أنا عني أختلف مع المبدأ ذاته "أن تكون مصيباً دائماً" يعني أن تقع في مغالطة عظيمة مع ذاتك، دعك عن المغاطات الجديلة والسفسطات العبثية .. المحاورات الناجحة لا تُبنى على إفحام الخصم وإلجامه.. ولا على التكبر في التكبيت .. بل على الحقيقة قبل كل شيء وبعد كل شيء ..
وللحق صوت يعلو كل منطق .. وللباطل خفوت وذوبانٌ وموت ..
هذا من قانون الحياة يا شوبنهاور :)
Profile Image for Paria:D.
46 reviews22 followers
December 27, 2016
هنر هميشه بر حق بودن. نام كتاب بسيار وسوسه برانگيز است. وسوسه ي پيروزي! وسوسه ي آرامش بخشيدن به تلاطم دروني مان در حفظ غرور و برتري در مباحثات؛ بي توجه به حق يا ناحق بودنمان. شوپنهاور ميگويد انسان هميشه همينطور بوده است و اين نشات از دنائت فطري او دارد كه حقيقت را به راحتي فداي پيروزي اش ميكند. با اعتراف بر حيلت و شرارت ذاتي انسان، چه بهتر كه حمله به استدلال خصم را بصورت قاعده اي همواره بياد داشته باشيم.

با وجود اشتياق فراوانم در ابتدا، از رويكرد نويسنده لذت چنداني نبردم. اولا كه روش هاي مذكور در اين كتاب بسيار گنگ ومبهم اند و نياز به بسط خيلي بيشتري داشتند. ثانيا حتي در تعداد همين كلك ها نيز، خود حقه اي است چرا كه بيشترشان در اصل يكسانند و صرفا مبالغه گريست . سوم اينكه در حين مطالعه، خواننده به پستي خود پي ميبرد كه چرا بايد با استفاده از چنين روش هاي بشدت ناحقي حماقت خود را به خودش بقبولاند و آنطور كه همگي ميدانيم، تصوير ذهني ما از خودمان بسيار مهم تر از پيروزي در جدالي كم ارزش و گذرا در برابر فردي گذراتر است.

اين مكتوب، هرچند به طمع و فنون پيروزي طلبيم نيفزود، لكن سبب خيري شد تا به هيچ سخن به ظاهر حقي اعتماد نكنم چرا كه هيچ كس در اين دنياي مادي به درك اصيل از حقيقت دست نيافته است و آنان كه به ظاهر پيشوايانند، در اصل فريبكاران بهتري بوده اند كه توانسته اند چرنديات خود را منطقي تر جلوه دهند و پيرواني براي خود دست و پا كنند. هيچ كس از اين قاعده مستثني نيست. از استادان درس و كلاس گرفته تا نيچه و كه و كه...
به اثبات حقايقتان به ديگران اصرار نورزيد چرا كه اين كار خود ناشي از حماقت شماست.
Profile Image for Olethros.
2,699 reviews515 followers
February 26, 2021
-Parafraseando a Joubert, mal vamos si el objetivo en una argumentación o discusión es tener razón y no razonar. Sin embargo, es de lo más habitual.-

Género. Ensayo.

Lo que nos cuenta. El libro Dialéctica erística (publicación original: Eristiche Dialektik oder die Kunst, Recht zu behalten – in 38 Kunstgriffen dargestlellt, 1864, pero escrito entre 1830 y 1831) recopila y comenta, con ejemplos, 38 estratagemas, subterfugios, trucos o ardides que se usan en las discusiones con la única intención de “imponer”, o que parezca que se imponen, unos argumentos sobre otros a toda costa y con independencia de su lógica, validez o sentido.

