215 books
—
302 voters
Nadi Ghaffari
https://www.goodreads.com/looliebarbatzan
read
(262)
currently-reading (12)
to-read (2266)
شاید-وقتی-دیگر (12)
فیکشن (139)
عاشقشونم (77)
currently-reading (12)
to-read (2266)
شاید-وقتی-دیگر (12)
فیکشن (139)
عاشقشونم (77)
کودکانه
(67)
زنانه-ها (35)
اسم-های-فوق-العاده (28)
به-درد-رشته-خور-و-تکلیف (23)
میشه-هزار-بار-خوندشون (23)
سرفه-ی-خشک-خودکار (21)
زنانه-ها (35)
اسم-های-فوق-العاده (28)
به-درد-رشته-خور-و-تکلیف (23)
میشه-هزار-بار-خوندشون (23)
سرفه-ی-خشک-خودکار (21)
“شیب غیرمنتظره گذری را خیلی دوست داشت.چند قدم مانده به آن،چشم هایش را میبست و سعی میکرد همه چیز را یکباره فراموش کند تا لذت سکندری خوردن،هری ریختن دل و وزش نسیم عطرآگینی را که به دانه های سرد عرق روی پیشانیش میخورد ،مثل بار اول تکرار کند.معلق ماندن آنی پایش که دیری نمیگذشت روی سطحی شیب دار فرود می آید،برایش احساس پرنده ای بود که از دشتی میگذرد و یک دفعه در ورای صخره ای سخت،دره ای عمیق در برابرش پدیدار میشود.بی آن که اوج بگیرد از زمین دور میشود.”
―
―
“آدم به دنیا آمده که بمیرد.که چی؟ولگردی و انتظار،انتظار برای یک قطار،انتظار برای یک خدمتکار در هتلی در لاس وگاس در یک شب ماه آگوست.انتظار برای موشی که بزند زیر آواز.انتظار برای ماری که بال دربیاورد.”
― Pulp
― Pulp
“ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ
ﻟﺐ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻮﺳﯿﺪﻡ
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ
ﮐﻪ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺩﯼ ﺍﺯ ﻋﺴﻞ
ﭼﻄﻮﺭ ﺷﺐ ﺯﻧﺪﻩ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ...”
―
ﻟﺐ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻮﺳﯿﺪﻡ
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ
ﮐﻪ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺩﯼ ﺍﺯ ﻋﺴﻞ
ﭼﻄﻮﺭ ﺷﺐ ﺯﻧﺪﻩ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ...”
―
“دو
اینقدر جیغ نکش توی گوش این تاکسی
راننده های تاکسی محله من
صبح ها
تریاک می کشند
ظهرها
خرناس می کشند
عصرها
مسافر
و شب ها
اغلب جاکشند
اینقدر جیغ نکش مثل گربه های محله من
که دارند جیغ می کشند
وقتی سربازان هخامنشی
زیر سایه درخت بید - که دیگر مجنون نیست -
از تزریق دوای بد
می میرند
قصاب محله ی من
هر شب
به لاشه های تازه گوسفند تجاوز می کند
و ماهی های محله من
ماغ می کشند
از بس که گاو شده اند
از بس که تو داری جیغ می کشی
و این درخت
کور شد گوش هایش
اینقدر جیغ نکش
زنده خور های دربار شاه عباس
به ارتش جرج بوش پیوسته اند
و هر روز ظهر
گوشت کباب شده سینه سقراط را به دندان می کشند
با آن همه پشم
حالا می دانم این بوی سوختگی از کجاست
پشم های فلاسفه پشمکی
روی اجاق گاز سه شعله ی فر دار می سوزد
و هیچ کس ظاهر نمی شود
چراغ های جادوی محله من
عقیم شده اند
اینقدر جیغ نکش
فردا
مایاکوفسکی را به جرم تجاوز به ذهن بشر
سنگسار می کنند
و سنگ اول را کسی می زند
که شب ها
دمر می خوابد به یاد زن همسایه
او دچار معصومیتی رعب آور است
اینقدر جیغ نکش
مراعات تو سخت شده است
و دختر پدرم - که خواهر من نیست -