¿Quiere saber más de este libro, sin spoilers? Visite:

https://librosdeolethros.blogspot.com...
Profile Image for Fatemeh sherafati.
90 reviews111 followers
November 10, 2015
به نظرم کتاب کمک بزرگی میکنه برای کسایی که تو کار بازاریابی اند .. چون خیلی حرفه ای طرف مقابل رو میپیچونه :))

اول تصمیم داشتم این کتاب رو چند بار بخونم تا کامل ملکه ی ذهنم بشه تا توی زندگیم بتونم پیاده ش کنم.. اما بعد دیدم پیچوندن مداوم آدما، زمانی که جزئی از رفتارهای شخصی بشه و یه چیز ذاتی بشه، حسِ بدی بهم میده..

به نظرم بهتر ه که یاد بگیریم هر جا متوجه شدیم طرف مقابل داره حقیقت رو میگه به جای بحث الکی بپذیریم :)
موضوعی که توی مقدمه بهش اشاره شده و بررسی شده که چرا انسانها با وجود اینکه گاهی وسط بحث متوجه میشن دارن اشتباه میگن، بازم رو حرفشون اصرار میورزن

Profile Image for Γρηγόρης .
52 reviews11 followers
June 12, 2020
Ένα βιβλίο που σου λέει -μεταξύ άλλων- «πρόσβαλλε τον συνομιλητή προκειμένου να αποδείξεις ότι έχεις δίκιο» ή «εκνεύρισε τον». Ρηχό!
147 reviews37 followers
November 20, 2020
كتاب مهم لكل شخص يرغب أن يصبح سيئا في الحوار ويجادل جدالات الأطفال ويملأ حواراته بالمغالطات للفوز على المحاور وليس الوصول الى أي هدف
Profile Image for Dream.M.
811 reviews270 followers
May 13, 2022
دلم میخواد بهش صفر بدم
از صبح نشستم خوندمش، کلی وقت گذاشتم مقاله شو نوشتم، بعد که تموم شده و خواستم بفرستم برای رییس، فهمیدم اصلا توی لیست کارا نبوده 🤣
خنده هیستریک
Profile Image for Miss Ravi.
Author 1 book1,128 followers
August 17, 2019

خصمت را عصبانی کن
زیرا وقتی عصبانی باشد قوه تمیز خود را از دست می‌دهد و نمی‌فهمد که چه چیزی به نفع اوست. برای این‌که او را عصبانی کنی، باید به‌طور مکرر در حقش بی‌انصافی کنی، یا به نوعی مغلطه کنی و در کل بی‌ادب باشی.

پررنگ‌ترین نمونه برای این پیشنهادِ شوپنهاور از نظر من، رفتار و گفتار احمدی‌نژاد در مناظره‌های انتخابات سال ۸۸ است. اگر سیستم عصبی‌تان قوی است و می‌خواهید اصول پیشنهادی شوپنهاور را به صورت تصویری و دقیق یاد بگیرید و کاربردشان را در گفت‌وگو و جدال‌ها ببینید، ویدئوی مناظره‌ها را تماشا کنید. البته اگر قرار است آن‌طور که شوپنهاور می‌گوید بی‌ادب، بی‌انصاف و وقیح باشید که شاید برای خیلی‌ها می‌ارزد به پیروزی بعدش. سفسلطه‌ کردن، منحرف کردن بحث، کلی‌گویی و بی‌انصافی، بزرگ جلوه دادن خود، پوزخندهای معنادار، عبارات پر از کنایه. این‌ها فقط بخشی از هنر همیشه بر حق بودن است.
شوپنهاور می‌گوید دیگر کم‌تر کسی است که در یک مجادله و بحث پرچالش به‌دنبال رسیدن به حقیقت باشد، حالا همه می‌خواهند پیروز شوند. می‌خواهند پرچم پیروزی را بالا ببرند و اعلام کنند آدمی هستند که اندازه‌ی یک پله با رقیب یا به قول شوپنهاور، خصم‌اش فاصله دارد. حالا بسته به این‌که شما طرفدار حقیقت هستید یا پیروزی، این پله می‌تواند بالاتر یا پایین‌تر از طرف مقابل‌تان باشد. احساس می‌کنم آدم‌هایی که همواره میل به پیروزی دارند، از یک‌جور استعداد ذاتی برای له کردن دیگران و مغلته بی‌منطق برخورداند که حتی لازم نیست این کتاب را برای تقویت مهارت‌هایشان خوانده باشند.
در شبکه‌های اجتماعی هر وقت جدلی اتفاق می‌افتد، سعی می‌کنم با فاصله بهش نگاه کنم و آدمی که در حال سفسطه است در نظرم به‌شدت حقیر جلوه می‌کند. تلاشش برای پیروز نشان دادن خودش در میدان کوچک مجادله، طعنه‌های مسخره و کوته‌نظرانه‌اش، منحرف کردن بحث از موضوع اصلی و به‌کار بستن تمام همین راه‌حل‌هایی که شوپنهاور توصیه کرده، بیش‌تر و بیش‌تر آن شخص را -چه بشناسم و چه نه- از انسانیت خودش دور می‌کند و آن‌قدر کوچک می‌شود که دیگر با چشم غیرمسلح نمی‌توانم ببینم‌اش. انگار احمدی‌نژاد درونش آن‌قدر بر وجودش مسلط شده که فراموش کرده حالا اگر در این‌جا و در این گود پیروز هم بشود، همچنان خودش است، آدمی با بسیار نقاط تاریک و روشن، کسی که در خلوت خودش می‌داند دقیقا چه کسی است و چه‌قدر از تهی سرشار یا از معنا انباشته، حتی اگر آن بیرون همه برایش دست و جیغ و هورا بکشند.
August 25, 2021
Με μια φράση: Διαβάστε κανένα βιβλίο της προκοπής και αφήστε αυτές τις βλακείες. Με δύο φράσεις: Δεν κρίνω το σύνολο έργο του συγγραφέα (άλλωστε ποιος είμαι εγώ). Δεν νομίζω ότι είναι τυχαίο ότι ο ίδιος δεν είχε επιλέξει την έκδοση του συγκεκριμένου δοκιμίου. Επίσης δεν με ενδιαφέρει αν ο ίδιος γράφει αυτά που γράφει είτε ως συμβουλές προς ακολούθηση είτε ως συμβουλές για να μπορέσεις να αντιλαμβάνεσαι τα τεχνάσματα του αντιπάλου (που εξ ορισμού τον βλέπει ως αντίπαλο και όχι ως συνομιλητή). Επίσης τα κίνητρα του μπορεί να είναι ακόμη βαθύτερα γράφοντας ένα τέτοιο έργο. Ακόμη κι έτσι το κείμενο φαίνεται να έχει άμεση εφαρμογή πάνω σε περιορισμένο αριθμό προθέσεων των συνομιλητών. Και πάλι δεν είμαι και πολύ σίγουρος ότι μπορούν σε πρακτικό επίπεδο να εφαρμοστούν οι συμβουλές του καθώς μια συζήτηση διακατέχεται και από ασυνείδητες τάσεις οι οποίες δεν εξαντλούνται μόνο στη διάθεσή για επιβολή......Μπορεί βέβαια και να μην έχω δίκιο.
Profile Image for ايمان.
237 reviews2,109 followers
March 31, 2015
هذا الكتاب اختصار متمكن لما جاء به أرسطو و ان غلبت عليه تشاؤمية شوبنهاور..سيمكننا نحن غير المثاليين من معرفة نقط ضعف خصومنا في الحوار ان نجلدهم بحنكة و فن و يمكننا أيضا من أن نعرف اسلحة الخصم و نقلبها ضده أو نستعد ل��ا..
المثير في الموضوع أن قراءتي له رافقها ملاحظة دقيقة لما يحدث في التويتر من جدل هو في الاصل عقيم لكن في العمق يوضح مدى صحة ما ورد في هذا الكتاب..
نحن موهوبون بالفطرة في الدناءة البشرية.
Displaying 1 - 30 of 1,513 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.