هر شب
پاورچین
توی خواب من سرک می کشد
می نشیند کنار مارتین لوتر کینگ
رویاهای او را واکس می زند
کوهن بندیت در خواب های من جوان مانده
با زن هایی که
انقلابی هایشان زیباترند
اینقدر جیغ نکش
بنزین دارد از ریش های مارکس چکه می کند
و به ماتریالیسم تاریخی
پایبند نیست
بند نیست
اینجا زیر هشت است
اتاق تمشیت
و این مرد با چشم هایی آن همه سبز
هر شب
به رویای من تجاوز می کند
رویا نام دختر نیست
رویا نام باکرگی ذهن من است
اینقدر جیغ نکش
آسمان این روزها
ابری هم که نباشد
فرقی نمی کند
همسایه های محله ی من
چتر روی سرشان گرفته اند
عرق سگی می خورند
با عکس لنین روی آن
-که سگ نیست-
روزولت دارد روی سر محله من می شاشد
من شاشم گرفته است
اینقدر جیغ نکش توی گوش این تاکسی
من نمی دانم چرا این تاکسی
اینقدر شبیه ماشین مرده کشی شده است
و من
چرا
اینقدر
مرده ام”
― شعرهایی که نخوانده یی و به جهنم
اینقدر جیغ نکش توی گوش این تاکسی
راننده های تاکسی محله من
صبح ها
تریاک می کشند
ظهرها
خرناس می کشند
عصرها
مسافر
و شب ها
اغلب جاکشند
اینقدر جیغ نکش مثل گربه های محله من
که دارند جیغ می کشند
وقتی سربازان هخامنشی
زیر سایه درخت بید - که دیگر مجنون نیست -
از تزریق دوای بد
می میرند
قصاب محله ی من
هر شب
به لاشه های تازه گوسفند تجاوز می کند
و ماهی های محله من
ماغ می کشند
از بس که گاو شده اند
از بس که تو داری جیغ می کشی
و این درخت
کور شد گوش هایش
اینقدر جیغ نکش
زنده خور های دربار شاه عباس
به ارتش جرج بوش پیوسته اند
و هر روز ظهر
گوشت کباب شده سینه سقراط را به دندان می کشند
با آن همه پشم
حالا می دانم این بوی سوختگی از کجاست
پشم های فلاسفه پشمکی
روی اجاق گاز سه شعله ی فر دار می سوزد
و هیچ کس ظاهر نمی شود
چراغ های جادوی محله من
عقیم شده اند
اینقدر جیغ نکش
فردا
مایاکوفسکی را به جرم تجاوز به ذهن بشر
سنگسار می کنند
و سنگ اول را کسی می زند
که شب ها
دمر می خوابد به یاد زن همسایه
او دچار معصومیتی رعب آور است
اینقدر جیغ نکش
مراعات تو سخت شده است
و دختر پدرم - که خواهر من نیست -
هر شب
پاورچین
توی خواب من سرک می کشد
می نشیند کنار مارتین لوتر کینگ
رویاهای او را واکس می زند
کوهن بندیت در خواب های من جوان مانده
با زن هایی که
انقلابی هایشان زیباترند
اینقدر جیغ نکش
بنزین دارد از ریش های مارکس چکه می کند
و به ماتریالیسم تاریخی
پایبند نیست
بند نیست
اینجا زیر هشت است
اتاق تمشیت
و این مرد با چشم هایی آن همه سبز
هر شب
به رویای من تجاوز می کند
رویا نام دختر نیست
رویا نام باکرگی ذهن من است
اینقدر جیغ نکش
آسمان این روزها
ابری هم که نباشد
فرقی نمی کند
همسایه های محله ی من
چتر روی سرشان گرفته اند
عرق سگی می خورند
با عکس لنین روی آن
-که سگ نیست-
روزولت دارد روی سر محله من می شاشد
من شاشم گرفته است
اینقدر جیغ نکش توی گوش این تاکسی
من نمی دانم چرا این تاکسی
اینقدر شبیه ماشین مرده کشی شده است
و من
چرا
اینقدر
مرده ام”
― شعرهایی که نخوانده یی و به جهنم
“تا آن جا که من تشخیص میدهمکسانی که بیش از حد در رفاه هستند به همان اندازه رنج میبرند که کسانی که دچار قحطی میباشند،پس قرار گرفتن در یک وضع متوسط را نباید خوشبختی حقیری دانست.
کسانی که بیش از حد در نعمت هستند زودتر به پیری میرسند.
ولی مردمی که فقط به حد کفایت از نعمت بهره میبرند عمر طولانی تری دارند.”
― The Merchant of Venice
کسانی که بیش از حد در نعمت هستند زودتر به پیری میرسند.
ولی مردمی که فقط به حد کفایت از نعمت بهره میبرند عمر طولانی تری دارند.”
― The Merchant of Venice
بهترین کتابی که خواندم
— 4540 members
— last activity Jan 04, 2025 11:55PM
این گروه برای معرفی بهترین کتاب های خوانده شده توسط دوستان عزیزه تا به این ترتیب در لذتی که از مطالعه این کتابها بردیم با هم شریک بشیم
این گروه برای معرفی بهترین کتاب های خوانده شده توسط دوستان عزیزه تا به این ترتیب در لذتی که از مطالعه این کتابها بردیم با هم شریک بشیم
داستان كوتاه
— 3320 members
— last activity Aug 31, 2023 01:49AM
گروهي براي علاقمندان به داستان كوتاه اينجا گرد هم اومديم تا داستان بخونيم ، داستان بنويسيم ، با هم حرف بزنيم و حداقل چند دقيقه دلمشغولي هاي بي انتها ...more
گروهي براي علاقمندان به داستان كوتاه اينجا گرد هم اومديم تا داستان بخونيم ، داستان بنويسيم ، با هم حرف بزنيم و حداقل چند دقيقه دلمشغولي هاي بي انتها ...more
كافه كتاب
— 1452 members
— last activity Jan 17, 2024 03:55AM
كافه كتاب، محلي براي كتاب خواندن و به اشتراك گذاشتن تجربيات است. اعضايي كه از لحاظ موقعيت جغرافيايي به هم نزديك هستند مي توانند جلسات كتاب خواني برگز ...more
كافه كتاب، محلي براي كتاب خواندن و به اشتراك گذاشتن تجربيات است. اعضايي كه از لحاظ موقعيت جغرافيايي به هم نزديك هستند مي توانند جلسات كتاب خواني برگز ...more
YA readers (Percy3 Group)
— 126 members
— last activity Mar 14, 2015 04:43AM
بوک کلاب مرتبط به وبلاگ پرسی 3 محفلی برای کرم کتابا قراره اینجا کتاب بخونیم و دور هم برای کتابایی که می خونیم نقد بنویسیم.
More of Nadi’s groups…
بوک کلاب مرتبط به وبلاگ پرسی 3 محفلی برای کرم کتابا قراره اینجا کتاب بخونیم و دور هم برای کتابایی که می خونیم نقد بنویسیم.
Nadi’s 2024 Year in Books
Take a look at Nadi’s Year in Books, including some fun facts about their reading.
More friends…
Favorite Genres
Art, Classics, Comics, Cookbooks, Ebooks, Fantasy, Fiction, Graphic novels, Memoir, Music, Mystery, Non-fiction, Philosophy, Poetry, Psychology, Religion, Romance, Spirituality, and Young-adult
Polls voted on by Nadi
Lists liked by Nadi